مذاكرات جديد برجامي
عليرضا سلطاني
تب و تاب در دستگاه ديپلماسي ايران دوباره و اينبار براي حفظ برجام بالاگرفته است. محمـــدجواد ظريف، وزير امور خارجه از ديروز رايزنيهاي گسترده بينالمللي خود را ...
براي فراهم ساختن زمينههاي حفظ برجام، (توافقي بيبديل كه خود در به ثمر نشاندن آن نقش اصلي را داشت)، آغاز كرد. رايزنيهايي كه براي خود او نيز در اين سطح و با اين هدف، چندان قابل پيشبيني نبود. تيم مذاكرهكننده ايران انصافا، قراردادي را با قدرتهاي بزرگ جهاني امضا كرد كه ضمن تبديل شدن آن به پديدهاي بينظير و ماندگار در تاريخ روابط بينالملل، امكان هرگونه بهرهبرداري و بهانهجويي از قدرتهاي بزرگي مانند امريكا را گرفت. در كنار پايبندي كامل و مسوولانه ايران به برجام، انسجام، پيوستگي و ساختار برجام هم به گونهاي تنظيم و نهايي شد كه دولت ترامپ در طول يك سال و نيم، هرچه تلاش كرد كه از مفاد و محتواي آن بر ضد ايران و فعال ساختن مكانيسم ماشه استفاده كند، موفق نشد و نهايتا مجبور شد با پرداخت هزينههاي سياسي و كاهش اعتبار امريكا در سطح بينالمللي و مهمتر از آن به بهاي ايجاد شكاف با همپيمانان سنتي خود، به صورت يكجانبه از برجام خارج شود.
واقعيت اين است كه در فاز دوم برجام كه به حيات و ممات توافق به آن بستگي دارد، ظريف و تيم وي كار بسيار سخت و مهم در پيش رو دارد. كاري سختتر و مهمتر از فاز يك كه به شكلگيري برجام منجر شد. كاري كه ميشد كمهزينهتر و آسانتر در 2 سال گذشته انجام داد و كار ترامپ را براي خروج از برجام به تاخير انداخت يا هزينه خروج آن را بيشتر افزايش ميداد. به نظر ميرسد تيم ديپلماسي دولت يازدهم و پس از دوازدهم كار خود را با نهايي كردن برجام پايان يافته تلفي ميكردند حال آنكه از فرداي امضا و بعد از آن اجراي برجام، كار دستگاه ديپلماسي براي حراست از برجام و افزايش بهرهبرداري از آن بايد بيشتر و جديتر ميشد. فارغ از اقداماتي كه در سياسي و اقتصادي داخلي بايد صورت ميگرفت، دستگاه ديپلماسي بايد در دو سطح بينالمللي و به خصوص منطقهاي، پيوستهاي برجامي قدرتمندي را طراحي و اجرا ميكرد و زمينه بهبود مناسبات منطقهاي را دنبال ميكرد. ايران ميتوانست با به دست گرفتن ابتكار عمل مناسب، برجام منطقهاي را با حضور كشورهاي منطقه به نتيجه رساند و مانع از فعال شدن عوامل منطقهاي مخرب برجام شود.
اما در شرايط جديد، ايران بايد حداكثر تلاش خود را در اين مرحله به كار بندد تا برجام را حفظ كند و حتي در صورت امكان به اثربخشتر كردن آن براي ايران نسبت به زماني كه امريكا در آن بود، كمك كند. حفظ برجام براي ايران در شرايط حاضر بسيار اهميت دارد. برجام سند اعتبار بينالمللي ايران است كه به پشتوانه آن ايران ميتواند زمينه حل بسياري از چالشهاي بينالمللي خود را فراهم سازد. برجام بستري بزرگ و تاريخي براي گسترش و افزايش تعاملات بينالمللي ايران است. لغو برجام نه تنها بازگشت به نقطه صفر است بلكه از بين برنده همه هزينههاي سياسي و اقتصادي است كه تاكنون ايران براي آن پرداخت كرده و به هدر دادن همه دستاوردها و فرصتهاي سياسي و اقتصادي است كه ايران در پرتو اجراي 2 سال و نيمه برجام به دست آورده است. بنابراين با وجود خواست عدهاي اندك، به نظر ميرسد ماندگاري برجام، اولويت اصلي ايران است. اما چنان كه بيان شد با خروج امريكا از برجام، حفظ برجام و تلاش براي تقويت و گسترش آن كار بسيار سختي است. سختي كار از آنجا ناشي ميشود كه با وجود اعلام حمايت قدرتهاي اروپايي و چين و روسيه از برجام و حفظ آن، نميتوان نسبت به مقاومت آنها در اين موضع چندان اميدوار بود. نهايت شرايطي كه ممكن است براي برجام رقم بخورد اين است كه قدرتهاي اروپايي و دو كشور چين و روسيه صرفا بر مواضع سياسي خود اصرار كرده بدون اينكه خواستار يا امكان انجام اقدام عملي در برابر فشارهاي تحريمي امريكا عليه ايران داشته باشند. چشمانداز مشخصي را كه ميتوان براي برجام در نظر گرفت اين است كه در كوتاهمدت يعني در يك دوره 6 ماهه، دولتهاي اروپايي تلاش ميكنند با مانور سياسي، زمينههاي اثربخشي تحريمهاي ضد ايراني امريكا در حوزه اتحاديه اروپايي را كاهش دهند اما واقعيت اين است كه در ميانمدت و با عملي شدن تحريمها، قدرت مانور اين دولتها در برابر تحريمهاي امريكا كاهش مييابد. نهايت كار اين است كه اين قدرتها به همراهي چين و روسيه با حفظ ظاهر برجام، مانع استفاده امريكا از شوراي امنيت عليه ايران تا پايان دوره رياستجمهوري ترامپ (2020) شوند. سياست نهايي ترامپ براي ايران، فراهم ساختن زمينه لغو كامل برجام از طرف ايران يا ديگر قدرتهاي اروپايي و بازكردن دوباره پاي شوراي امنيت سازمان ملل به پرونده ايران و اعمال تحريمهاي شوراي امينت است. حفظ برجام، به طور قطع مانع از سوءاستفاده امريكا از شوراي امنيت ميشود. بنابراين مهمتر از تضمينهاي اقتصادي كه تيم ديپلماسي ايران در مذاكرات جديد با اروپاييها به دنبال آن است (تضمينهايي كه چندان جدي و پايدار و كمهزينه به نظر نميرسند)، تضمين سياسي اين كشورها در موضوع عدم همراهي با امريكا در كشاندن پاي شوراي امنيت به ماجرا حداقل تا پايان دوره نخست رياستجمهوري ترامپ است.
اما نكته پاياني اينكه، مذاكرات جديد ايران براي حفظ برجام نبايد صرفا رنگ اروپايي بگيرد. ايران بايد در كنار مذاكره با كشورهاي اروپايي، جبههاي جديد و قدرتمند در حوزه ديپلماسي با قدرتهاي منطقهاي باز كند. اگرچه اتخاذ اين رويكرد دير، سخت و نسبت به گذشته پرهزينهتر است اما بايد قبول كرد كه ايران بدون بسترها و زمينههاي منطقهاي، نميتواند در عرصه فرامنطقهاي و بينالمللي موفق باشد. نبايد اشتباه گذشته در بيتوجهي به قدرتهاي منطقهاي و چسبيدن صرف به قدرتهاي بينالمللي دوباره تكرار شود.