رضا شكراللهي اوايل دهه 80 تصميم گرفت يك جايزه داستاننويسي بنيانگذاري كند. تازه اينترنت پا گرفته و وبلاگنويسي رونق يافته بود. او نيز تصميم گرفت از اين امكان تازه بهره بگيرد و جايزهاي تماما اينترنتي در زمينه داستان كوتاه برگزار كند. قرعه فال به نام بهرام صادقي افتاد و شكراللهي او را براي نامگذاري اين جايزه انتخاب كرد؛ جايزهاي كه در اين سالها تنها چهار دوره برگزار شده است و مانند بسياري از جايزههاي خصوصي ديگر گرفت و گيرهاي بسياري داشته است. سال گذشته چهارمين دوره اين جايزه برگزار شد اما امسال باز هم اين جايزه دچار توقف شد. همزمان با سالروز تولد بهرام صادقي گپ و گفتي كوتاه با رضا شكراللهي ، دبير اين جايزه ادبي داريم.
آقاي شكرالهي در تاريخ ادبيات ايران نويسندگان شاخص بسياري داريم كه هر يك ميتوانند جايزهاي به نام خود داشته باشند. چه شد كه شما جايزهاي را به نام بهرام صادقي پايهريزي كرديد؟ عرق و حس همشهريگري در اين نامگذاري تاثيرگذار نبود؟
بهرام صادقي، نويسنده نامدار مكتب اصفهان و زاده نجفآباد است. من هم كه زاده همين شهرم. بنابراين طبيعي بود كه با اين مسابقه بخواهم نام او را زنده نگه دارم. از اينكه بگذريم، بهرام صادقي بهمعناي دقيق كلمه يكي از شاخصهاي ادبيات داستاني ايران است. اگر شروع داستان كوتاه ايراني را به محمدعلي جمالزاده نسبت بدهيم، با قدري مسامحه، داستان كوتاه ايراني با آثار بهرام صادقي وارد عرصه جديدي شد كه يكي از نقاط عطف ادبيات مدرن در ايران است. بهرام صادقي از پيشروان پيوند دادن داستان كوتاه با «شهر» و متعلقات آن بود و از اين نظر است كه ميتوان او را يك شاخص قلمداد كرد. بزرگاني چون صادقي و گلشيري، كه هر دو به مكتب اصفهان تعلق داشتند، راهي را در داستان كوتاه باز كردند كه تا پيش از آن چشماندازي نداشت. گلشيري اين كار را بيشتر در زبان روايت انجام داد و بهرام صادقي در كشاندن داستان كوتاه به فضاي شهري كه مهمترين وجه داستان مدرن است و افسوس كه هر دو را زود از دست داديم. خلاصه اينكه وقتي در اوايل دهه 80 خواستم سنگ بناي اين جايزه داستان كوتاه را بگذارم، بيهيچ ترديد و تاملي نام بهرام صادقي جلوي نگاهم ميدرخشيد.
از چند و چون اين جايزه بگوييد. ظاهرا اولين جايزه اينترنتي داستان كوتاه بود.
اولين دوره جايزه بهرام صادقي در سال ۱۳۸۲ برگزار شد. آن زمان دوره رونق وبلاگستان فارسي بود و اين جايزه اولين جايزهاي بود كه به طور كامل در اينترنت برگزار ميشد. تجربه بسيار شيريني بود كار كردن با داوراني از اين سو و آن سوي دنيا، مثل رضا قاسمي، منيرو روانيپور يا خسرو دوامي. اگر نگاهي به فهرست برگزيدگان آن دوره بيندازيد، ميبينيد كه شمار زيادي از داستاننويسان مشهور فعلي كه به طور حرفهاي يا نيمهحرفهاي كار ميكنند، اولينبار در اين مسابقه بود كه خود را نشان دادند و معرفي شدند. اينها همه شيرينيهاي كار بود و هست. ولي ما انگار به طور تاريخي گرفتار اين شيوه هستيم كه اغلب فعاليتهاي موفقمان قائمبهشخص است. تقريبا تمام بار اين جايزه بر دوش من بود و سنگينياش آنقدر بود كه تا مدتها نتوانستم قد راست كنم. هم از جهت فشارهاي بيروني و هم هزينههاي برگزاري مسائلي از اين دست. تنها ياور من محمدحسن شهسواري بود كه خوشبختانه هنوز هم هست.
همين مشكلات باعث تعطيلي اين جايزه شد؟ اين جايزه در اين سالها بارها متوقف شده است.
ظاهرا تعطيلش كرديم، ولي در همه 12 سال فاصله تا دور دوم وسوسه برگزارياش با من بود. دومين دوره را ۱۲ سال بعد در فضايي شروع كرديم كه ديگر شمار زيادي جوايز داستان كوتاه پا گرفته بودند و در حال برگزاري بودند. اعم از غيردولتي و دولتي و شبهدولتي. ولي همين كه اندك پشتوانهاي فراهم شد براي برگزاري، دوباره آن را راه انداختيم.
در اين سالها جايزههاي داستاننويسي ديگري هم به شكل اينترنتي برگزار شدند. استقبال از جايزه بهرام صادقي باز هم ادامه پيدا كرد؟
استقبال از اين دوره بسيار فراتر از انتظار من بود بهخصوص كه از امكانات گسترده جوايزي مثل همشهري داستان محروم بوديم. ولي خب خاطره خوش اهل ادبيات از اولين دوره جايزه بهرام صادقي و نيز تركيب هيات داوران كه هم چهره دانشگاهي در آن بود و هم نويسندگان و مدرسان معتبر و بهخصوص شيوه برگزاري جايزه در سايت خوابگرد باعث شد استقبال چشمگير باشد.
جايزههاي داستاننويسي ديگري هم داريم. وجه تمايز جايزه بهرام صادقي چيست؟
در شيوه برگزاري، اين جايزه دو وجه تمايز مهم دارد. يكي اينكه بخش اصلي جايزه، يعني داوري نهايي، در محضر مخاطبان و خوانندگان انجام ميشود. تنها جايزهاي است كه متن آثار راهيافته به داوري نهايي را در سايت مسابقه منتشر ميكند و به قول معروف مسابقه در خلأ برگزار نميشود. خوانندگان هم مثل داوران نهايي آثار را ميخوانند و نقد ميكنند و حتي بحث و جدل. وجه ديگر ماجرا، شركت دادن خود خوانندگان در داوري است. هم در اولين دوره و هم در دو دوره اخير، ما خوانندگان را هم به مطالعه آثار و داوري كردن همپاي داوران بخش اصلي نشانديم. در دوره اول وبلاگنويسها ميتوانستند در امتيازدهي به داستانها شركت كنند و در دو دوره اخير، متناسب با امكانات تكنولوژيك روز، از طريق كتابخوان طاقچه اين كار را انجام داديم. اينها همه از عواملي است كه هم باعث تمايز جايزه و نيز اعتبار آن و استقبال از آن ميشود.
اما امسال هم اين جايزه برگزار نشد. باز هم تعطيل شده است؟ اصولا چشماندازي براي ادامه آن داريد؟
عرض كردم كه بزرگترين معضل جايزههاي غيردولتي در ايران اين است كه اين جايزهها قائم به شخص است. از طرف ديگر، فشار تندروها كه روي همه جوايز غيرحكومتي وجود دارد، در اين جايزه هم بود و هست. اگر دوري توي اينترنت بزنيد، نشانههايش را ميبينيد. در كنارش، مسائل مالي موانع زيادي را پيش روي برگزاركننده قرار ميدهد. البته دوستان نازنيني بودند و هستند كه در حد توان حمايت كردهاند. در هر حال بهخاطر مشكلاتي از اين دست بود كه متاسفانه امسال نتوانستيم دوره چهارم را برگزار كنيم. من دلم نميآيد بگويم تعطيل، ترجيح ميدهم بگويم توقف موقت. اوضاع فرهنگي و اقتصادي كشور نه تنها ناراحتكننده است كه نوميدكننده هم هست. با اين حال، هر زمان كه فضا مساعد شود و از پس هزينهها هم بربياييم، دور چهارم را هم راه مياندازيم.
و سخن آخر؟
حرف آخر اينكه اين مسابقه چه باز هم برگزار شود چه نه، خوشحالم كه اين مسابقه باعث شد شماري از بهترين داستاننويسان همه اين چند سال زير نام بهرام صادقي، شهريار داستان كوتاه ايران، گرد هم جمع شوند.