• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3932 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۶ مهر

عبدالرضا فرجي‌راد، سفير پيشين ايران در نروژ و مجارستان در گفت‌وگو با «اعتماد»:

اروپا ابتكارهاي تازه‌اي براي مقابله با تحريم‌هاي ترامپ در آستين دارد

شهاب شهسواري

بلافاصله بعد از اظهارات تند دونالد ترامپ، رييس‌جمهور امريكا در مورد عدم تاييد توافق هسته‌اي با ايران، اين دولت‌هاي اروپايي بودند كه با اين اظهارات و احتمال بيرون رفتن امريكا از اين توافق مخالفت كردند. عبدالرضا فرجي‌راد، استاد ژئوپولتيك و سفير پيشين ايران در پايتخت‌هاي اروپايي معتقد است كه امريكايي‌ها از برجام خارج نخواهند شد. او معتقد است كه حتي اگر كنگره يا دولت امريكا تحريم‌هايي مشابه گذشته عليه ايران وضع كند، اروپايي‌ها حاضر به همكاري با امريكا نخواهند شد و گام‌هاي تازه‌اي براي مقابله عملي با اين تحريم‌ها برخواهند داشت. در ادامه گفت‌وگوي «اعتماد» با دكتر عبدالرضا فرجي‌راد، سفير پيشين جمهوري اسلامي ايران در نروژ و مجارستان و استاد ژئوپولتيك در مورد انگيزه‌هاي ترامپ از اعلام استراتژي جديد عليه ايران و واكنش اروپا به اين اظهارات را مطالعه مي‌كنيد:

 

انگيزه دولت امريكا از عدم تاييد برجام چه بود؟

به گمان من حركتي كه آقاي ترامپ جمعه گذشته انجام داد و سرنوشت برجام را به كنگره محول كرد، با اين انگيزه نبود كه دولت امريكا از برجام خارج شود. امريكايي‌ها و به ويژه تيم جديد كه تيم تندرويي هم هست و دل خوشي از ايران ندارد، به دنبال اين هستند كه فشارهايي بر ايران وارد كنند كه ضررهايي كه ايالات متحده امريكا از منطقه خاورميانه طي چند سال گذشته با نفوذ و گسترش حضور ايران ديده‌اند را جبران كنند. در دولت امريكا اين تصور وجود دارد كه در اتفاقات سال‌هاي گذشته نفوذ امريكا در منطقه كاهش و نفوذ ايران افزايش يافته است. در نتيجه متحدان امريكا در منطقه كه امنيت خود را وابسته به حضور امريكا در منطقه حس مي‌كنند، نوعي حس ناامني پيدا كرده‌اند. اين حس نااميدي نسبت به حمايت امنيتي ايالات متحده در دوران رياست‌جمهوري باراك اوباما به‌شدت سير صعودي پيدا كرد. در واقع با آمدن ترامپ به ويژه با توجه به شعارهايي كه او در دوران كارزار انتخاباتي خود مي‌داد، انتظار مقامات برخي كشورهاي منطقه اين بود كه تيم جديد كاخ سفيد، موضع بسيار تندي را عليه ايران اتخاذ كند. همين الان شاهد هستيم كه نتانياهو و عربستان سعودي يكصدا از رفتار ترامپ تمجيد مي‌كنند تا او را تحريك كنند. ديديم كه ترامپ در ديداري كه به دعوت پادشاهي عربستان سعودي به رياض داشت به بهانه قرارداد تسليحاتي، رقمي معادل 110 ميليارد دلار باج به دولت او پرداخت شد. اين باج تنها هدفي كه دارد اين است كه مسير ايالات متحده را عوض كند و جهت آن را در راستاي مقابله با ايران سوق دهد. همزمان امارات متحده عربي هم همين باج‌ها را مي‌دهد؛ قطر هم پيش از آنكه عربستان و دوستانش اقدام به تحريم و محاصره اين كشور كنند، همين مسير را پي گرفته ‌بود. مي‌توان گفت كه يكي از دلايل اين حركات ترامپ اين است كه متحدان خودش را در منطقه اميدوار كند و از آن طرف بتواند آنها را بدوشد. از ابتدا هم ترامپ سياست خودش را بر مبناي منافع اقتصادي امريكا پايه‌گذاري كرده‌بود. الان هم شاهد هستيم كه بعد از موضع‌گيري اخيرش در مورد برجام به ادعاي رسانه‌ها در تماس تلفني كه با ترزا مي ‌و امانوئل ماكرون داشت رعايت ديپلماسي را نمي‌كند و با كنايه مي‌گويد برويد پول‌هاي ايران را بگيريد و بخوريد؛ نوش جان‌تان. ريشه اين اظهارات به تفكر بساز و بفروشي و تاجرمآبانه كه آقاي ترامپ دارد بر مي‌گردد.

يعني فقط انگيزه‌هاي ترامپ اقتصادي است؟

نه! دلايل ديگري هم وجود دارد، كينه‌اي كه از عملكرد آقاي اوباما وجود دارد براي مثال يكي از اين انگيزه‌هاست. نمونه‌اش خروج از پيمان آب و هوايي پاريس كه امريكايي‌ها براي نخستين بار در دوره اوباما حاضر شده‌بودند به آن پاسخ مثبت بدهند، تا پيش از آن امريكا همواره با شكل‌گيري يك توافق محيط زيستي و اقليمي مبارزه مي‌كرد. ترامپ از اين توافق خارج شد. طرح بيمه سلامت ارزان‌قيمت يا اوباماكر را زير سوال برده است. برجام هم يكي از دستاوردهاي دولت اوباماست. براي اين هم بهانه‌گيري مي‌كند. از سرگيري روابط با كوبا، آن را هم با مانع مواجه كرده است، تعداد زيادي از ديپلمات‌هاي امريكايي از هاوانا خارج شده‌اند و تعداد زيادي از ديپلمات‌هاي كوبايي هم از امريكا اخراج شده‌اند تا عملا واشنگتن به سمت شرايط قبل از سال 2015 كه هاوانا و واشنگتن رابطه‌اي با هم نداشتند، برگردد. اين كينه نسبت به شخص باراك اوباما وجود دارد بر مي‌گردد به باطن آقاي ترامپ و نژادپرستي او. شايد ترامپ نتواند علنا بيان كند كه چون اوباما سياهپوست بود من اين رفتار را انجام مي‌دهم. اما اين اخلاق نژادپرستانه از سوي آقاي ترامپ چه در دوران كارزار انتخاباتي و چه اكنون كه رييس‌جمهور شده است، ديده مي‌شود. رسانه‌ها و افكار عمومي امريكا به خوبي متوجه اين موضوع شده‌اند و آن را همواره مورد اشاره قرار مي‌دهند.

دليل ديگر براي اين رفتار اين است كه امريكا به هيچ‌وجه آمادگي ندارد كه نفوذ و قدرت ايران در منطقه را بپذيرد. هر دولتي در امريكا تحت نفوذ لابي اسراييل است. ترامپ نسبت به دولت اوباما خيلي بيشتر به لابي صهيونيستي روي خوش نشان مي‌دهد. تا پيش از اين تصور در واشنگتن اين بود كه با وقوع بهار عربي و تنش‌هايي كه در جهان عرب وجود داشت، دوران خوشبختي و عروسي دولت رژيم صهيونيستي شروع شده است. فكر مي‌كردند كه تل‌آويو با اتفاقاتي كه در كشورهاي عربي رخ مي‌دهد تا مدت زمان زيادي خيال راحتي نسبت به امنيت و آينده خود خواهد داشت. اما يك دفعه طي يكي، دو سال گذشته ورق در خاورميانه برگشت. الان اوضاع در سوريه در حال تغيير كردن است، عراق به سمت آرامش مي‌رود، گروه‌هاي شبه‌نظامي و تروريستي كه از سوي كشورهاي عربي منطقه مورد حمايت واقع مي‌شدند در حال شكست خوردن هستند. حالا احساس در واشنگتن اين است كه خطر براي اسراييل نه تنها كمتر نشده بلكه افزايش هم پيدا كرده است. مقاومت در حال بازگشت است، علاوه بر مرزهاي لبنان و غزه كه پيش از اين براي صهيونيستي‌ها ناامن بود، حالا مرزهاي سوريه و منطقه جولان هم كه شايد دو، سه دهه براي رژيم صهيونيستي امن بود، حالا در حال ناامن شدن است. مي‌بينيم كه نتانياهو به صورت علني در اين مورد صحبت مي‌كند. نتانياهو مي‌خواهد كه جامعه لابي صهيونيستي را در واشنگتن قانع كند و آنها هم به‌شدت به دولت امريكا براي مقابله با ايران فشار وارد مي‌كنند.

دولت‌هاي اروپايي به‌شدت با اين رفتار ترامپ مخالفت كرده‌اند. فكر مي‌كنيد اروپا تا كجا حاضر است پاي برجام بايستد و از آن در مقابل تندروي‌هاي دولت امريكا محافظت كند؟

همين دوشنبه شاهد بوديم كه مقامات اروپايي به وضوح اعلام كردند كه حتي حاضر نيستند نسخه نرم‌شده سخنان ترامپ را هم بپذيرند. مقامات اروپايي حتي با اظهارات تيلرسون كه گفته ‌بود ما از برجام خارج نمي‌شويم اما توافق تكميلي مي‌خواهيم، هم مخالفت كردند. اروپايي‌ها تاكيد كرده‌اند كه برجام در مجموع تغيير نمي‌كند و بقيه مسائل مورد نظر امريكا هم ربطي به برجام ندارد كه تكمله يا الحاق به اين توافق صورت بگيرد، خانم موگريني تاكيد كرده است كه اگر موضوع ديگري بر گفت‌وگو مورد نظر امريكاست، كاملا اظهارنظر در مورد لزوم يا آمادگي مذاكره در مورد آن به تهران بستگي دارد. نهايتا هيچ مقامي در اروپا قبول نمي‌كند كه چيزي به برجام اضافه يا از آن كم شود. تصور من اين است حتي با وجود اين موضوع كه آقاي ترامپ برجام را به كنگره محول كرد، كنگره هم كاري نخواهد كرد كه باعث شود امريكا از برجام خارج شود يا از آن حتي دور شود. تحريم‌هايي ممكن است انجام شود، به صورت مستمر مي‌شنويم كه شركت‌هاي ايراني، شركت‌هاي چيني و حتي برخي شركت‌هاي روسي مورد تحريم قرار مي‌گيرند، اما قطعا اين تحريم‌ها هيچ‌وقت نمي‌تواند به اندازه‌اي پيش برود كه به قبل از برجام بازگردد.

اروپا از برجام حمايت مي‌كند، اما آيا اقدام عملي هم از سوي اروپا براي حمايت از سرمايه‌گذاري و تجارت با ايران در صورت گسترش تحريم‌ها عليه ايران روي مي‌دهد؟

اول بايد سوال كنيم كه چرا وقتي در مورد برجام صحبت مي‌شود آنقدر اروپا اهميت پيدا مي‌كند و بحث روسيه و چين مطرح نمي‌شود؟ آن هم در شرايطي كه روسيه و چين به لحاظ روابط سياسي به جمهوري اسلامي ايران نزديك‌ترند. دليلش اين است كه امريكايي‌ها به راحتي مي‌توانند شركت‌هاي چيني را تحريم كنند و شاهد هستيم كه تا حالا هم زياد اين اتفاق افتاده. چيني‌ها از اين نظر خيلي محتاط عمل مي‌كنند. روسيه هم هست، اما خب واقعيت اين است كه روابط تجاري ما با روسيه آنقدر زياد نيست و شركت‌هاي روسي كمتري با ايران روابط دارند. اروپا اما شرايطش متفاوت است، 28 كشور اتحاديه اروپا متحدند و مي‌توان گفت كه يك كشور هستند. اروپا خودش را در برابر ايران مسوول مي‌داند. اروپايي‌ها مذاكرات‌شان را با ايران از سال 2003 شروع كردند. آنها برجام را محصول اين تلاش 14 ساله مي‌دانند. هزينه سنگيني براي توافق با ايران داده‌اند و آماده نيستند چنين سرمايه ارزشمندي را از دست بدهند. اروپا در منطقه‌اي در همسايگي خاورميانه قرار دارد، بسيار شرايط متفاوتي با امريكا دارد كه در قاره‌اي دوردست واقع شده است. هر حادثه‌اي در خاورميانه رخ بدهد، دودش مستقيم به چشم اروپا مي‌رود. وقتي شرايط ليبي به هم مي‌خورد صدها هزار آواره به سمت اروپا حركت مي‌كند، وقتي شرايط سوريه به هم مي‌خورد صدها هزار نفر به مرزهاي اروپا وارد مي‌شوند. اروپايي‌ها نه‌تنها براي اين مهاجران بايد شغل و مسكن تهيه كنند، بلكه با يك نگراني ديگر نيز مواجهند، بزرگ‌ترين نگراني اروپا از شرايط خاورميانه، نگراني امنيتي در خاك اروپا است. وقتي مهاجران وارد اروپا مي‌شوند، تروريست‌ها هم در كنار آنها وارد اروپا مي‌شوند و مي‌بينيم كه در لندن، پاريس، اسلو، بروكسل و پايتخت‌هاي اروپايي عمليات انجام مي‌دهند. اروپا به امريكا مي‌گويد كه هر آتشي در خاورميانه ايجاد مي‌كنيد دود آن به چشم امريكا نمي‌رود، اما به چشم اروپا مي‌رود. به همين خاطر هم هست كه اروپا به طور يكدست جلوي اظهارات اخير ترامپ ايستاده. در حوادث سياسي چند دهه اخير كمتر ديده شده كه كشوري در اروپا از تصميم جمعي پيروي نكند. حتي در جنگ عراق هم ديديم، وقتي بوش تصميم به حمله به عراق گرفت، اروپايي‌ها مخالفت كردند، تا جايي كه جورج بوش آنها را با لقب اروپاي پير صدا كرد، عبارتي كه براي تحقير و به نوعي با كنايه به كم‌فكر بودن و خرفت بودن عنوان شده ‌بود.

اما به صورت مشخص در همين مثال عراق كه گفتيد مخالفت اروپايي‌ها نتوانست جلوي تصميم نهايي امريكا براي حمله را بگيرد...

نتيجه‌اش همين شده كه الان مي‌بينيم، نتيجه‌اش شكست امريكا در عراق بود، پيش‌بيني اروپايي‌ها درست‌تر بود...

آيا امريكايي‌ها از اين شكست درس گرفته‌اند؟

به گمان من بله، اگر امريكايي‌ها از شكست در افغانستان و عراق درس نگرفته‌ بودند، قطعا با اروپايي‌ها در حمله به ليبي همراه مي‌شدند. امريكا مديريت حمله به ليبي را در اختيار داشت، اما مستقيما در عمليات شركت نكرد. در عوض اروپايي‌ها را جلو انداخت. مطمئن باشيد اگر درس نگرفته‌ بودند به خاك سوريه حمله مي‌كردند. در رويارويي با دولت بشار اسد در سوريه امريكايي‌ها مي‌توانستند مستقيم ايران و حزب‌الله را هدف بگيرند، اما چون آينده و نتيجه اين حمله براي‌شان مشخص نبود، هرگز اقدام به اعزام نيروي زميني به سوريه نكردند. اين‌بار محاسبات دقيق‌تري داشتند، از زماني صحبت مي‌كنم كه باراك اوباما خط قرمز كشيده‌ و تصميم گرفته‌ بود كه از نيروي نظامي استفاده كند، زماني كه هنوز روسيه عملا وارد جنگ داخلي سوريه نشده‌ بود، اما همان موقع هم حاضر نشدند حمله كنند. در شرايط پس از عراق و افغانستان، آينده و نتيجه حمله بايد براي‌شان كاملا مشخص و روشن باشد. دو تجربه ابتداي قرن 21 يكي بر اساس بي‌تجربگي در افغانستان و يكي بر اساس مدارك دروغ در عراق، باعث شد كه ديگر امريكايي‌ها حاضر به تكرار چنين تجربه‌اي نباشند. حتي اگر تندروترين دولت‌ها هم در امريكا روي كار بيايند، ديگر امكان ندارد امريكا بي‌گدار به آب بزند. به اعتقاد من ديگر تا سال‌ها نيروي زميني ايالات متحده امريكا وارد منطقه خاورميانه نخواهد شد.

فراموش نكنيم كه دولت امريكا در داخل خاك كشورش هم با بحران مواجه است. دولت ترامپ در آستانه استيضاح قرار دارد، مساله ارتباط كارزار انتخاباتي ترامپ با روسيه هنوز تحت بررسي دادگاه قرار دارد. نتيجه‌اش هم تا چند هفته آينده مشخص مي‌شود. اين دولت خودش دچار بحران است. بعضي تحليلگران مي‌گويند در شرايطي كه ترامپ خودش با بحران داخلي روبه‌رو است ممكن است به خاطر تغيير دادن توجه افكار عمومي به خارج، بيرون خاك امريكا شدت عمل نشان دهد. به گمان من اين تصور هم غلط است. جنگ‌افروزي براي امريكا هزينه دارد؛ هم هزينه مالي و هم هزينه انساني.

شايد امريكايي‌ها بدانند كه جنگ‌افروزي جواب نمي‌دهد، اما برخي مقامات پيشين و تحليل‌گران معتقدند مذاكراتي كه براي رسيدن به توافق هسته‌اي آغاز شد اين سيگنال را براي امريكا فرستاده كه تحريم جواب خواهد داد. همين سيگنال باعث شده كه امريكايي‌ها روي تحريم ايران حساب ويژه‌اي باز كنند و آن را به عنوان ابزاري براي امتيازگيري تبديل كنند. به نظر شما اين تحليل درست است؟

من نمي‌گويم كه تحريم بي‌تاثير بوده، بدون شك تحريم در انجام مذاكرات نقش بازي كرده است، اما اينكه بتوانند آن تحريم‌ها را مجددا برقرار كنند، كاملا مورد ترديد است. برجام باعث شده است كه اوضاع به شرايط قبل بر نمي‌گردد. اوباما در آن دوران توانسته‌بود كه كل اروپا را متحد كند، اين امكان ديگر براي دولت امريكا وجود ندارد، بعد مگر چه اندازه تحريم‌ها با وجود تمام تلاش امريكا اثربخش بود؟ درست است صادرات نفت ايران كم شد، درست است كه چمدان و هواپيما جايگزين بانك براي تبادل ارز خارجي شدند اما بالاخره هيچ كسي در كشور نيازمند نشد، اين اتفاق رخ نداد كه كسي چيزي را بخواهد و نتواند آن را از فروشگاه تهيه كند...

توليد ناخالص داخلي كشور ضربه بسيار جدي خورد...

قبول دارم، اما مساله اين است كه دولت ناكارآمدي در كشور روي كار بود، اگر در دوره تحريم‌ها يك دولت هشيار و كارآمد در قدرت بود، مي‌توانست اين صدمات را بسيار كم كند. يك دولت كارآمد در آن شرايط مي‌توانست كشور را به سمت كاهش فساد، خودكفايي و افزايش توليد سوق دهد، اما چون قيمت نفت در آن دوره بالا بود يك نوع ولنگاري در هزينه‌هاي دولت ديده‌شد، متاسفانه به جاي اينكه جامعه را به بيشتر كار كردن و تلاش بيشتر تشويق كنند، مردم را تنبل كردند. يك دولت هشيار در اين شرايط براي افزايش ساعات كار براي افزايش توليد گام بر مي‌دارد، اما دولت ما در آن دوره برعكس عمل كرد. من نمي‌گويم تحريم خوب است، تحريم قطعا بد است، اما نبايد فراموش كنيم كه ما در دوره تحريم‌ها بدترين مديريت را هم از لحاظ اقتصادي در كشور شاهد بوديم. من اعتقاد ندارم كه دوره پيش از برجام بازگردد. من معتقدم كه اروپايي‌ها حاضر نمي‌شوند آبروي خودشان را به حراج بگذارند، اگر چنين كاري بكنند ديگر سنگ روي سنگ بند نمي‌شود. اروپايي‌ها همين الان هم مي‌گويند اگر ترامپ از برجام خارج شود، ديگر جلوي كره شمالي را نمي‌توان گرفت، هيچ كشوري ديگر به مذاكره با غرب اعتماد نخواهد كرد. اروپايي‌ها شايد دولت قبلي ايران را خيلي قبول نداشتند، اما دولت فعلي ايران را كاملا قبول دارند. با دولت كنوني كار مي‌كنند، رييس‌جمهور فرانسه قرار است به ايران بيايد، سفري كه در پنج دهه گذشته بي‌سابقه است، رييس‌جمهور روسيه براي دومين بار به ايران مي‌آيد، رييس‌جمهور تركيه مستمرا با ايران ارتباط دارد. رهبران كشورهاي مهم به ايران سفر مي‌كنند.

نتيجه عيني اين روابط چيست، آيا اين روابط به رونق و توسعه اقتصادي ترجمه خواهد شد؟

اگر احيانا امريكايي‌ها تحريم را بيشتر كنند، اروپايي‌ها به دنبال ساختاري خواهند رفت كه بتوانند كار خودشان را با ايران پيش‌ببرند. درست است كه تمام مبادلات ارزي از مسير نظام بانكي امريكا مي‌گذرد، اما اروپا ساختاري ايجاد مي‌كند كه بتواند از طريق اين ساختار با ايران كار بكنند. اين تجربه در گذشته هم وجود دارد، در دوران آقاي كلينتون هم امريكا تحريم‌هاي شديدي عليه ايران ايجاد كرد، تحريم‌هايي تحت عنوان قانون داماتو در آن دوران اجرا شد كه مطابق آن هيچ فرد، شركت و موسسه‌اي حق نداشت مراوده‌اي فراتر از 20 ميليون دلار با ايران داشته‌باشد. در همان دوران اروپايي‌ها اين تحريم را شكستند، فرانسوي‌ها با توتال شروع كردند و بعد از آن ديگر كشورهاي اروپايي هم يك دست پشت سر فرانسه قرار گرفتند و كار خودشان را با ايران در همان زمان شروع كردند. بسياري از سرمايه‌گذاري‌هايي كه در آن دوران در عسلويه صورت گرفت، با حجمي نزديك به 50 ميليارد دلار، نتيجه همين همكاري اروپايي‌ها براي بي‌اثر كردن تحريم‌هاي امريكا بود.

در آن دوران شوراي وزيران اتحاديه اروپا مصوبه‌اي براي جلوگيري از اثر تحريم‌هاي فرامرزي تهيه كرده‌ بود، آيا چنين قوانيني در صورت گسترش تحريم‌هاي امريكا احيا خواهد شد؟

من فكر مي‌كنم اروپايي‌ها كاملا محكم هستند و شرايط مانند دوره دولت قبلي در ايران و دوره اوباما در امريكا نيست كه اروپايي‌ها انگيزه مضاعف براي پيروي از امريكا داشته‌باشند. يك گزينه اين است كه امريكا بخواهد تحريم‌هاي قبلي را برگرداند كه من اعتقاد ندارم اين كار را بكند، اين كاملا باعث انزواي امريكا مي‌شود، امريكا تا اين حد خودش را منزوي نمي‌كند كه اتحاديه اروپا، آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و سازمان ملل و شوراي امنيت را از خود بيگانه كند. وقتي تمام قدرت‌هاي جهاني مي‌گويند كه كار ترامپ غلط است، وقتي رسانه‌ها مخالفت مي‌كنند، حتي جمهوريخواهان كه قبلا دربست مخالف برجام بودند، الان از آن حمايت مي‌كنند. در داخل امريكا شرايط براي اين كار كاملا آماده نيست. اول بايد در امريكا اتفاقي بيفتد تا ما بخواهيم ببينيم اروپا چه گامي بر مي‌دارد، هنوز اين اقدام رخ نداده است. اما فرض كنيم كه تحريم‌ها را برگردانند، اروپا دنبال راه‌حل‌هاي جديد مي‌گردد. اتريشي‌ها ابتكار جديد داشتند، ايتاليايي‌ها راه‌حل جديد پيدا كردند، فرانسوي‌ها راهكار جديد ارايه دادند، بريتانيا به دنبال ايجاد ساختار براي سرمايه‌گذاري است...

منظورتان از راهكار جديد، سرمايه‌گذاري مستقيم است؟

بله، البته هنوز رقم‌هاي اين سرمايه‌گذاري‌ها بالا نيست، رقم‌ها در سطح يكي، دو ميليارد دلار است. تلاش اروپايي‌ها اين است كه كم كم و تدريجي سرمايه‌گذاري‌ها را شروع كنند، تا راه براي استفاده از اين ابزارها و ساختارهاي جديد براي دور زدن نظام بانكي ايالات متحده امريكا باز شود. حالا اگر امريكايي‌ها بيش از گذشته از همكاري سر باز بزنند، آنها هم اين ساختارها را گسترش مي‌دهند، با چين و روسيه همكاري مي‌كنند و با زورگويي امريكا مقابله مي‌كنند. البته اين ممكن است نتيجه نهايي مورد نظر ما نباشد، يعني اين به معناي برداشته‌شدن همه تحريم‌ها عليه ايران نيست، اما قطعا شرايط را تغيير مي‌دهد و امكان همكاري‌هاي گسترده با اروپا را ايجاد مي‌كند. شرطش اين است كه ما اشتباه نكنيم. نبايد بهانه دست اروپا بدهيم يا كاري كنيم كه اروپا در دامن ترامپ بيفتد. الان نقش اروپا از روسيه و چين بسيار مهم‌تر است. من اعتقاد دارم كه اگر ما اشتباه نكنيم و بهانه به دست اروپايي‌ها ندهيم، امريكايي‌ها هم كاري از پيش نمي‌برند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون