درگذشت مترجم نويسندهساز
رسول آباديان
تصويري كه از محسنسليماني درذهن دارم، تصويرياست با لبخندي هميشگي و كيفي پرازكتاب و حرفهايي كه هميشه برايم تازگي داشت. حرفهاي طولاني درباره داستان، ترجمه، شعر و مباني ادبي.
سليماني را هرگز بيكار نديدم. يا درحال نوشتن بود يا درحال ترجمه. ترجمههايي كه به لحاظ توجه به ريشههاي شناخت ادبيات داستاني كشور، حقي بزرگ برگردن نسل تازه نويسندگان جوان كشور دارند. يكي از كتابهاي سليماني، ترجمهاي بود از بهترين داستانهاي نويسندگاني كه به جز چند نفر، تاآن زمان نامي از آنها نشنيده بوديم. نويسندگاني كه در مجموعه «عابرپياده» براي اولينبار معرفي شدند، بعد ازآن از سوي ديگر مترجمان هم مورد توجه قرار گرفتند و شاهد انتشارآثار بيشتري بوديم كه نياز جامعه ادبي بود. ويليام مارچ، ريچارد رايت، ري برادبري، ويليام سارويان، ماريو بندتي، فرانك اوكانر، استراتيس ميريويليس و پروسپر مريمه، نويسندگاني بودند كه توسط سليماني معرفي شدند.
يكي ديگر از فعاليتهاي محسن سليماني، تلاش براي پركردن كمبود مباحث تئوريك حوزه داستاننويسي با ترجمه كتابهايي در اين باره است. كتابهايي كه سمت و سوهاي تازه ازجهان نوشتن را آموزش ميداد و برخوردي فني و حرفهاي با محافل ادبي محدود و غير قابل نفوذ براي نويسندگان جوان ارزيابي ميشد.
سليماني در پي كتابسازي و انبوهسازي نبود و براساس ضرورت ادبي دست به كار ميشد كه شاهد مثالش ترجمه و انتشار كتابي چون«فن داستاننويسي» است. كتابي كه با وسواس فراوان به نيت آشنايي نسل جوان با جهان نويسندگي چند تن از نويسندگان بزرگ جهان و دور كردن حس ترس از نوشتن عرضه شد. كتابي آسانخوان براي همه علاقهمنداني كه نيم نگاهي به نوشتن داستان كوتاه داشتند.
دغدغه عمده سليماني، كشف و به صحنه كشاندن چهرههاي جوان در عالم نويسندگي بود. نويسندگاني كه درآن دوران خاص نه از كلاسهاي متعدد داستاننويسي برخوردار بودند و نه توان استفاده ازحجم بزرگ كتابهاي داستاني را داشتند. سليماني را ميتوان به عنوان مترجمي نويسندهساز معرفي كرد. شخصيتي كه دانشش را درخدمت كشف تاريك و روشنهاي نويسندگي براي نسلي نابرخوردار به كار گرفت و نتيجهاش را هم ديد.
از ميان بيش از هفتاد كتابي كه از اين فعال فرهنگي منتشر شده، كمتر اثري يافت ميشود كه بلافاصله پس از انتشار، به شكل دهان به دهان ازسوي خوانندگان به ديگران معرفي نشده باشد. كتابهايي كه هميشه نويددهنده آيندهاي درخشان براي ادبيات داستاني بودند. كتاب«آرزوي دست رماننويس» شامل ترجمه گفتوگوهايي روان و شفاف با نويسندگاني چون « ارنست همينگوي، ادوارد مورگان فورستر، آلدس هاكسلي، ويليام فاكنر و ژرژ سيمنون» است. نويسندگاني كه به جز همينگوي در دوراني خاص، به عنوان نويسندگاني سختخوان براي خوانندگان ايراني معرفي ميشدند. نوعنگاهي كه پس از انتشار اين كتاب تا حد زيادي تلطيف شد و حجم فروش كتاب باعث شد كه چاپهاي متعددي را تجربه كند.
زبان روان گفتوگوها و ترجمه روانتر آنها از سوي سليماني، هم كلاس درسي براي آشنايي با گفتوگوهاي مطبوعاتي بود و هم به عمق شناخت جهان يك نويسنده درسطح جهاني كمك ميكرد. گفتوگوهايي كه خبر از اتفاقهاي نو درفهم ادبي ما داشتند. گفتوگوهايي كه حس پيونديديگرگون را با خود يدك ميكشيدند و نمايانگر نوعي آشتي با جهان ديگر بودند. خواننده ايراني با خواندن اين گفتوگوها تازه درمييافت كه نويسندگان بزرگ از كرهاي ديگر نيامدهاند و داراي همان حساسيتهايي هستند كه هرانسان حاضر بر زمين ازآنها برخورداراست. كساني كه اين كتاب را خواندهاند قطعا متوجه شدهاند، تمركز سليماني در قالب ترجمه هرگفتوگو علاوه بر وجوه مختلف ادبي، بر محور«انسان» و انسانيت متمركز است و نه چيزي غير ازآن. اين كتاب پيامي چند وجهي دارد كه هم به ناملايمات و نامهرباني آدمها درنوع نگاه به همديگر درجهان مدرن نظر دارد و هم از نقش قالبي مهم به نام ادبيات، براي رفع هرگونه سوءتفاهم ميگويد.
انتخاب و ترجمه كتابهايي چون«تاملي ديگر درباب داستان، رمان چيست، بيست و هشت اشتباه نويسندگان» و... بازهم حكايت از ايجاد راه و رسمي تازه در ادبيات كشور دارد كه يك مترجم با سطح شناخت از جامعه تشنه كتاب عرضه كرده است.
توجه سليماني به گرايش طنز در ادبيات هم موضوعي مفصل است كه ميتوان از جنبههاي مختلف مورد مطالعه قرار داد. موضوعي كه درست مانند داستان و داستاننويسي نياز به آفرينشهاي سازنده درقالب ترجمه بهترينها دارد. سليماني در اين حوزه هم حركتهايي درخور توجه ازخود نشان داده كه بخشي ديگر از شخصيت فرهنگسازش را به نمايش ميگذارد. انتشار دهها كتاب پيرامون چگونگي نوشتن يك طنز ناب و همچنين ريشهشناسي اينگونه ادبي پرطرفدار درسطح جهان. سليماني با همان دقت مثالزدني هميشگي و با ورود به قلمرو طنزپردازاني بزرگ چون «مل بروكس، «وودي آلن، ، ديو باري، استيو مارتين، ديويد بوچيز، آرت بوفوالد، ملوين هليتوز، ، ديويد ايوانز، و...» نوعي ديگر از نگاه تخصصي به طنز را پيشنهاد ميكند. پيشنهادي كه در پي پيوندي دوسويه و ايجاد پلي فرهنگي ميان طنز ما و ديگران است. اين كتاب در بخشهاي متنوع، بخشي خواندني درقالب گفتوگو با طنزپردازان نامي كشور هم دارد كه توسط خود سليماني انجام شده، فعالان مطرح حوزه طنز مانند «عمران صلاحي، كيومرث صابري، منوچهر احترامي و ابوالفضل زرويينصرآباد» در اين كتاب، ميل به جهاني شدن طنزمان را مورد توجه قرار دادهاند و لزوم هرچه بيشتر شناخت طنز ديگر كشورها را نيز به عنوان پيشنهاد مطرح كردهاند.
محسن سليماني اكنون درميان ما نيست اما يادگارهايي به نام كتابهاي ارزنده از خود بهجا گذاشته كه هركدام حرفهايي بديع براي گفتن دارند. كتابهايي كه بيشك خواهند ماند و نام پديدآورندهشان را جاودانه خواهند كرد.