كتاب و پيام در فضاي مجازي
علياصغر شعردوست
ملتي كه توان كتاب خريدن و خواندن آن را نداشته باشد هرگز بر نردبان ترقي و تعالي صعود نخواهد كرد و راه به جايي نخواهد برد. توسعه فرهنگي و صنعتي با ميزان كتابخواني جامعه نسبت مستقيم دارد؛ به عبارت ديگر، راه هر نوع ترقي و پيشرفت از مسير كتاب و كتابخواني ميگذرد. با وجود حضور رسانههاي ديداري و شنيداري در فضاي مجازي در عرصه فرهنگ جهاني، هنوز كتاب يكي از كاراترين عوامل پيشرفت انساني و ابزار ثبات و استواري فرهنگي است. تاثير راديو و تلويزيون و فضاي مجازي عموما بر بخشي از فرهنگ عمومي است و به لحاظ دايره شمول طيف وسيعي را در بر ميگيرد؛ اما به يقين تاثير آن به ويژه از نظرگاه ماندگاري و عمق به اندازه كتاب جدي نيست. از همين رو نقش كتاب در هويتبخشي به جامعه و تلقي آن انكارناشدني است. بيشك همگان بر دشواريهايي كه گريبانگير جوامع در حال گذر است وقوف دارند و همين آگاهي موجب ميشود كه آنان با تواني مضاعف در گذشتن از موانع و دشواريها جديت كنند. ايران نيز از اين دست جوامع است. اما علت استقبال كم از محصولات فرهنگي به ويژه كتاب در كشور ما چيست؟ استقبال كم از محصولات فرهنگي به صورت عام درست نيست، فروش ميلياردي فيلمهاي فرهنگي با تصويري اجتماعي اززندگي مردم، يا فروش آلبومهاي موسيقي حتي اگر رگههاي فرهنگ در آن كم باشد و... تاييدكننده اهميت قالب و محتواي به روز در عرصه كالاي فرهنگي است. مقام معظم رهبري در جايي گفتهاند «كتابخواني بايد مثل خوردن و خوابيدن و ساير كارهاي روزانه در زندگي مردم وارد شود.» قطعا عرضه محصول باكيفيت، اقتصادي و كاربردي كه جامعه هدف را ميشناسد مثل هر كالاي ديگري مقبول مخاطب خواهد بود.
بدين منظور ارايه راهكار جهت گسترش كتابخواني از سوي مديران فرهنگي و آموزشي و كاربست آن در نظام تربيتي ضروري است. آموزش از كودكي و نهادينه كردن كتابخواني به عنوان كليد ورود به جهاني ديگر براي كودكان توسط نظام آموزشي دبستان و پيش از دبستان همچنين بها دادن به نويسندگان داخلي كودك و تصويرگران كتاب كودك براي بستر آينده جامعهاي كتابخوان بايد انجام گيرد. در حدود يك دهه كه مسووليت انتشارات سروش را برعهده داشتم شمارگاني بيش از يكصد هزار نسخه براي دو مجله «سروش كودكان» و «سروش نوجوان» و ظرفيت افزايش آن شمارگان به بيش از دو حتي سه برابر مويد اين نكته است كه در صورت بهكارگيري مجموعه اي از افراد متخصص كه مخاطبين خود را ميشناسند و ارايه محصول فكر و انديشه در قالب و ظرفيتي متناسب، طبعا مخاطب از آن استقبال خواهد كرد. وجود چهرههايي كاربلد و توانا همانند مصطفي رحماندوست و فريبا كلهر در سروش كودكان، اين مجله را به ممتازترين مجله كودك در آن مقطع تبديل كرده بود. همچنين شخصيتهاي توانا و دلسوزي همانند مرحوم قيصر امينپور، فريدون عموزاده خليلي و بيوك ملكي «سروش نوجوان» را به نحوي ارايه مي كردند كه مجلهاي ممتاز در عرصه خود بود. البته تلاش براي طراحي و گرافيك خوب مجلات نيز از عوامل اثرگذار در اين عرصه بود، مجلاتي كه توانستند نسلي اهل مطالعه تربيت كنند چرا كه خوانندگان آن مجلات بعدها خود نويسندگان آن مجلات و امروز نويسندگان مطرح كتابهاي بعضا پرفروش هستند. اما يكي از دلايل عمده كاستي امر مطالعه در كشور ما عزلت اهالي كاربلد و تواناي اين عرصهها هستند كه در اين گوشهنشيني هم عوامل متعدد اقتصادي، سياسي و اجتماعي دخيل هستند كه پرداختن به آنها خود موضوعي مستقل و خارج از حيطه اين يادداشت است. اما براي گسترش امر كتابخواني در جامعه امروزين ما كارهاي فوري، ضروري و روزآمد بايد در دستور كار برنامهريزان قرار گيرد، از جمله حمايت دولت و وزارتخانه متولي آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از كتب و مجلات اجتماعي و داستاني و جذاب و احاطه جامعه از كتاب شامل كتابخانههاي سيار روستايي، وسايل حمل و نقل عمومي، كتابخانههاي عمومي اعم از شهرهاي بزرگ و كوچك حتي كتابخانههاي روستايي، كتابخانه هاي دانشگاهها و به ويژه مدارس و تلفيق قالب ديجيتال با محتواي ديجيتالي شده (همچون تبلتكيندل كه فقط تبلتي با كاربري ويژه و مخصوص مطالعه است يا نسخ اپليكيشنهاي فارسي بامحتواي خريد نسخه ديجيتال كتابها مثل اپليكيشن فيديبو و...) تاثير كتابهاي مناسب تلفن همراه بر روي مطالعه نيز حايز اهميت است اما به نظر به جاي «كتابهاي مناسب تلفن همراه» بهتراست در مورد نسخههاي ديجيتالي كتابها توجهي جدي داشته باشيم زيرا امروزه تلفنهاي همراه با داشتن امكاناتي چون توييتر و فيسبوك و اينستاگرام و... در بهترين حالت نوعي مينيماليست ادبي را ترويج ميكنند. اما در صورتي كه كتابها در اپليكيشنها يا تبلتهاي ويژه عرضه شوند قطعا خواننده عميقتر غرق در مطالعه ميشود. در نبود فرهنگ خواندن متون طولاني، كتابهاي ديجيتالي كوتاه چند صفحهاي كه خواننده بهايشان را پرداخته مناسب است. تلفن همراه فقط نمايشدهنده محتواست و همان طور كه ذكر شد دنياي مجازي وسيع اما سطحي مجالي براي مطالعه صفحات طولاني يك كتاب ديجيتال روي موبايل نميگذارد. در اين ميان يك خلأ بسيار جدي نيز وجود دارد و آن توليد پيامهاي مناسب اين فضا متناسب با ايستارهاي ديني، ملي و آرماني ما است. در شرايطي كه روزانه ميليونها پيام در فضاهايي از اين دست جابهجا مي شود، سهم ما از اين پيامها چه ميزان است؟ البته فارغ از تكه هايي از برخي سخنرانيها كه با هر نيتي به شكلي غيرحرفهاي در اين فضاها تبادل مي شود، كدام دستگاه متولي توليد تصاوير و مطالب مناسب براي عرضه در فضاهاي مجازي است و عملكرد آن تا به حال چه بوده است؟ آنچه بديهي است مجموعه عوامل و راههاي ذكر شده عرصه را براي كتاب به شكل سنتي و كاغذي آن تنگ كرده است اما در اين مجال وظيفه دستاندركاران عرصه فرهنگ مضاعف شده است كه يافتن راههايي كه در كنار بهرهگيري از اين عوامل و توليد محتواي مناسب براي عرضه در اين فضاها همچنان حفظ جايگاهي ارزشمند براي كتاب امري مهم و لازم به برنامهريزي است. البته احاله اين امر فقط به «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي» با بودجه هاي محدود عملا موكول به محال كردن امري ضروري است. به نظر مي رسد در اين امر اولا «مجلس شوراي اسلامي» بايد وارد موضوع شود، حال كه لايحه بودجه سال آتي به مجلس ارايه شده است، در صورتي كه اعتبار مناسب در بودجهها براي اين مقولههاي مهم در نظر گرفته نشده باشد، كميسيون فرهنگي مجلس در همراهي با نظرات كارشناسانه وزارت ارشاد و سازمان مديريت و برنامهريزي كشور اين نيازها را شناسايي و اعتبارات لازم را براي آن در نظر بگيرند، البته كميسيون مي تواند فارغ از دستگاههاي مسوول در دولت از نظرهاي كارشناسان كاربلد كشور استفاده كنند. ساير دستگاههايي كه بودجه هاي فرهنگي دارند، همانند شهرداريها نيز در اين مقوله بايد گامهاي اساسي بردارند. آخرين نكته مهمي كه در اين مقوله بايد مورد توجه قرار گيرد توجه به ظرفيتهاي قانوني اداره كتابخانههاي عمومي به صورت هيات امنايي است. اين قانون كه در ششمين دوره مجلس شوراي اسلامي به تصويب رسيد، در حقيقت اداره كتابخانههاي عمومي را بر عهده هيات امنايي كه در قانون ذكر شده گذاشته است. ظرفيت مهمي كه تابهحال غير از تشكيل «دبيرخانه هيات امناي كتابخانههاي عمومي كشور» بقيه وجوه امتيازات مترتب بر آن مغفول مانده است كه البته كيفيت و كميت فعاليت همين دبيرخانه هم جاي بررسي دارد.