تجربه هند و آزمون مطبوعات ايراني
سينا قنبرپور
تصور كنيد روزنامههاي ايران همت ميكردند و صفحههايي به زبانهاي «كردي»، «بلوچي»، «تركي» و «عربي» منتشر ميكردند و اخبار مناطق كردنشين، تركنشين، بلوچنشين و عربنشين را در آن به اين زبانها منتشر ميكردند. اخبار برخاسته از زندگي مردم به همراه مهمترين خبر روز كشور را به زبان محلي ترجمه و منتشر ميكردند. نخستين تجربهاي كه از بررسي مطبوعات هند به دست ميآيد استفاده از ويژگي تنوع زبان و قوميت به نفع دربرگيري بيشتر مخاطبان است. نوبت ما مطبوعاتيهاست كه ويژگيهاي اقليمي، گستردگي جغرافيا و تنوع قومي و زباني را به نفع توسعه مبنا قرار دهيم. ابتداي كار سخت خواهد بود ولي فرصتهاي جديدي به وسيله اين كار حاصل ميشود. نخست آنكه دربرگيري بيشتري براي محصولي كه توليد ميكنيم ايجاد ميشود. مزيت ديگر اين است كه رسانههاي چاپي به ويژه روزنامهها به سبب نظارتهاي متعدد بهترين فرصت براي ايجاد رسانههايي به زبانهاي محلي رايج در كشور هستند. با اين كار از پوشش رسانههاي خارجي نيز كاسته ميشود و دستكم روزنهاي كه براي نفوذ بيگانگان در ميان اقوام ايراني را مسدود ميكند. در اينكه زبان رسمي كشور ما فارسي است هيچ بحث و شكي وجود ندارد ولي با توجه به حجم ۱۶ تا ۳۲ صفحهاي روزنامهها در كشور، افزوده شدن يك ويژهنامه ۴ صفحهاي با زباني محلي ميتواند مخاطبان جديدي را به خريد روزنامه ترغيب و حوزه نفوذ مطبوعات در اقوام را افزايش دهد. ديگر تجربهاي كه از بررسي مطبوعات هند به دست ميآيد اينكه سادگي قرباني روشنفكري نشده است. همه كارشناسان و كساني كه با مطبوعات هند آشنا هستند بر سادگي نوشتار و محتوا تاكيد دارند و همين سبب شده تا افرادي كه سطح سواد كمتري دارند نيز مخاطب روزنامهها باشند. بخشي از اين كار با اندازه فونت متن نمود پيدا كرده است و همين سبب شده تا براي خواندن كمتر اذيت شوند و سادهتر بخوانند. مطبوعات ايران بخشي دولتي است و بخش خصوصي با گرفتاريهاي مختلف در تلاش است تا اين رسانه را حفظ كند. بديهي است كه به سادگي نميتوان براي مديران مطبوعات نسخهاي پيچيد، اما كافيست مديران مطبوعات غيردولتي همت كنند و بخواهند اخبار مناطقي كه اقوام مختلفي در آن ساكن هستند را به زبان آنها منتشر كنند يا از زندگي آنها خبري به زبان خودشان منتشر كنند. به ويژه به زبان عربي بسياري از قضات و روحانيون هم تسلط دارند و اين كار نظارت را هم سادهتر ميكند.