پاسخ و توصيه محمد توسلي به مهدي چمران
شهيد چمران واقعي را توصيف كنيد؛ دوگانگي برملا ميشود
حاشيههاي مصاحبه مهدي چمران با روزنامه اعتماد و واكنشها به اظهارات او محدود به دلخوري حزب موتلفه نميشود و محمد توسلي، رييس دفتر سياسي نهضت آزادي نيز نسبت به بيان برخي اظهارات چمران معترض است. او در يادداشتي كه براي روزنامه اعتماد ارسال كرده نسبت به آنچه «مطالب خلاف واقع» ناميده، توضيحاتي ارايه كرده است كه در ادامه ميآيد:
آقاي مهندس مهدي چمران در يك مصاحبه تفصيلي با خبرنگار روزنامه اعتماد كه روز يكشنبه 19 شهريور منتشر شد و خبرگزاري ايسنا هم كار كرد؛ ضمن اشاره به سوابق بنده با شهيد دكتر مصطفي چمران مطالبي را خلاف واقع مطرح كردهاند كه ضرورتا توضيحات زير براي انتشار در روزنامه اعتماد و خبرگزاري ايسنا و آگاهي عموم ارايه ميشود:
1- مواضع نهضت آزادي ايران در خصوص جنگ تحميلي كاملا شفاف و در اسناد نهضت قابل دسترسي است. نهضت آزادي در مرحله تجاوز عراق به خاك ايران، دفاع از تماميت ارضي ايران را قانوني، مشروع و وظيفه همگاني ميدانسته و خود نيز در سطوح مختلف به اين وظيفه عمل كرده است. حضور دكتر چمران در جبهه جنگ و تاسيس ستاد جنگهاي نامنظم بخشي از اين مشاركت بوده است. نقل اين مطلب: كه «يك بار يكي از دوستان نهضت آزادي پيش من آمد و گفت قرار نبود دكتر چمران به جنگ برود، گفتم چه كسي چنين قراري را گذاشته بود؟ گفت ما در نهضت اين قرار را گذاشتيم». اين گزارش خلاف واقع و كذب محض است.
2- بعد از پذيرش استعفاي بنده از مديريت شهر تهران در بهمن ماه 1359 براي بازديد از جبهههاي جنگ و ديدار با شهيد دكتر چمران سفري به خوزستان داشتم. اتفاقا در اين سفر آقاي دكتر كمال خرازي نيز همراه بودند و در تمام جلسات خصوصي كه با دكتر چمران داشتيم و بيان درد و دلهاي او كاملا در جريان هستند. ايشان در اين مصاحبه گفتهاند: «يك بار هم يكي ديگر كه معروف هم هست آمد پيش دكتركه چرا داري ميجنگي و اينها. دكتر تا او را ديد فرستادش گفت برو كوههاي الله اكبر را ببين. نميخواهم نامش را بياورم؛ ايشان حتي مصر هم همراه دكتر بود. وقتي ازكوههاي الله اكبر برگشت كاملا عوض شده بود و ميگفت من هم ميخواهم در اهواز بمانم و بجنگم.او هم از اعضاي نهضت بود؟ بله، هنوز هم هست. اسم آوردن مشكلي ندارد كه! مهندس توسلي همان كس كه نخستين شهردار تهران شد.»
از آقاي مهندس چمران بايد سپاسگزاري كنم كه سوابق تاريخي را اگرچه ناقص، بازگو كردهاند اما بخشي از گزارش ايشان خلاف واقع است و قسمتهاي اصلي رويدادهاي اين سفر را ظاهرا فراموش كردهاند!! قطعا آقاي مهندس چمران اطلاع دارند كه ما بلافاصله بعد از آغاز جنگ، از مهرماه سال 1359 در شهرداري تهران تمام شوراهاي محلات شهر تهران و امكانات مردمي شهرداري تهران را براي پشتيباني جبهههاي جنگ بسيج كرده بوديم. با چنين سابقهاي و مواضع شفاف نهضت آزادي در خصوص ضرورت جنگ دفاعي تا پيروزي خرمشهر و روابط برادرانه و صميمي فيمابين آيا نقل اين مطلب از سوي بنده به دوست و همفكر ديرين خود شهيد دكتر چمران: «چرا داري ميجنگي؟» چه جايگاهي جز معرفي ذهنيت و شخصيت گوينده ميتواند داشته باشد!!
3- بخشي از خاطرات قابل انتشار بنده در اين سفر قبلا منتشر شده است و نيازي نيست در اينجا تكرار شود. لازم ميبينم در اين فرصت به آقاي مهندس مهدي چمران مشفقانه توصيه كنم اينك كه ظاهرا ديگر مسووليتي ندارند و ملاحظات گذشته برايشان موضوعيتي ندارد، نسبت به اصلاح روش گذشته خود و معرفي چهره واقعي برادر بزرگوارشان شهيد دكتر مصطفي چمران و مصائب ايشان در آن ايام اقدام كنند. بديهي است اين دوگانگي معرفي سوابق دكتر چمران دير يا زود، بيش از گذشته، برملا خواهد شد.
زيرا با توجه به شفافيت اسناد و مدارك سوابق زندگي دكتر چمران، از جمله كتاب زندگينامه دكتر مصطفي چمران كه به همت زندهياد دكتر ابراهيم يزدي يار ديرين ايشان تدوين و به دفعات چاپ شده است، جايي براي تحريف سوابق زندگي ايشان باقي نگذاشته است.