• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4039 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۰ اسفند

گفت و گو با استاد قديمي دانشگاه و نگاهش به روزنامه

روزنامه بخوانيد؛ با سواد بمانيد

ثمر فاطمي: با وجود اينكه زمزمه‌هاي مرگ مطبوعات كاغذي ترس بر جان اين رسانه انداخته است اما هنوز هم از گوشه و كنار مخاطباني پيدا مي‌شوند كه روزنامه مي‌خوانند و وقتي پاي انتخاب برسد، حاضر نيستند مطبوعات كاغذي را با شبكه‌هاي اجتماعي و فضاي مجازي عوض كنند. هنوز هم هر از گاهي پاي دكه كه مي‌روي، افرادي را مي‌بيني كه روزنامه مي‌خرند. البته كه نبايد تمام بار را به دوش فضاي مجازي و مخاطبان بيندازيم. در بسياري از كشورهاي دنيا هنوز هم با وجود فضاي مجازي و فراگيري آن، مردم روزنامه مي‌خوانند و صبح‌ها از اولين كارهاي روزنامه‌شان برداشتن روزنامه از صندوق‌هاي پستي‌شان است. هنوز هم براي زنده نگهداشتن مطبوعات كاغذي فرصت است. هنوز هم مي‌توان مردم را پاي دكه‌ها نشاند و خواندن روزنامه را به زندگي روزمره‌شان آورد. مثل «سولماز» كه هر روز پاي دكه مي‌رود، تمام روزنامه‌ها و مجلات را مي‌شناسد و معتقد است كه اگر مي‌خواهيم با‌سواد باشيم بايد روزنامه بخوانيم. سولماز 75 ساله است و دكتراي جامعه‌شناسي و فوق‌دكتراي محيط زيست از آلمان دارد. او 16-15 سال در دانشگاه‌هاي مختلف از جمله شهيد بهشتي، تهران و آزاد به عنوان استاد آزاد تدريس كرده است. مدتي خودش هم براي روزنامه اطلاعات مقالات آلماني را ترجمه مي‌كرده و هنوز هم مقالات را ترجمه مي‌كند اما براي دل خودش. سولماز تلفن همراه ندارد. تنها تكنولوژي مدرنش پيامگير تلفن خانه است كه وقتي زنگ مي‌زني برايش پيغام مي‌گذاري و اگر بخواهد جواب مي‌دهد. اگر بخواهد چيزي بنويسد با مداد و روي كاغذ مي‌نويسد. او زني مدرن و به روز است، لپ‌تاپ هم دارد اما زياد از آن استفاده نمي‌كند. هيچ چيز مانند روزنامه نمي‌تواند روح تشنه او به يادگيري و اطلاعات را ارضا كند.

 

شما روزنامه مطالعه مي‌كنيد؟

بله. من صفحه «روزنامه زنده است» را در روزنامه شما خوانده‌ام. شما با افراد مختلفي صحبت كرده بوديد و در يكي از شماره‌ها همه آنها به جز يك نفر گفته بودند كه روزنامه نمي‌خوانند و وقت ندارند و آنلاين خبرها را دريافت مي‌كنند. با چه افتخاري هم گفته بودند كه روزنامه نمي‌خوانند. حالا شايد مدرن و به روز بودن را به نوعي باعث افتخارشان مي‌دانند اما من فكر مي‌كنم كه درست برعكس است. چون روزنامه را در دست مي‌گيري و ورق مي‌زني. روزنامه اين امكان را مي‌دهد كه اگر مقاله‌اي برايت جالب بود، آن را دوباره بخواني و در كنارش يادداشت بنويسي يا براي خواندن به ديگران بدهي. در حالي كه در آنلاين تو مطلب را مي‌خواني و از دستش مي‌دهي و براي من اصلا جذاب نيست.

مي‌توانيد بگوييد چه روزنامه‌هايي مي‌خوانيد و آيا براي تهيه روزنامه خودتان به دكه مي‌رويد؟

من خودم به كيوسك مي‌روم و خيلي هم اين كار را دوست دارم. معمولا با كيوسكي‌ها صحبت مي‌كنم و اگر دو روز نروم، مي‌پرسند كجا بودي. وقتي به سفر مي‌روم حتما مي‌گويم كه روزنامه‌ها را برايم نگه دارند تا زماني كه برگشتم بتوانم مطالعه كنم. يعني آنقدر برايم مهم است. من «شرق» و «اعتماد» را هميشه مي‌خرم. گاهي هم «آرمان» يا «آفتاب» را مي‌خرم. بستگي به اين دارد كه موضوعي كه در روزنامه است مرا جلب كند يا نه. اگر زماني كسي كه معروف بوده، فوت كند تمام روزنامه‌ها را مي‌خرم كه ببينم نظرشان چه بوده است.

به هر حال تمام اين روزنامه‌ها سايت هم دارند، چه چيزي باعث مي‌شود كه به جاي اينكه مطالب را از روي سايت بخوانيد، تا دكه برويد و هزينه كنيد؟

من حتي خيلي از مجلات را هم مي‌خرم؛ «مهرنامه»، «انديشه پويا»، «فرهنگ امروز»، «تجارت فردا» و خيلي مجلات ديگر. من ماهي 300-200 هزار تومان براي مطبوعات هزينه مي‌كنم. حتي وقتي سفر باشم به يكي از همسايه‌ها مي‌سپارم كه برايم بخرد و نگه دارد. حتي اگر مجله‌اي خيلي خوب باشد چند عدد از آن را مي‌خرم و به ديگران هديه مي‌دهم . من فكر مي‌كنم اين كار از واجبات است. يك عده‌اي زحمت مي‌كشند و اين مطالب را تهيه مي‌كنند. كمترين كار اين است كه مجلات و روزنامه‌ها خريده شوند. اين خيلي فرق دارد با اينكه آنلاين آنها را بخوانيم. من وقتي با تاكسي جابه‌جا مي‌شوم و زماني كه منتظر مسافران ديگريم از راننده مي‌پرسم چه روزنامه‌اي دوست داري و براي‌شان روزنامه مي‌خرم. بيشتر راننده‌ها مي‌گويند همشهري به دليل آگهي‌هايش يا روزنامه ورزشي. به آنها مي‌گويم خجالت نمي‌كشيد؟ مرد جوان همه مطالب را بايد بخواني اگر نمي‌خواني لابد سوادش را نداري. من با اين روش آنها را تحريك مي‌كنم كه روزنامه بخوانند. بعضي وقت‌ها مي‌گويند همه مطالب روزنامه‌ها دروغ است، من جواب مي‌دهم اصلا شما خوانده‌ايد كه مي‌گوييد همه‌اش دروغ است؟ بله يه زماني دروغ گفته مي‌شد، اما الان به آن شكل نيست. وقتي كسي روزنامه نمي‌خواند، گويي سواد ندارد. در حالي كه تمام اين راننده‌ها تلفن همراه دارند. شما از من مي‌پرسيد كه چرا هزينه مي‌كنيد، براي من جالب است كه اصلا چرا بايد اين سوال پرسيده شود؟ براي من جالب است كه يك راننده تاكسي زحمت مي‌كشد، كار مي‌كند تا براي بچه‌اش همه اين تكنولوژي‌هاي مدرن را قبل از هر چيز بخرد اما مردم متوجه نيستند كه استفاده از اين تكنولوژي‌ها از كودكي چقدر استعدادهاي بچه‌ها را كور مي‌كند و از آنها افرادي مشابه هم مي‌سازد.

يك زماني قبل از دوران خاتمي من در دانشگاه شهيد بهشتي زبان و ادبيات آلماني درس مي‌دادم. يك بار از بچه‌ها خواستم انشايي بنويسند درباره اينكه آيا بايد روزنامه خواند يا نه؟ از چهل و دو شاگرد من چهل تاي آنها به طرز عجيبي نوشتند كه روزنامه به درد پيچيدن دور سبزي خوب است و آن دوتايي هم كه نوشته بودند روزنامه خوب است و بايد روزنامه بخوانيم و مي‌خوانيم، از بچه‌هايي بودند كه جبهه رفته بودند. آن زمان هنوز اين همه روزنامه‌ خوب درنيامده بود. من خودم در روزنامه اطلاعات به عنوان مترجم از مجلات آلماني ترجمه مي‌كردم و با آقاي دعايي كار مي‌كردم. شايد آن زمان هزينه اين روزنامه يك يا دو تومان و خيلي ارزان بود. به بچه‌ها گفتم همين روزنامه اطلاعات را اگر راست مي‌گوييد بخريد و بخوانيد. بله، ممكن است گزارش‌ها با كلماتي نوشته مي‌شد كه خواندنش سخت بود و خسته شويد اما وقتي عادت كنيد، خواندن براي‌تان راحت مي‌شود. بالاخره هم خودم براي‌شان روزنامه خريدم و بردم كه بخوانند اما باز هم استقبال نكردند چون علاقه‌اي نداشتند. يكي از اتفاقاتي كه افتاد اين بود كه در دولت آقاي خاتمي من مدتي امريكا بودم و زماني كه برگشتم، ديدم كه همه دانشجوها با ژست روزنامه دست‌شان است يا جلوي كيوسك ايستاده‌اند. اين تغيير آن زمان با آن روزنامه‌هاي خوبي كه منتشر شد، اتفاق افتاد.

كدام بخش روزنامه‌ها از همه جذاب‌تر است؟

مهم‌ترين بخش سياسي است. من به مسائل فلسفي و حوزه هنر علاقه‌مندم. مجله فيلم را مي‌خوانم كه باعث مي‌شود آدم براي ديدن فيلم آماده شده و بداند چه فيلمي را بايد ببيند. من با علاقه به سينما مي‌روم و فيلم‌هاي خوب مي‌بينم. نه حالا كه سينما رفتن مد شده است، من از زماني كه مد هم نبود دوست داشتم سينما بروم. در اروپا خواندن و سينما رفتن يك فرهنگ است. به تئاتر و كنسرت هم زياد مي‌روم. در نتيجه به نظر خودم در جامعه قرار مي‌گيرم كه تا بدانم نسل جوان چه كارها يا شاهكارهايي مي‌كند. الان تمام درد خارجي‌ها اين است كه زنان نمي‌توانند در ايران خواننده شوند، اما گروهي مي‌خوانند و براي زنان هم كنسرت برگزار مي‌كنند. زنان ما در تئاتر‌ها، در فيلم‌ها عالي عمل مي‌كنند. با تمام فشارهايي كه هست، فيلم‌ها يكي از يكي بهتر هستند. الان بچه‌هاي جوان هم كارهاي عالي مي‌كنند. من خيلي لذت مي‌برم. وقتي به خارج از كشور مي‌روم، آنها را دق مي‌دهم. آنها سعي مي‌كنند مدام بد بگويند و وقتي من عكسش را مي‌گويم حريفم نمي‌شوند چون من از ايران مي‌آيم و مرض ندارم تعريف كنم اگر خوب نباشد. مشكلاتي هست ولي در كنارش نسل جوان كارشان عالي است و زحمت مي‌كشند و در تمام دنيا به روز هستند.

درباره روزنامه‌خواني به مردم بگوييد؟

خيلي‌ها مي‌گويند روزنامه گران است. بعد خيلي وقت‌ها همان‌ها سيگار مي‌كشند. من مي‌گويم اين همه سيگار دود مي‌كنيد كه تازه به سلامتي هم آسيب مي‌رساند گران نيست اما روزنامه گران است. برخي در جواب روزنامه نخواندن مي‌گويند معما حل مي‌كنند. معما را بايد بگذارند براي روزهاي پيري. جوانان بايد روزنامه بخوانند و بفهمند در مملكت چه اتفاقي مي‌افتد يا مثلا مي‌گويند روزنامه ورزشي مي‌خوانند، خب ورزش تنها كه كافي نيست بايد همه حوزه‌ها را بخوانند. من وظيفه خودم مي‌دانم كه با مردم حرف بزنم و روي آنها اثر بگذارم. براي همين هم هرجا بتوانم مردم را تشويق مي‌كنم كه روزنامه بخوانند. چون آدم مدرني هستم عموما هم مي‌توانم تاثير بگذارم.

از معايب روزنامه‌ها بگوييد.

يكي از مسائلي كه در روزنامه‌ها به چشم من مي‌آيد اين است كه مصاحبه مفصلي نوشته شده و در بالاي آن نام نويسنده و عكسش را هم گذاشته‌‌اند. اما كسي كه با او مصاحبه شده را بايد كلي بخواني تا متوجه شوي طرف چه كسي است. من مخاطب كه او را نمي‌شناسم. اسمش چيست؟ بعد وسط مطلب كشف مي‌كني كه استاد دانشگاه است يا دانشمند فلان جاست. در نتيجه اينكه از اول بايد اسم و مشخصات فرد مصاحبه‌شونده را بگذارند. اين در مطبوعات خيلي تكرار مي‌شود. من خودم موقع خواندن اول سرچ مي‌كنم كه طرف كيست و چه‌كاره است. چون نمي‌شناسم. به نظر من اين مشكل روزنامه‌هاي ما است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون