• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3862 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۳ مرداد

شكنجه كلمات

سيد علي ميرفتاح

يكي از نگراني‌هاي جدي من رسم‌الخط زبان فارسي است. مولانا از قول موسي -به نقل از حضرت باري- به شبان گفت هيچ ترتيبي و آدابي مجو/ هرچه مي‌خواهد دل تنگت بگو. امكانات سايبري هم ما را نسبت به فرم و محتوا بي‌پروا كرده و ما را بر آن داشته تا هيچ ترتيبي و آدابي نجوييم و هرچيزي كه دل تنگ‌مان خواست به هر شكل و شيوه‌اي بگوييم. مبالغه نمي‌كنم اگر بگويم نود درصد حرف‌هايي كه منتشر مي‌كنيم سراسر ياوه و بي‌معني‌اند. كل تلگرام و اينستاگرام و فيسبوك و امثال ذلك را بچلانيد روزي ده تا حرف حساب هم گيرتان نمي‌آيد. وضع مجله، روزنامه‌ها هم از اين بهتر نيست. خوب و با دقت و حساب شده سرندشان كنيد چيز قابلداري گيرتان نمي‌آيد. نه اينكه تنزه طلبي كنم و بگويم من و امثال من خوب مي‌نويسيم و بقيه حرف مفت مي‌زنند، نه. چون نيك بنگري سايه حرف بي‌حساب و بي‌صاحب بر سر من هم سنگيني مي‌كند. به قول علماي سلف هرزه‌درايي مي‌كنيم و ياوه مي‌گوييم. باور كنيد يك روزي كلمات يقه‌مان را مي‌گيرند و به خونخواهي رفقاي‌شان قصاص‌مان مي‌كنند.
اينها موجودات زنده و قدرتمندي هستند كه ملاحظه بي‌دانشي‌مان را مي‌كنند و فعلا كاري به كارمان ندارند. اما اگر پاش بيفتد، وقتي از دست‌مان عاصي شوند و به ستوه بيايند دمار از روزگارمان درمي‌آورند. اينها پيش از اين به اذن پروردگار، عالم را ساخته‌اند. نظامي خطاب به خلاق مجيد عرض مي‌كند «بي‌كوه‌كني ز كاف و نوني/ كردي تو سپهر بيستوني». همه اين عالم به امر «كن» از عدم بيرون آمده و تكوين يافته. به يك اعتبار اصلا چيزي جز كلمه وجود ندارد و چيزي جز كلمات اين عالم را برقرار نداشته. مع ذلك ما با بي‌مبالاتي تمام، بي‌فكر و ذكر، كلمات را مصرف مي‌كنيم، بد و زشت و به ناحق كنار هم رديف‌شان مي‌كنيم و مثل تفاله به دورشان مي‌ريزيم. خدا آخر و عاقبت‌مان را به خير كند و از سخط كلمات حفظ‌مان كند... محتوا به كنار، حتي در ظاهر و در حد رسم‌الخط هم حرمت اين بزرگان را نگه نمي‌داريم و بد و مغلوط و بي‌ادبانه – هرجور كه نفس اماره‌مان حكم مي‌راند- مي‌نويسيم‌شان. در هيچ دوره‌اي به اندازه امروز آدميزاد در مواجهه با شكل ظاهري كلمات لاابالي نبوده و آنها را نيازرده. طرف اسمش «عاطفه» است. عاطفه از عطوفت است. معني‌اش مهرباني است. نشانه مودت است. هزار سال بيشتر مردم دختران خود را تسميه به اين اسم شريف كرده‌اند. اما حالا براي گريز از عين و طاي مولف، اسم‌شان را مي‌نويسند آتفه؛ يك عبارت كاملا بي‌معني و ياوه. در محيط‌هاي سايبري نه اينكه هر كي به هر كي است و دائرمدار امور نفس اماره است، هر كس هر كلمه را هرطور كه دلش بخواهد مي‌نويسد، خدا را هم بنده نيست. قرآن را مي‌نويسند قرعان، آقا را مي‌نويسند عاقا؛ است را برمي‌دارند جايش «ه» مي‌گذارند. سر كلمات بلا مي‌آورند، شكنجه‌شان مي‌كنند، آزارشان مي‌دهند... كه چي؟ كه زيباست؟ كه قشنگ مي‌شود؟ يكي براي شما زير و زبر بگذارد خوش‌تان مي‌آيد كه في‌المثل براي «از و به و فراموش و خدا و است» زير و زبر مي‌گذاريد... يكي از بدترين چيزهايي كه تبديل به يك امر مزاحم در رسم‌الخط فارسي شده و خواندن يك عبارت كوتاه را سخت كرده و خوانندگان را به دردسر انداخته استفاده بي‌رويه از «هشتگ» است. باور كنيد اگر هشتگ را قيمت مي‌گذاشتند و پولي‌اش مي‌كردند اينچنين زير دست و پا نمي‌ريخت و مورد مصرف بي‌رويه قرار نمي‌گرفت. همين امروز در شبكه مجازي جمله كوتاهي ديدم كه داشت از پس و پيشش هشتگ بيرون مي‌زد.  به محتوا كار ندارم اما آخر اين چه طرز مشاجره سياسي است؟ ديشب ديدم يكي از كاربران اينستاگرام پست گذاشته #من رفتم خانه #تو نيا... شرم‌آور نيست؟

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون