ادامه از صفحه اول
پرتفوي ارز مبادلهاي كاهش يافت
اين روزها شنيده ميشود كه آقاي سيف اينگونه مطرح ميكنند: «يكسانسازي نرخ ارز شش ماه پس از برقراري روابط كارگزاري انجام ميشود» اما اين گفته امروز ايشان با آنچه پس از برجام مطرح كردهاند مغاير است. آقاي رييسجمهور روز امضاي برجام اعلام كردند امروز 1000 ال سي باز شده و بانك مركزي اعلام كرد كه روابط برقرار شده است. اصلا فرض كنيم چنين اتفاقي پيش نيايد. چون شرايط بينالمللي در حوزه نظام بانكي تغيير كرده است و قواعد مربوط به حسابرسي صورتهاي مالي بانكها عوض شده و قاعده جديدي را در حوزه نظام بانكي بينالمللي به وجود آورده كه هنوز ما آن سيستم را در بانكها اجرا نكردهايم. بنابراين ربطي به بحث كارگزاري ندارد و لازم است در سيستم بانكي ايران تحول لازم صورت گيرد. تحول در اين نظام هم متناسب كردن آن با فعاليت بانكداري بينالمللي تحت قاعده مبارزه با جرم پولشويي و تروريسم مالي است. اين موارد را كه نظام بانكي بينالمللي از ما خواسته است هنوز پيادهسازي نكردهايم. هرچند ما مبارزه با پولشويي و تامين مالي تروريسم را در برنامه داريم اما بر اساس قواعدي كه در نهادهاي بينالمللي مورد انتظار است؛ انجام نشده و از طرف ايران تحقق نيافته قلمداد ميشود. لذا روابط كارگزاري زماني برقرار ميشود كه قوانين بينالمللي رعايت شود. اين مواردي است كه مربوط به بانك مركزي و مديريت بانكهاي ما است. نهايتا اما وقتي گفتههاي مسوولان را مرور ميكنيم به تناقض بر ميخوريم. زماني ميگفتند روابط كارگزاري برقرار شده و مشكلي وجود ندارد اما مدتي بعد اعلام شد كه روابط كارگزاري هنوز برقرار نشده است. واقعيت اين است كه در 12 سال اخير كارگزاري بانكها متفاوت شده در حالي كه ايران در اين مدت هيچ به روز رساني و همگامسازي با نظام بينالمللي نداشته است. در مقطعي يعني حدود 12 سال قبل همه بانكها و كارگزاران خارجي خودشان به ايران تقاضا ميدادند اما امروز اين رابطه معكوس شده و بانكهاي ايران بايد به دنبال ايجاد رابطه با كارگزاران خارجي بروند. اين ايراد بايد در بانك مركزي برطرف شود و سيستم بانكي ايران همگام شود. در واقع اينكه روابط برقرار نميشود مقصر اصلي بانك مركزي و مديريت بانكي ايران است. بنابراين به نظر ميرسد يك عدم تمايلي به اجراي سياست يكسانسازي وجود داشته است. نگراني از اين بابت است كه چارچوب و ضوابط داخلي اجرايي نيست و چون خود بانك مركزي و دولت به صورت انحصاري ارز را در اختيار دارند؛ بحث كارگزاري را ميتوان يك بحث حاشيهاي و ثانوي تلقي كرد. نكته مهم اين است كه دولت از مابهالتفاوت نرخ ارز در مقاطعي بهرهمند شده است. نه تنها در اين دولت، در دولتهاي گذشته هم اين گونه بوده است. با درآمدهاي حاصل از مابهالتفاوت نرخ ارز، دولت بخشي از كسري بودجه خود را تامين كرده است. بنابراين من گمان ميكنم عدم اجراي يكسانسازي نرخ ارز به دليل تامين منابع مالي بوده تا بحث صرف كارشناسي و تخصصي بانك مركزي.
نسلكشي مسلمانان مظلوم ميانماري تا كي
از سرزمين آبا و اجدادي خود رانده و منطقه آراخان از وجود آنان پاك شود. طبيعت خشن منطقه استوايي ميانمار هم عليه مردم مظلوم مسلمان اين منطقه است. بارانهاي فصلي كه گاه تا 5000 ميليمتر بارندگي سالانه بر سر اين مردم بيپناه باريدن ميگيرد و توفانها و گردبادهاي فصلي نيز مزيد بر علت است. در سال 2008 در گردباد معروف به – نارجيز – كه به ميانمار نزديك ميشد، غيرمسلمانان اجازه داشتند به پناهگاهها بروند و آذوقه تهيه كنند اما مسلمانان اجازه نداشتند سرپناهي پيدا كنند و آذوقه تهيه كنند. آمار كشتهشدگان گردباد – نارجيز – معلوم نيست اما با توجه به سرعت و وسعت گردباد بايد تلفات زيادي به بار آورده باشد. جمعيت مسلمان ميانمار عمدتا در مناطق روستايي زندگي ميكنند و با توجه به نداشتن حق مالكيت در شرايط بسيار بدي به سر ميبرند. نظاميان ميانماري به دنبال بهانه براي حمله به مسلمانان هستند. وقتي طالبان مجسمههاي بودا را در باميان افغانستان منفجر كرد، در ميانمار اين مسلمانان بودند كه مورد حمله قرار گرفتند. وقتي جنازه زني بودايي در حاشيه جنگل پيدا شد 3 نفر مسلمان را دستگير كردند و متهم به تجاوز و قتل زن بودايي نمودند كه يك نفر تبرئه و دو نفر در ملأ عام اعدام شدند. وقتي اتوبوس حامل بوداييها مورد حمله قرار گرفت و عدهاي كشته شدند، بدون تحقيق و بررسي كه كار چه گروهي است به مسلمانان حمله كردند در صورتي كه تحليلگران براين باورند كه حمله به اتوبوس كار گروههاي شبهنظامي بودايي بوده تا بهانه حمله به مسلمانان موجه تشخيص داده شود. سياست حذف مسلمانان توسط دولت ميانمار كه در پي تشكيل دولت يكدست بودايي در ميانمار است سالهاست به بهانههاي مختلف چه داخلي و چه خارجي انجام ميشود و اين مسلمانان ميانماري هستند كه مورد هجمه و هجوم و كشتار قرار ميگيرند. تصاوير وحشتناك كشتار مسلمانان ميانماري، اجساد غرقشدگان در دريا و كلبههاي آتشزده مسلمانان ميانماري، دل هر بينندهاي را به درد ميآورد. پاكسازي قومي در شبهجزيره بالكان دارد در آسياي جنوب شرقي تكرار ميشود با اين تفاوت كه وقتي صربهاي بوسني به مسلمانان حمله كردند هرچند با تاخير، جامعه جهاني از خود واكنش نشان داد اما ظاهرا چشمهاي جامعه جهاني بر مصائب و مسائل مسلمانان مظلوم ميانمار بسته شده است و مهمتر آنكه سران كشورهاي اسلامي هم به خواب غفلت فرو رفتهاند. آيا وقت آن نرسيده است جامعه اسلامي صداي هل من ناصر مسلمانان ميانماري را بشنود و در ايامه حج كه صداي اتحدو در سرزمين وحي بلند است نيمنگاهي به اين مردم مظلوم داشته باشند.