سومين باخت پياپي انگليس
مصائب ساوتگيت
سامان سعادت
شايد الان به نوعي بتوانيم حق بدهيم به ساوتگيت و انگليسيها، بابت رفتارشان در جام جهاني. بابت اينكه نخواستند بلژيك را ببرند تا به قرعه سخت نخورند و به جمع چهار تيم نهايي برسند. احتمالا اعضاي تيم ملي انگليس بهتر از همه ميدانستند كه تيمشان اصلا ياراي رقابت با تيمهاي بزرگ اروپا را ندارد. حالا هرچه جلوتر ميرويم اين واقعيت بيشتر عيان ميشود كه نه تيم انگليس و نه سرمربياش قرار نيست سورپرايز خاصي براي هواداران داشته باشند. آنها زورشان به غولهاي اروپا نميرسد. باخت مقابل كرواسي، باخت مقابل بلژيك و حالا باخت مقابل اسپانيا. اين آخري در خانه. مقابل چشم هواداران خودي. در ورزشگاهي كه سالها در آن شكست نخورده بودند.
هري كين مدتهاست، نتوانسته براي تيم ملي انگليس در جريان بازي گلزني كند. كاپيتان سهشيرها اصلا هري كين تاتنهام نيست. كين تقريبا تمام بازيهاي حساس انگليس را از دست داده و كاري براي تيمش نكرده. او بعد از گلي كه مقابل كلمبيا از روي نقطه پنالتي در يكهشتم نهايي جام جهاني به ثمر رسانده، در هيچ بازي رسمي ديگري موفق به گلزني نشده. نه مقابل سوئد، نه مقابل كرواسي، نه مقابل بلژيك و نه مقابل اسپانيا. ساير بازيكنان انگليس نيز اصلا در حد و اندازههاي خودشان ظاهر نشدند و نشان دادند فاصله بسيار زيادي بين نحوه بازي كردنشان در ليگ و تيم ملي وجود دارد. جردن هندرسون، مگواير، دله علي و سايرين. حالا ساوتگيت مانده و وضعيت نه چندان خوشايندي كه در پيش رو دارد. او از يك طرف رهبر نسلي است كه تمام مردم بريتانيا را به قهرماني در جام جهاني اميدوار كرده بود و از طرف ديگر در حال تبديل شدن به مردي است كه تيم ملي را در سراشيبي سقوط قرار داده.
انگليس در بازي مقابل اسپانياي لوييز انريكه تيم دست و پا بستهاي نشان نداد و حتي ميتوانست لااقل به نتيجه مساوي نيز برسد. اما انگار تيم فاقد آن چيزي است كه در لحظات سرنوشتساز بتواند تغيير مهمي ايجاد كند. انگليس هيچ يك از بازيهايش را با اختلاف بيش از يك گل نباخته. باخت با حداقل اختلاف گل يعني فاصله دو تيم زياد نبوده و شايد چند اتفاق ساده ميتوانسته نتيجه را عوض كند. اتفاقاتي كه براي ساوتگيت و تيمش رخ نداده. اتفاقاتي كه معمولا براي تيمهاي برنده رخ ميدهد. البته اين جمله از آن دست جملاتي است كه مبناي تحليلي ندارد، چرا كه ما وقتي اين حرف را ميزنيم كه تيمي برنده شده و گفتن اينكه اتفاقات به سود تيم برنده رقم خورده كشف بزرگي نيست. اما جدا از اين، شايد بتوان از منظر ديگري به اين جمله پرداخت. از اين منظر كه اتفاقات فوتبالي براي هر تيمي رخ ميدهد، مهم اين است كه كدام تيم آمادگي ذهني و رواني براي استفاده از اين موقعيتها را داشته باشد. در فوتبال روز دنيا كه تيمها مدام در حال نزديك شدن به يكديگرند، همين استفاده از موقعيتها نتايج بازيها را تغيير ميدهد. در بازيهايي كه با اختلاف يك گل تمام ميشود، قطعا شاهد برتري مطلق يك تيم بر ديگري نيستيم. اما با مشاهده جريان بازي متوجه ميشويم كه تيم برنده توانسته از اتفاقات به بهترين شكل استفاده كند. همان جمله كليشهاي و قديمي كه ميگويد هر تيمي از موقعيتهايش بهتر استفاده كند، برنده ميشود. اما با يك تبصره. تيمي ميتواند از موقعيتها بهتر استفاده كند كه آمادگي بيشتري داشته باشد. در تيم انگليس انگار اين آمادگي وجود ندارد. آنها سه بازي است كه با يك گل اختلاف شكست ميخورند. در دو تا بازي از اين سهگانه شكست، آنها ابتدا جلو افتادند اما نتوانستند برنده بودن را حفظ كنند. به نظر ميرسد ساوتگيت نميتواند آن ضربه نهايي را ياد شاگردانش بدهد. بازيكنان انگليس آدم برنده شدن نيستند. گويا مسير بردن در انگليس گم شده. البته كه همچنان در مورد تقابل با تيمهاي بزرگ حرف ميزنيم. وگرنه كه همين تيم مقابل پاناما و تونس و سوئد و كلمبيا (در ضربات پنالتي) توانسته پيروز باشد.
مشكل از ساوتگيت است يا ستارههاي بعضا خاموش اين تيم؟ اين سوالي است كه جواب دادن به آن نياز به زمان بيشتري دارد، چرا كه اين ماجرا مربوط به يكي، دو سال اخير نميشود و سالهاست بريتانيا در عرصه ملي توفيقي نداشته. حتي نميتوان گفت دقيقا مربوط به ساوتگيت است، چرا كه مثلا در مورد هري كين و دله علي ميتوانيم بگوييم كه ساوتگيت بلد نيست از آنها بازي بگيرد و پوچتينو اين كار را بهتر انجام ميدهد، اما همين ساوتگيت توانسته از رشفورد نيمكتنشين در منچستريونايتد يك بازيكن گلزن و تاثيرگذار بسازد.