مديريت ديپلماسي عمومي
سيدعلي ميرفتاح
مقامات، در بسياري از مناسبات تابع مشاوران و كارشناسان و اطرافيان خود هستند. بخصوص جايي كه بحث «امنيت» مطرح ميشود، عقل و احتياط حكم ميكنند كه وزير و وكيل و رييس به حرف محافظان خود گوش بدهند و اقدامي خلاف راي و نظر آنها انجام ندهند. در منطقه مرزي زلزلهزده، تامين امنيت رييسجمهور كار سختي است. در آن آشفتگي، محافظان بايد كار فوقالعاده كنند و احتمال هر مخاطرهاي را به صفر برسانند. در عين حال مشاوران و همراهان رييسجمهور موظفند به مسائل فرهنگي و اجتماعي، - مهمتر از آنها، به ديپلماسي عمومي – توجه كنند و جلوي مخدوش شدن ارتباطات مردمي رييسجمهور را بگيرند. مقامات سياسي عليالخصوص در اين جغرافيا نياز دارند بر عقل و عاطفه مردم تاثير بگذارند و روابطي صميمي و صلحآميزشان را با عموم مردم حفظ كنند. مردم ما مردمي عاطفي هستند و پيوند خود را با رجال سياسي فراتر از مناسبات رسمي و سلسلهمراتب اداري تعريف ميكنند. بگذاريد حرفم را تصريح كنم. در منطقهاي محروم و پرمساله زلزلهاي مهيب آمده و آنها كه از اين بلا جان سالم به در بردهاند مادي و معنوي آسيب جدي ديدهاند. عزيزانشان زير آوار مانده، زندگيشان يكشبه از بين رفته، آرزوهايشان فنا شده، حالا حتي براي تامين نيازهاي ابتدايي خود با بحرانهاي جدي مواجهند. اينها بيش از هر چيزي به لحاظ عاطفي آسيبديدهاند و نياز دارند تا بزرگترها در آغوششان بگيرند، غمخواريشان كنند، به زبان ساده بگويند «تنها نيستيد، هوايتان را داريم.» و... دلشان ميخواهد رييسجمهورشان بيايد و همراهيشان كند و بگويد «من شريك غم شما هستم» و... اتفاقا رييسجمهور همين كار را كرده است. با هليكوپتر خودش را به هموطنان آسيبديدهاش رسانده و از نزديك در جريان امور قرار گرفته است. لابد به مسوولان دستورات لازم را داده، براي مردم حرف زده، قوت قلبشان داده و... اما بنا به دلايلي – احتمالا بنا به صلاحديد امنيتي از ماشين پياده نشده و از سانروف بلندگو به دست گرفته حرف زده... و اين همان اتفاقي است كه به ديپلماسي عمومي لطمه ميزند و در سطحي از افكار عمومي مساله ميآفريند. در واقع چنين تصويري همه رشتههاي تدبير و اميد را پنبه ميكند و زحمات رييسجمهور را در انظار عمومي كوچك جلوه ميدهد. انتقاد من به هيچوجه متوجه بالاترين مقام اجرايي كشور نيست. روي سخن با مشاوران ايشان و دستاندركاران نهاد رياست جمهوري است. جايي كه كارشناسهاي ديپلماسي عمومي بايد طوري برنامهريزي كنند، سفر رييسجمهور را طوري سامان بدهند و ارتباطات مردمي را طوري مديريت كنند كه حضور رييسجمهور بيشترين و بهترين تاثير را بگذارد و مردم محروم و مظلوم منطقه از اين حضور قوت قلب بگيرند و تسليت بالاترين مقام اجرايي به جانشان بنشيند. همين اتفاقي كه در بيمارستان طالقاني كرمانشاه افتاد و رييسجمهور و هيات همراه از مجروحين عيادت كردند و بازماندگان را دلداري دادند، روز قبلش هم بايد اتفاق ميافتاد. نبايد تاثير اين نوع مناسبات را دستكم گرفت. اين ديدارها ميتواند از سنگيني بار غم مردم بكاهد و آنها را نسبت به آينده اميدوار كند و به آنها براي مقابله با زلزله و خرابيهاي زلزله پشتگرمي دهد.