• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3492 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۱۴ فروردين

پيرمحمد ملازهي در گفت‌وگو با «اعتماد»:

تاثير منطقه‌اي سفر روحاني به پاكستان، بيش از تاثير بر روابط دوجانبه است

  ‌ سفر حسن روحاني به اسلام‌آباد و ديدارهاي او با مقامات‌ عاليرتبه پاكستاني داراي چه اهميت‌هايي است؟
سفر آقاي روحاني به پاكستان نخستين سفر‌ وي به يكي از كشورهاي منطقه پس از اجرايي شدن توافق هسته‌اي ميان ايران و گروه 1+5 است و از اين جهت، مي‌توان آن را معنادار دانست. به عبارت ديگر، با توجه به شرايط سياسي و امنيتي منطقه‌اي و بين‌المللي، به نظر مي‌آيد آقاي روحاني بسيار حساب شده، سفر به پاكستان را انتخاب كرده، به‌طوري كه تاثيرات منطقه‌اي آن بيش از تاثير بر روي روابط دوجانبه است. مي‌توان گفت كه سفر به پاكستان، سفر كاري مهمي بود كه در بلندمدت مي‌تواند تاثيرات بسزايي بر تحولات منطقه‌اي داشته باشد. اكنون شرايط در خاورميانه به گونه‌اي است كه تضادها در حال گسترش و تزايد است و تضاد فرقه‌اي و مذهبي بيش از هر تضاد ديگري هم در حال نمود پيدا كردن است. اكنون اين تصور براي بسياري از شهروندان خاورميانه و دنيا ايجاد شده است كه ايران رهبري كشورهاي شيعي را برعهده دارد و عربستان رهبري كشورهاي سني مذهب. پاكستان هم كشوري است كه با وجود اكثريت سني مذهب، شيعيان بسياري دارد و به همين خاطر و به دليل جايگاه ويژه اسلام‌آباد در تهران و رياض، آقاي روحاني با سفر به اين كشور نشان داد كه ايران علاقه‌اي براي تشديد تضادهاي فرقه‌اي و مذهبي ندارد و مي‌خواهد از طريق راهكارهاي سياسي منازعات را حل‌و‌فصل كند. در مجموع مي‌توانم بگويم كه سفرهاي رييس‌جمهور به پاكستان، بيش از آنكه نتايج دوجانبه در مسائل سياسي و اقتصادي داشته باشد، اهميت منطقه‌اي داشت.
  ‌ آيا سفر روحاني به اسلام‌آباد در دوره پسابرجام‌‏، مي‌تواند قفل روابط تجاري ايران و پاكستان را
باز كند؟
درخصوص مناسبات تجاري ايران و پاكستان بايد نگاهي واقع‌بينانه نسبت به مسائل داشت. ما بايد ببينيم ظرفيت‌هاي ايران براي پاكستان و ظرفيت‌هاي پاكستان براي ايران چيست. نيازهاي ايران و نيازهاي پاكستان چه مسائلي هستند و اينكه چگونه آن نيازها را رفع مي‌كنند. واقعيت آن است كه دو كشور براي رفع نيازهايشان بيشتر به خارج از منطقه يعني اروپا، امريكا، ژاپن و چين وابسته هستند. البته ظرفيت‌هايي وجود دارد ولي استفاده از اين ظرفيت‌ها، نيازمند آن است كه طرفين مزيت‌هاي يكديگر را خوب بشناسند زيرا هم‌اكنون ما در شناخت مزيت‌هايمان دچار مشكل هستيم. به‌طور مثال، برداشت ايران آن است كه پاكستان از نظر تامين انرژي تحت فشار است و ايران هر پيشنهادي بدهد، پاكستاني‌ها مجبور به پذيرش آن خواهند شد. به همين خاطر، مساله خط لوله صلح در اين سفر بسيار مطرح شد. با اين حال تصور ما، برداشت غلطي است زيرا پاكستان گزينه‌هاي زيادي دارد و آنها براي رفع اين مساله با عربستان، قطر، امارات و تركمنستان در حال كار كردن هستند. ما بايد در اين باره، گزينه‌هاي پيشنهادي اسلام‌آباد را هم مدنظر قرار دهيم. پاكستاني‌ها توليدات خوبي در ميوه، برنج و منسوجات دارند و ما مي‌توانيم به‌جاي وارد كردن منسوجات از كره و ژاپن، آنها را از پاكستان وارد كنيم. ايران هم مي‌تواند محصولات پتروشيمي خود را به پاكستان صادر كند. با اين حال، براساس بررسي‌ها، دو كشور توانايي افزايش حجم مبادلات تجاري را دارند و در سفر آقاي روحاني، دو كشور تصميم گرفتند تا سطح روابط اقتصادي‌شان را به پنج ميليارد دلار افزايش دهند. تاسيس دو منطقه مرزي ديگر هم از ديگر مسائلي است كه دو كشور تصميم گرفتند نسبت به آن اقدام كنند تا از اين طريق سطح مبادلات تجاري افزايش يابد. من اعتقاد دارم اگر اهداف دو كشور مبتني بر واقعيات باشد، سطح روابط نيز افزايش مي‌يابد. لازمه آن، اين است كه دو طرف به منافع حاصل از اين روابط بينديشند و آرماني فكر نكنند.
  ‌ چرا با وجود قرارداد خط لوله صلح ايران و پاكستان كه قدمتي بيش از يك دهه دارد، اين قرارداد به مرحله اجرايي شدن نمي‌رسد؟
ايران تعهدات خود را انجام داده ولي اين پاكستاني‌ها هستند كه بايد تعهداتشان را انجام دهند. يكي از دلايل موثر در عدم اجرايي شدن قرارداد خط لوله صلح در سال‌هاي گذشته، تحريم‌هاي ايران بود و با وجود آن تحريم‌ها، امكان سرمايه‌گذاري و انجام لوله‌كشي از سوي پاكستاني‌ها وجود نداشت. پاكستاني نه اراده انجام تعهدات‌شان را داشتند و نه مي‌خواستند با امريكا دچار مشكل شوند. از سوي ديگر، كشورهاي عربي و به ويژه عربستان اين نياز را تا حدودي برطرف كردند. يادمان باشد تعداد بسيار زيادي از نيروهاي پاكستاني در عربستان و كشورهاي حاشيه خليج فارس كار مي‌كنند و اين مساله سالانه 6 ميليارد دلار براي پاكستان ارزآوري دارد. پاكستان سالانه يك ميليارد دلار كمك بلاعوض از امريكا دريافت مي‌كند و به همين خاطر نمي‌خواهد منافع‌شان را از دست بدهد. با اين حال، پاكستان عدم تامين مالي براي انجام تعهدات را مهم‌ترين بهانه در اين باره اعلام كرده است.
  چگونه مي‌توان اين مشكل را برطرف كرد؟
بهترين گزينه براي انجام اين اقدام، واگذاري اين پروژه به يك كشور ثالث است. به نظر مي‌آيد گزينه مطلوب دو كشور، چين باشد و چيني‌ها هم تمايل دارند تا اين اقدام را بكنند و زياد هم نگران تحريم‌هاي امريكا نيستند. چيني‌ها قرارداد 64 ميلياردي با پاكستان براي افزايش مبادلات تجاري دارند و اين پروژه نيز مي‌تواند ذيل آن تفاهم قرار گيرد. چيني‌ها نيز تمايل بسيار زيادي براي تامين انرژي دارند و آنها مي‌خواهند با وارد شدن به پروژه بندر گوادر يك خط مستقيم براي انتقال انرژي ايجاد كنند. با وارد كردن چين به اين پروژه هم، هندي‌ها بر اثر رقابت با چيني‌ها، جدي‌تر وارد ميدان خواهند شد و درخواست‌هايشان را تعديل مي‌كنند.
  ‌ آيا عدم اجرايي شدن موافقتنامه همكاري‌هاي امنيتي ايران و پاكستان هم تحت تاثير روابط پاكستان با امريكا و عربستان است؟
برداشت شما درست است و بخشي از عدم اجرا منوط به همين مساله است. با اين حال، ايران و پاكستان حدود 900 كيلومتر مرز مشترك با يكديگر دارند و به همين اندازه، دو كشور با افغانستان هم‌مرز هستند. ايجاد امنيت در منطقه تحت تاثير دو مساله است. مساله نخست، مسائل قومي است كه محوريت آن با قوم بلوچ است و بلوچ‌ها نيز، هم در ايران، هم در پاكستان و هم در افغانستان هستند. منطقه بلوچستان هر سه كشور، از كم‌توسعه‌يافته‌ترين مناطق هستند و همين موجب ايجاد يك نوع احساس تبعيض در ميان بلوچ‌ها شده است. مساله دوم هم افراط‌گرايي مذهبي است و تفكر غالب نيز حاكم شدن اين تفكر در منطقه است كه تضادهاي مذهبي و رقابت‌هاي فرقه‌‌اي را دامن مي‌زند. پاكستاني‌ها از نظر مساله قوميتي، با ايران هماهنگ هستند ولي اين هماهنگي نمي‌تواند شكل عملياتي به خود بگيرد. برداشت من اين است كه قرارداد امنيتي حتي وقتي وارد مرحله اجرايي شود، بدون در نظر گرفتن قوم بلوچ به جايي نمي‌رسد. زماني امنيت در منطقه حاكم خواهد شد كه بلوچستان در معرض توسعه و ايجاد اشتغال و رفاه باشد وگرنه با وجود فقر و تبعيض، ناامني در اين منطقه همچنان وجود خواهد داشت. از سوي ديگر، تا وقتي منازعات فرقه‌اي و مذهبي در منطقه وجود داشته باشد، موافقتنامه امنيتي هم نمي‌تواند كار خاصي را انجام دهد. به همين مسائل، هم ايران و هم افغانستان و هم پاكستان بايد با يكديگر همكاري كنند و مانع از افزايش تشديدهاي مذهبي و قوميتي شوند.
  ‌ با توجه به نفوذ ايران و پاكستان در افغانستان، آيا مي‌توانيم انتظار همكاري‌هاي بيشتر دو كشور براي استقرار صلح در افغانستان را داشته باشيم؟
مشكل افغانستان در سه سطح است؛ سطح نخست، داخلي است. در افغانستان تضادهاي قومي و مذهبي وجود دارد و ساختار يكدستي هم وجود ندارد. حداقل چهار قوميت متفاوت با سطح انتظارات مختلف در اين كشور وجود دارند. تضادهاي داخلي در اين كشور به سادگي قابل حل شدن نيستند. سطح دوم، مسائل منطقه‌اي و تضاد قدرت‌هاي حاكم در منطقه و در افغانستان است. ايران، هند، عربستان، تركيه و... هر كدام در افغانستان منافعي دارند و هر كدام براي پيشبرد منافع خود به يك قوميت نزديك شده‌اند. سطح سوم، رقابت‌هاي بين‌المللي و دخالت‌هاي آنها در امور افغانستان است. در اين راستا، ايران و پاكستان مي‌توانند در افزايش انسجام و هماهنگي داخلي در افغانستان سرمايه‌گذاري كنند. در سطح منطقه‌اي هم كشورها بايد به اين نتيجه برسند كه ادامه شرايط كنوني در افغانستان، امنيت ملي آنها را هم تهديد مي‌كند زيرا افغانستان اين ظرفيت را دارد كه ناامني خود را سرريز به كشورهاي ديگر بكند. تداوم ناامني و حضور داعش، بي‌ترديد موجب ناامني آسياي مركزي، پاكستان، ايران و... خواهد شد. با اين حال، پاكستاني‌ها در اين رابطه از توان بيشتري برخوردار هستند چراكه افغان‌ها معتقدند اين كشور با طالبان و جريان حقاني در ارتباط است و توانايي اثرگذاري بر آنها را دارد.
  ‌ پاكستان و عربستان، دو متحد استراتژيك يكديگر هستند. سقف تحمل رياض از افزايش مناسبات تهران و اسلام‌آباد تا چه اندازه است؟
متاسفانه تصوري كه در ايران نسبت به پاكستان غالب است، آن است كه پاكستان صددرصد در اختيار امريكا يا صددرصد در اختيار عربستان است. ساختار قدرت در پاكستان، لايه‌هاي مختلفي دارد. ارتش در پاكستان از بيشترين نقش و قدرت برخوردار است. قدرت‌هاي سياسي و احزاب مذهبي و همچنين قوميت‌هاي مختلف از ديگر لايه‌هاي اين ساختار هستند. ما بايد اين لايه‌ها را بشناسيم تا قضاوت درستي داشته باشيم. بايد بدانيم پاكستان از داشتن روابط هم با ايران و هم با عربستان سود و منافعي دارد و نمي‌خواهد از آن منافع محروم شود. آنها به دنبال توازن مناسبات‌شان با تهران و رياض هستند. ساختار موجود در پاكستان هم به‌گونه‌اي است كه اجازه نمي‌دهد دولت به سمت يك طرف به صورت كامل بچرخد. من فكر مي‌كنم با حل و فصل مساله سوريه، تهران و رياض نيز به سمت تنش‌زدايي حركت كنند و در اين راستا، اسلام‌آباد مي‌تواند نقش مهمي را ايفا كند. توانايي اثرگذاري پاكستاني‌ها هم بيش از هر كشور ديگر است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون