• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4067 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۲۹ فروردين

با ساعد باقري، شاعر شعر سرود تيم ملي ايران در جام جهاني

با تپش‌هاي قلب هموطنان

ندا آل‌طيب

 

 

ساعد باقري كه شعرش در يكي از سرودهاي تيم ملي ايران در جام جهاني روسيه اجرا مي‌شود، اميدوار است اجراي اين شعر با موفقيت‌هاي تيم ايران در مسابقات جام جهاني گره بخورد.

ساعد باقري كه شاعر شعر سرود ملي است، سال‌هاست شعر خود را در مناسبت‌هاي مختلف در خارج و داخل كشور مي‌شنود اما وقتي دو روز پيش اعلام شد شعر تازه او كه براي جام‌جهاني سروده شده، با ملودي شهرداد روحاني و صداي عليرضا قرباني اجرا خواهد شد، هيچ ابايي نداشت تا خشنودي خود را از اين اتفاق بيان كند. به انگيزه همين اتفاق، با اين شاعر و ترانه‌سرا كه پيش‌تر شعر سرود ملي ايران را هم سروده است، گفت‌وگويي داريم. او در اين گفت‌وگو هم درباره ويژگي‌هاي شعرسرايي براي رويدادهايي مانند جام‌جهاني صحبت كرد و هم درباره علاقه‌اش به فوتبال.

 

شعر شما يكي از سه شعري است كه براي سرود تيم ملي فوتبال انتخاب شده است. لطفا درباره روند انتخاب شعرها توضيح بدهيد. بر اساس فراخوان بود يا دعوت از شاعران؟

اواخر دي‌ يا اوايل بهمن سال گذشته‌ جلسه‌اي در تالار رودكي برگزار شد كه آقايان صفي‌پور و شاهنگيان دعوت‌كننده بودند و تعدادي از دوستان شاعر در اين جلسه دعوت داشتند و درباره روند كار توضيح داده شد كه با فدراسيون فوتبال تفاهمي كرده‌اند براي اينكه بنياد فرهنگي و هنري رودكي توليد‌كننده اثر باشد. به عبارت ديگر اينكه غير از خود فدراسيون فوتبال، بخش هنري هم وارد كار شده و اين اثر قرار است يك كار در حوزه مرتبط يعني هم حوزه ورزش و هم فرهنگ و ادب باشد. بعد از برگزاري آن جلسه تصميم بر اين شد كه فراخواني داده بشود و پيش از عيد چند شعر از طريق فراخوان‌ انتخاب شد كه شاعران‌شان مستقلا كار كرده بودند اما كاري كه به من سفارش داده شد، بر اساس ملودي آقاي شهداد روحاني بود. دوستان در نوروز ملودي آقاي روحاني را كه با پيانو نواخته بودند، براي بنده فرستادند و گفتند روي اين ملودي شعر مي‌خواهيم كه شيوه متفاوتي است نسبت به زماني كه شما شعرتان را مي‌گوييد و بعد آهنگسازي شعر شما را انتخاب مي‌كند. به هر حال بر اساس اين ملودي، شعر را سرودم و ديگر خبري از نتيجه كار نداشتم تا اينكه اين خبر را در رسانه‌ها ديدم.

ظاهرا امسال براي اولين بار ميان فدراسيون فوتبال و وزارت ارشاد همكاري صورت گرفت. اين روند را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

مواقعي كه بين چند حوزه اشتراكاتي وجود دارد كه احساس تاسف مي‌كنيم از تمام امكانات به خوبي استفاده نمي‌شود. فدراسيون فوتبال در اين مورد قطعا دنبال جلب نظر و پسند مخاطب است اما از سوي ديگر برايش اهميت دارد وقتي كار توسط اهل ادبيات هم شنيده مي‌شود تاسف‌آور نباشد. يعني آنها با خود نگويند كه مگر استعداد در مملكت كم است كه چنين شعر و ملودي انتخاب شد. آ‌ن‌هم در كشوري كه سابقه‌ فرهنگي‌اش به شعرهايش بازمي‌گردد. در دوره‌هايي كارهايي بوده كه سرمايه‌گذاري هنگفتي هم صورت گرفته اما بلافاصله بعد از مواجه شدن با يك نقد از پخش آن چشم‌پوشي شده و سرمايه هم هدر رفته است. حتي پخش آن از رسانه ملي هم ممنوع شد. معتقدم اين كارها بايد به صورت جمعي انجام شود و همين‌كه فدراسيون فكر كرده كه اين بخش جنبه تخصصي دارد اتفاق بسيار پسنديده‌اي است. اميدوارم در تمام حوزه‌هاي كشور از استعدادهاي متخصص به ويژه جوانان استفاده شود.

اشاره كرديد كه شعر را بر اساس ملودي آقاي روحاني گفته‌ايد. سرودن شعر بر اساس ملودي چه سختي‌هايي دارد؟

در اين شيوه چند موضوع ملاك و معيار است؛ تلفيق مناسب شعر با آن ملودي و نيز تناسب حال و هواي شعر با ملودي به اين معنا كه كلام هم بايد با آن آهنگ به‌خصوص هماهنگ باشد و هم با حال و هواي آن قطعه، وقتي در تعطيلات نوروز كار آقاي روحاني را شنيدم، متوجه شدم نه مي‌تواند در سبك پاپ اجرا شود نه شكل ترانه و تصنيف دارد. ملودي ايشان كاملا شكل سرود داشت و در عين حال كار شادمانه‌اي بود. با توجه به روح ملودي شعري را كار كردم و در اين زمينه آقاي شاهنديان و آقاي صفي‌پور هم نظراتي داشتند كه اعمال كرديم. به هر حال اما شاعري كه قرار است براي ملودي شعري بنويسد، پيش از هرچيز با يك مشكل جدي مواجه مي‌شود. مشكلي كه اگر بتواند از پس آن بربيايد مثل تبديل كردن تهديد به فرصت است. آن‌هم‌زماني رخ مي‌دهد كه فراز و فرودهاي ملوديك و قطع و وصل‌هاي موسيقي اگر رعايت نشود كاملا مشخص است ابتدا افاعيل عروضي را استخراج كرده‌اند بعد براساس وزن درآمده شعر مي‌گويند و اين حتما غلط است چون شعر دو پاره مي‌شود. اما اگر شاعر فرصتي داشته باشد بهترين راه براي كار روي ملودي را اين مي‌دانم كه آن نقطه اوج ملودي را مكرر با خودش تكرار كند. طوري كه زمان نوشتن شعر احساس تحميل ملودي نداشته باشد بلكه وقتي شعر مي‌گويد همراه ملودي بيايد. تكرار نغمه و نوا به گونه‌اي باشد كه موقع شاعري حس و حال شاعري‌اش را داشته باشد. وقتي از قيصر امين‌پور مي‌پرسند حس شما موقع شعر گفتن چگونه است؟ مي‌گويد: من براي پاسخ به اين پرسش بايد دو نفر باشم. قيصري كه شعر مي‌گويد و ديگر قيصري كه از بيرون تماشا كند، ببيند قيصر اول زمان شعر گفتن چه حالي دارد. چون به محض اينكه بخواهم بگويم زمان نوشتن شعر در چه حس و حالي هستم ديگر آن اسب خيال رميده و كمر نمي‌دهد از او سواري بگيريد. بنابراين به نظر من مهم‌ترين موضوع براي شاعري كه روي موارد مشابه كار مي‌كند اين است كه ملودي ملكه ذهنش شده باشد، نه اينكه از آغاز مثل مساله‌اي باشد كه بايد حل كند. امكان ملوديك زمزمه كردن است تا وقتي رسوب كند؛ به حدي كه وقتي آزاد هم هستيد در كلام شما رسوب كرده باشد. ابتدا بايد ستون فقران و نقاط طلايي را نشان كند در مرحله بعد قسمت به قسمت همين‌طور حل كند.

شعر گفتن براي ورزشي مثل فوتبال كه برخاسته از كشور ما نيست و آميخته با اصطلاحات فرنگي است، شايد كمي سخت باشد. تجربه شما در سرايش اين ترانه چطور بود؟

شايد براي هر شاعري كه براي اسم و شعر خودش ارزش قائل است، مهم‌ترين و اصلي‌ترين نكته همين باشد كه چطور موضوع فوتبال را با ادبيات پيوند بزند. چون اگر اسم‌ من به عنوان شاعر برايم ارزش داشته باشد نمي‌توانم به‌سادگي اصطلاحاتي مثل پاس و شوت را در اشعارم بياورم. اما همان‌طور كه شما هم اشاره كرديد در ورزشي مثل كشتي اصطلاحات و كلماتي وجود دارد كه ممكن است در متون كهن ما مثل شاهنامه هم وجود داشته باشند. قطعا براي ورزش‌هاي باستاني ايران، آسان‌تر مي‌توان شعر و ترانه سرود. در نتيجه بيشترين مشكلي كه براي من به عنوان شاعر مي‌توانست وجود داشته باشد اين بود كه هم جنبه ادبي كار را حفظ كنم و هم انعكاس‌دهنده رويداد حضور ايران در جام جهاني باشم. به همين دليل از حوزه‌هاي مشتركي استفاده كردم. مثلا از اصطلاحاتي مثل گل زدن و غيره به عنوان عناصري بهره بردم كه در حوزه ادبيات هم كارايي دارد. علاوه بر اين چند موضوع حسي نيز در اين كار آميخته‌ام. نخست اينكه با اين شعر بايد برانگيزاننده عرق ملي در ورزشكاران مي‌بودم. براي ايفاي چنين حسي به اين اشاره كردم كه اين سرزمين پيشينه و قدمت طولاني دارد و گويي نياكان ما چشم به راه هستند تا ببينند فرزندان اين مرز و بوم در هر عرصه‌اي چه مي‌كنند. اين يكي از همان مولفه‌هايي بود كه مي‌توانست ياري رسان باشد. مولفه ديگر حضور ورزشكاران ما در خارج از كشور است. به عنوان نمونه چندسالي است تلويزيون سراغ قهرمانان رشته‌هاي فردي ما مي‌رود و محله و خانه و خانواده‌ آنها را به تصوير مي‌كشد. اينها مستقيم در حال تماشاي كار بچه محل و همشهري‌شان هستند و همين انگيزه بسيار زيادي براي آن قهرمان و افراد ديگري كه احتمالا قرار است در سال‌هاي آينده در مسابقات مختلف شركت كنند به وجود مي‌آورد. به اين ترتيب ضربان قلب هموطنان ورزشكاران از راه دور براي شان مخابره مي‌شود كه به نظرم حس شاعرانه خوبي دارد. به همين دليل فكر كردم يكي از زمينه‌هاي روحيه‌بخش و برانگيزاننده هر ورزشكاري به خصوص زماني كه در يك كشور ديگر مشغول مسابقه دادن است، يادآوري همين نواي ضربان قلب مردمي است كه پاي تلويزيون‌ها نشسته‌اند. به اين شكل ورزشكاران متوجه مي‌شوند حركت‌هاي آنها مي‌تواند دل ميليون‌ها نفر را شاد كند. بعضي اصطلاحات ورزشي هم اين امكان را مي‌دهد كه بتوانيد آنها در قلمرو ادبيات وارد كنيد. اينها مشكلات فردي است كه مي‌خواهد هر دو وجه ورزشي و ادبي را رعايت كند اما با اين تجربه سي و شش هفت سال تجربه تلفيق كلام و موسيقي من از سرانجام كار راضي هستم و اميدوارم با اجراي خوب آقاي عليرضا قرباني و ملودي زيباي آقاي روحاني نتيجه خوبي را شاهد باشيم. هرچند كه از اين دوستان با پيشينه‌اي كه دارند انتظاري جز اين نمي‌رود.

شعر معمولا با خلوت افراد سر و كار دارد اما شنيده شدن شعر يك شاعر در سطح جهان، براي آن شاعر چگونه تجربه‌اي است؟

سابقه اين حس و حال را پيشتر در مورد سرود ملي داشتم. فرقي هم نمي‌كند كه اين سرود در داخل كشور اجرا شود يا در برنامه‌ها و روديدادهاي بين‌المللي، همين كه آدم حس مي‌كند در انتخاب آن كلمات نقش داشته، حس بسيار خوشايندي است و معلوم است كه اين موضوع باعث افتخار و سربلندي مي‌شود. شايد بسياري از افراد وقتي به سن و سال ما مي‌رسند، ابا دارند از اينكه بگويند چيزي خيلي خوشحال‌شان مي‌كند و مي‌خواهند بگويند ما كار خود را انجام داده‌ايم و پاسخ‌هاي لازم را هم گرفته‌ايم ولي اين موارد استثنايي كه در سطح ملي مطرح مي‌شود، معلوم است كه جاي خوشحالي دارد و مايه سرافرازي است. اميدوارم اين سرافرازي توامان شود با نتايج خوب تيم ملي كشورمان در روسيه و پيوند زيباي هنرمنداني كه در آماده كردن اين قطعه همكاري دارند، برسد به زمين مسابقات و اين همراهي‌ها كامل شود.

بد نيست مروري به سرودن شعر سرود ملي هم داشته باشيم. شايد برخي از خوانندگان اين گفت‌وگو ندانند كه شما شاعر اين قطعه هستيد و حال كه به بهانه سرودن شعر تيم ملي فوتبال گپ‌وگفتي داريم مي‌توانيم كمي هم به گذشته و سرودن شعر سرود ملي بپردازيم.

داستان ملودي سرود جمهوري اسلامي ايران هم اين است كه ابتدا براي 25 شاعر فرستاده شده بود. شوراي سياستگذاري آن زمان حدود 12-11 مولفه را ابلاغ كرده بود كه بايد در سرود رعايت مي‌شد. آنجا اولين نكته‌اي كه گفتم اين بود كه شما اگر اين مولفه‌ها را از رو هم بخوانيد نمي‌توانيد 59 ثانيه به پايان برسانيد، چون ملودي ابتدايي 59 ثانيه بود اما بعد كمي افزايش يافت. خوشبختانه آن زمان سايه اساتيد بزرگواري بر سر ما بود مثل روانشاد مهرداد اوستا، مشفق كاشاني، محمود شاهرخي و سپيده كاشاني و استاد ستوده كه هر پنج عزيز امروز در ميان ما نيستند.

سال 70 حدود 13 شعر به شورا آمد و بعد اينطور ادامه پيدا كرد كه قطعه موسيقي را بندبند پخش مي‌كردند و هركس شعري گفته بود روي اين بندها مي‌خواند. به خاطر دارم كه گفته بودم «بهمن شور ايمان ماست» و استاد اوستا پيشنهاد كردند «شور» بشود «فرِ ايمان ماست» و با همين كلمه شعر را از زمين به آسمان بردند. آن زمان دو سه سال بود كار روي ملودي را آغاز كرده بودم، البته ابتدا روي ملودي‌هاي آذربايجاني كار مي‌كردم. به هرحال از پس تجربه اين سال‌ها متوجه شدم تا وقتي ملودي يا نغمه، ملكه ذهن نشود، شعر گفتن براساس افاعل عروضي آن نغمه اثري نخواهد داشت. اميدوارم اين سرود جديد هم انگيزه‌هاي لازم را در ميان ورزشكاران ما به وجود بياورد. چون عرصه ورزش هم يكي از حوزه‌هاي اغنايي است در اينكه عرق ملي و يكپارچگي را در تمام انسان‌ها برانگيزاند. حالا امكان دارد به نحله‌هاي فكري متفاوتي اعتقاد داشته باشند ولي در چنين مواقعي همه باهم هم‌پيمان مي‌شوند.

و به عنوان آخرين پرسش آيا خود شما هم جزو علاقه‌مندان به فوتبال هستيد؟

وقتي كه با شما قرار مصاحبه گذاشتم، دو تيم ما با تيم‌هاي خارجي بازي داشتند، پرسپوليس با السد قطر بازي داشت و استقلال با الهلال و خوشبختانه هر دو بردند و دليل تاخيرم در گفت‌وگو همين بود! بطور كلي ورزش را دوست دارم. در ايام جواني بيشتر به كشتي علاقه‌مند بودم و كار هم مي‌كردم و در سطح مسابقات نوجوانان و آموزشگاه‌ها هم رفتم ولي از قديم به فوتبال علاقه‌مند بودم.

 

 

خدا را چه ديديد، شايد اين خواب تعبير شد!

درست است كه صعود تيم ملي ما از گروه خودش بسيار دشوار است ولي بين خودمان باشد من خواب ديده‌ام ما با روسيه بازي مي‌كنيم! اما گذشته از اين خواب و روياهايي كه ما داريم، اميدوارم بچه‌ها خوب بازي كنند. گاهي اين جملات از فرط تكرار ممكن است برخي از ما را عصبي كند ولي در پس همه اين جملات تكراري، حقيقتي است غيرقابل انكار. مثلا در جام جهاني قبلي، بازي ما با آرژانتين بسيار قابل قبول بود و اگر در آن يك دقيقه غفلت نمي‌شد، كام همه ما بسيار شيرين‌تر مي‌شد. درست است كه بسياري از ما نسبت به اين جمله «چيزي از ارزش‌هاي تيم ما كم نمي‌شود» حساسيت پيدا كرده‌ايم ولي اصل كار همين است كه تيم ما خوب بازي كند و اين انتظاري است كه مردم ما از بچه‌هاي تيم ملي دارند. مسلما اگر در خلال باز‌هاي خوب، به نتايج خوبي هم برسند كه مردم بسيار خوشحال‌تر هم مي‌شوند. در هر حال اميدوارم اين دوره اولين دوره‌اي باشد كه تيم ما به مرحله دوم جام جهاني راه پيدا كند و خدا را چه ديديد، شايد خواب ما هم تعبير شد!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون