بررسي روزنامههاي سهشنبه؛ يك روز بعد از زلزله غرب ايران
زندهها را دريابيد
فريدون صديقي
صبح روز سهشنبه و با نگاهي به روزنامههاي روي كيوسك، دو نكته مهم نظرم را جلب كرد. نكته اول درباره بيتوجهي روزنامهنگاران به حجم اخبار منتشرشده در فضاي مجازي و درباره اين اتفاق بود. در دومين روز از فاجعه كرمانشاه، فضاي مجازي به اندازه كافي لبريز تصوير و توضيح از گريه و واگويههاي درد و رنج آسيبديدگان بود. به همين دليل ديگر جايي براي نفرين و ناله و تيترهاي هيجاني و توصيفي وجود نداشت. اما روزنامهها اكثر سراغ اين تيترها رفتند و به جاي آنكه مطالبهگر باشند، مسير نفرين و ناله به مصيبت را ادامه دادند. بهتر بود روز سهشنبه تيترها به جاي توصيف هيجانات و همدليهايي كه دردي هم دوا نميكند، اطلاعرسان باشد. مثلا «غرب در سوگ و سوز 3/7». «باختر مينالد؛ زندهها را دريابيد» و... ميتوانست نمونه بهتري براي صفحه يك روزنامهها و 48 ساعت بعد از حادثه باشد.
نكته دوم هم درباره استفاده از زبان كردي در تيتر برخي از روزنامهها است. اقدامي كه دلپذير و تسليبخش است، اما اين سوال را هم پيش ميآورد كه آيا در مناطق زلزلهزده، اين روزنامهها به مردم ميرسد و ميتوانند ببينند يك روزنامه سراسري با زبان آنها تيتر يك خود را منتشر كرده است؟ در خوشبينانهترين تحليل ميشود گفت كه مخاطب اين تيترها كردهايي هستند كه در مناطق ديگر زندگي ميكنند و با ديدن اين همزباني اندكي تسكين پيدا ميكنند. در نگاه كلي به 4 روزنامهاي كه تيتر اصلي خود را به زبان كردي منتشر كردند، ميشود گفت كه باز هم اين تيترها هيجاني، احساسي و خنثي است. مثلا روزنامه «جامعه فردا» با تيتر «روله عزيزم، روله بيكسم» مويهاي را انتخاب كرده و به عنوان تيتر منتشر كرده و اطلاعاتي در اين تيتر نيست. يا روزنامه «ايران» با تيتر «ئيران له خهمي كرمانشان» ميگويد كه «ايران در سوگ كرمانشاه است.» اين اطلاعاتي است كه مخاطب هم دارد و مردم ايران ميدانند كه در سوگ زلزله كرمانشاه هستند. از روزنامه دولت انتظار داريم كه فراتر از اين تيترهاي توصيفي پيش برود و گزارش و خبري از فعاليت دولت براي مديريت بحران و كمك به آسيبديدگان بدهد.
روزنامه «قانون» تيتري زده است: «ژان تژان ئيرانه» با اين مضمون: «دردت درد ايران است». در زبان كردي، «ژان» را درد عميق ميگويند و بله، ما همه قبول داريم كه اين درد همه ايران است. اما روزنامه بايد پيش از مخاطب حركت كند و هميشه يك قدم جلوتر باشد. نه اينكه آنچيزي كه خود مخاطب به آن آگاه است را دوباره بازگو كند.
روزنامه «آسمانآبي» عكس متفاوت و زيبايي دارد. عكسي كه كافي است و به عمق فاجعه اشاره ميكند. اما تيتر اين روزنامه هم توصيفي و توضيحي است و حرف بيشتري ندارد.
روزنامه «فرهيختگان» در حركتي عجيب آوار را در اين حادثه نفرين كرده است. حال سوال پيش ميآيد كه چرا يك روزنامه بايد نفرين كند؟ و اصلا چرا آوار مقصر اين اتفاق است؟ آوار كه نميتواند مقصر زلزله باشد. مقصر اصلي كوتاهياي است كه در ايمنسازي ساختمانها و پيشگيري از فاجعه رخ داده و نه آواري كه فروريخته. نكته مهم ديگر اينكه عكسي كه اين روزنامه منتشر كرده است، عكسي در فضاي بسته بدون موقعيت زماني و مكاني است. عكس يك «فرهيختگان» ميتوانست عكس يك زلزله ديگر باشد در جايي ديگر. نشانهاي از منطقه جغرافي وجود ندارد، ويژگياي كه عكس يك روزنامه «قانون» هم آن را دارد. تيتر روزنامه «شرق» در ميان تيترهايي كه ديدم تيتر بهتري است و البته جناحي. «قصر اندوه» به مسكن مهر اشاره دارد و ويراني خانههاي مسكنمهر در اين حادثه. تيتر روزنامه «شهروند» هم تيتري توصيفي است كه البته حركت دارد.
در مجموع ميتوان گفت هيچكدام از تيترهايي كه بررسي كردم نه مطالبهگر هستند و نه براساس نياز مخاطب به دنبال يك پاسخ مشخص. اما اين نكته كه روزنامهها در صبح سهشنبه اين حادثه را جدي گرفتند و تعدادي هم صفحات ويژه براي اين اتفاق داشتند با يادداشتهاي كارشناسي خوب در زواياي مختلف، اتفاق خوشايندي است.