• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4114 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۳۰ خرداد

عبدالمجيد معاديخواه از گفت‌وگويش با بني‌صدر مي‌گويد

يك رييس‌جمهور چگونه بي‌كفايت شد؟

مرجان زهراني

 

 

روزهاي آخر خرداد بود. نه مجلس به اين آرامي‌ بود و نه «چهارراه مصدق» كه در ميانه همان خرداد چهارراه وليعصر نام گرفت. 37 سال پيش در بحبوحه گرماي آخرين ماه بهار و جنگ، «مجلس شوراي ملي» مشغول يك جراحي بزرگ بود. نماينده‌هاي مجلس در مدح و كفايت يا مذمت و بي‌كفايتي ابوالحسن بني‌صدر داد سخن سر داده ‌بودند. خيابان‌ها هم در رفت و آمد معمول روزانه نبود. وليعصر، انقلاب، پل كالج، طالقاني، ‌فردوسي و... ميزبان مخالفاني بود كه بعضي‌شان اسلحه به دست داشتند. اطلاعيه سياسي- نظامي 28 خرداد سازمان (منافقين) كار خود را كرده‌ و اعلام جنگ جدي‌تر شده بود.

پايان همان روز، ‌اكبر هاشمي‌رفسنجاني، رييس دوره نخست مجلس شوراي ملي به عادت هر شب در دفتر كارش نشسته بود و روزنوشت‌ مي‌نوشت: ««اول وقت عفت براي يك عمل جراحي كوچك به بيمارستان ايرانمهر رفت و بستري شد و من به مجلس رفتم. طرح «عدم كفايت سياسي آقاي بني‌صدر» در دستور بود. آقاي مهندس سحابي به عنوان اولين مخالف، مي‌خواست ايراد آيين‌نامه‌اي به دستور كار بگيرد كه موفق نشد؛ سپس مخالفان و موافقان صحبت كردند. مخالفان حرفي براي گفتن نداشتند، ‌خودشان را هم مخالف بني‌صدر قلمداد مي‌كردند و هم مخالف عزل او، ‌موافقان هم با اينكه حرف حساب زياد داشتند، خوب صحبت نكردند.

جمعيت عظيمي از حزب‌اللهي‌ها بيرون مجلس جمع شده‌ بودند و خواستار سرعت كار بودند. هنگام تنفس و بعدازظهر با آنها صحبت كردم.

گرو‌هك‌هاي منافقين و پيكار و رنجبران و اقليت فدايي و... تدارك وسيعي براي ايجاد آشوب و جلوگيري از كار مجلس ديده‌بودند و به نحوي اعلان مبارزه مسلحانه كرده‌اند. از ساعت چهار بعدازظهر به خيابان‌ها ريختند و تخريب و قتل و غارت و آشوب را در تهران و بسياري از شهرستان‌ها آغاز كردند.

كم‌كم نيروهاي سپاه و كميته‌ها و حزب‌اللهي‌ها به مقابله برخاستند. من در مجلس بودم صداي تيراندازي از چندين نقطه شهر به گوش مي‌رسيد. خبر از جراحت و شهادت عده‌اي نيز مي‌رسيد. جمعي از نمايندگان در دفتر من جمع شده‌بودند.

نزديك غروب آقاي (رضا) زواره‌اي مسوول ستاد امنيت آمد و نوار ضبط شده از ارتباط تلفني مركز فرماندهي منافقين با رابط‌هاي آشوب خياباني را آورد كه برنامه وسيع تخريب و آشوب آنها را مشخص مي‌كرد.

اوائل شب آشوبگران شكست خوردند و متفرق شدند، بدون اينكه كار مهمي از پيش ببرند؛ به جز چند ماشين و مرگ و جرح چند نفر از طرفين. شب را در مجلس ماندم. اولين جلسه شوراي رياست‌جمهوري به خاطر عدم دسترسي به رييس‌جمهور (متواري است) با حضور آقايان بهشتي و رجايي و من- در دفتر من- تشكيل شد. براي امضاي آيين‌نامه مصوب مجلس ضمنا درباره مسائل جاري و آينده رياست‌جمهوري هم، ‌تبادل نظر كرديم. از عفت در بيمارستان، تلفني احوالپرسي كردم. حالش خوب بود. خبر رسيد، خانم بني‌صدر را هم بازداشت كرده‌اند. نظر داديم ايشان را آزاد كنند و در خانه تحت نظر داشته ‌باشند.»

 

منافقين خوشبيني بني‌صدر را جلب كرد

عبدالمجيد معاديخواه، نماينده‌ دوره اول مجلس است كه همه آن روزهاي پر التهاب را كه نماينده‌ها بي‌محابا و بي‌توجه به شرايط بحراني كشور و انقلاب طرح عدم كفايت نخستين رييس‌جمهوري پس از انقلاب را كليد زدند، از بر است اما مردد است به اين سوال پاسخ دهد كه چه شد كه در ميانه همه بحران‌ها بحث بي‌كفايتي دومين مقام عاليرتبه كشور مطرح شد.

معاديخواه مي‌گويد نمي‌شود طرح عدم كفايت بني‌صدر را با سناريوي طرح عدم كفايت روحاني مقايسه كرد. آن هم هنگامه انقلاب و شور انقلاب و زمانه بحران پشت بحران. از صحبت در مورد وقايع تاريخي آن هم موجز و مختصر طفره مي‌رود چرا كه معتقد است نبايد در وقايع تاريخي به چند جمله كوتاه بسنده كرد و ظرافت‌هاي زماني را ناديده گرفت.

او كه از نزديك صداي مخالفان و موافقان را شنيده مي‌گويد«بازسازي گذشته به اين سادگي نيست! آن هم براي نسلي كه در آن مقطع حضور نداشته نمي‌توان به راحتي روشن كرد كه آن روز چه شرايطي بوده و امروز چه شرايطي است. به هر حال اين نقطه عطفي است كه در تاريخ انقلاب پيش آمد. بدون اينكه نگاه ارزشي به آن داشته‌باشيم، منشأ تحولات مثبت و منفي شد. اين نقطه عطف در واقع در فضاي التهاب انقلاب بود. هنوز جامعه بعد از پيروزي انقلاب به آرامش نرسيده بود و شروع تجربه‌هايي بود كه اگر ما فرهنگ تجربه‌اندوزي داشتيم خيلي به دردمان مي‌خورد منتها ما اين فرهنگ را نداريم و تجربه‌ها براي ما ارزش بايسته خود را ندارند.»

در لا‌به‌لاي صحبت‌هايش از بحران‌هاي خرداد دهه 60 مدام از خاصيت انقلاب مي‌گويد: «در آن مقطع جامعه انقلاب كرده‌بود. انقلاب مثل يك جراحي پرهزينه است. بعد از هر جراحي التهاباتي هست. ما آن التهابات را مي‌گذرانديم و جامعه به تعادل نرسيده‌بود. ضمن اينكه صف‌بندي‌هايي كه شكل مي‌گرفت به جاي اينكه التهابات را به سمت آرامش ببرد بيشتر تحريك‌كننده بود. يعني دايما مثل نمك روي زخم هيجان را زياد مي‌كرد.»

خاطره بسيار دارد اما ترجيح مي‌دهد «سازمان منافقين» را نكته كليدي اين ماجرا بداند: «مشكل اساسي كه آن زمان پيش آمده بود و در واقع كار را به جاي حساس رساند اين بود كه يك گروهي در جامعه بود (كه اگر در ايران هست به صورت مرموز و موذيانه فعاليت دارد و در خارج از ايران هم به صورت وسيعي فعاليت مي‌كنند) گروه رجوي. مشكلات اساسي انقلاب به آن بر مي‌گردد. اين گروه توانسته‌بود خوشبيني آقاي بني‌صدر را جلب كند. اين نكته كليدي در استقبال مجلس از طرح عدم كفايت آقاي بني‌صدر است كه اگر كسي بخواهد امروز آن وضعيت را تشريح كند بايد نقش منافقين را در تاريخ انقلاب بداند و بداند و چه شد اولين رييس‌جمهوري كه انتخاب شد در دام اين گروه افتاد. بني‌صدر خيال مي‌كرد مي‌تواند اين گروه را همراه خودش كند. دفاتر هماهنگي رييس‌جمهوري و مردم كه در خيلي شهرها تاسيس شده‌بود اكثرا در تحت نفوذ اين گروه بود. اين گروه تضاد بين بني‌صدر و جريان‌هاي ديگر را تشديد كردند. نكته كليدي در رمز‌گشايي از طرح عدم كفايت بني‌صدر همين بحث منافقين و بحران‌هاي بعد از انقلاب است. پيچيدگي‌هايي كه در هياهوي زمان ما گم شده‌ است.»

به همان دوران اشاره و نقل مي‌كند: «من در جلسه‌اي با جامعه روحانيت مبارز كه بني‌صدر و مرحوم حاج‌احمد‌آقا هم حضور داشتند صراحتا در مورد اين موضوع صحبت كردم. منتها آقاي بني‌صدر مي‌گفتند من اينها را جذب مي‌كنم. ايشان به سياست جذبي خودش خيلي اعتماد داشت.»

 

سي و يك خرداد هزار و سيصد و شصت

جلسه علني مجلس هفت و نيم صبح شروع شد. موسوي‌خوييني‌ها و آيت‌الله خامنه‌اي(مقام معظم رهبري) موافقان بي‌كفايتي بني‌صدر از همان مخالفاني بودند كه هاشمي در خاطراتش مي‌نويسد «خوب صحبت كردند.»

«آقاي بني‌صدر در يك جمله كوتاه جمهوري اسلامي و نهاد رياست‌جمهوري را تحقير مي‌كند «اين جمهوري، جمهوري‌اي نيست كه من فخر كنم رييس آن باشم» در اين جمله معروف و زبانزد فقط از يك چيز ستايش شده و آن شخص آقاي ابوالحسن بني‌صدر است. هيچ فرهنگي نمي‌تواند شخصي را كه با بزرگ قلمداد كردن خود در عين حال مقام رياست‌جمهوري ونظام جمهوري اسلامي را تحقير مي‌كند، داراي كفايت وشايستگي سياسي بداند.» يكي از چند ده دليلي است كه آيت‌الله خامنه‌اي(مقام معظم رهبري)، ‌نماينده دوره نخست مجلس براي اثبات بي‌كفايتي بني‌صدر به زبان آورد.

بعداز ظهر راي‌گيري شد و 177 نفر به بي‌كفايتي راي مثبت دادند.

هاشمي در پايان روز 31 خرداد مي‌نويسد: با وجود تهديدهايي كه از طرف گروهك‌ها شده بود- كه در صورت عزل بني‌صدر شهر را به آتش مي‌كشند- كوچك‌ترين حركتي نكردند؛ شايد به علت قاطعيت دادگاه انقلاب-كه امروز صبح پانزده نفر از عوامل آشوب را سريعا محاكمه و مجازات كرده است- و به دليل حضور حزب‌الله.

بني‌صدر چند روز بعد، از ايران خارج شد در حالي كه تا به امروز هم برايش اين سوال بي‌جواب مانده كه آن 11 ميليون نفري كه به او راي دادند كجا رفتند؟

 


عبدالمجيد معاديخواه: من در جلسه‌اي با جامعه روحانيت مبارز كه بني‌صدر و مرحوم حاج‌احمد‌آقا هم حضور داشتند صراحتا در مورد اين موضوع صحبت كردم. منتها آقاي بني‌صدر مي‌گفتند من اينها را جذب مي‌كنم. ايشان به سياست جذبي خودش خيلي اعتماد داشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون