آمپر ارز
سيدياسر جلالي
نوسانات نرخ ارز در روزهاي اخير باعث جلب توجه مردم شده است. جداي از علل و عوامل اين نوسانات، ميتوان از منظري متفاوت به اين پديده ظاهرا اقتصادي توجه كرد. نرخ ارز در كنار شاخصهاي ديگري مثل نرخ تورم يا تراز تجاري، از جمله علائم هشداردهنده و به نوعي «نشانگر» اقتصادي هستند. به اين معني كه براي بررسي وضعيت اقتصاد ميتوان حال و روز اين نشانگرها را نگاه كرد. ارزش اين نشانگرها به اين است كه خلاصهاي از وضعيت يك پديده پيچيده و بسيار بزرگ مثل اقتصاد را به صورت سريع و خلاصه شده به ما ميگويند. درست مثل درجه حرارت بدن انسان يا فشار خون كه نشاندهنده وضعيت سلامت ما است. بالا يا پايين بودن فشار خون به ما هشدار ميدهد كه وضعيت غيرعادي است و بايد به فكر چاره بود.
اهميت اين نشانگرهاي ساده در سرعت انتقال اطلاعات و فشردهسازي مفاهيم و دادهها نيز هست. همه افراد نميتوانند هزاران صفحه گزارش اقتصادي و آماري را بخوانند اما چك كردن نرخ ارز در ابتداي روز مثل گرفتن فشار خون، سريعا به ما ميگويد كه حال اقتصاد چگونه است. دانش و سواد لازم براي فهميدن و تفسير اين نشانگرها نيز ساده است و تقريبا همه از آن سر درميآورند. اما همانقدر كه اين نشانگرها مهم هستند، دستكاري آنها خطرناك است. دستكاري عمدي و غيراصولي نرخ ارز مثل دستكاري آمپر بنزين ماشين است يا از آن بدتر دستكاري دستگاه اندازهگيري فشار خون براي آنكه خودمان را گول بزنيم كه حال ما خوب است و مريض نيستيم! نكته مهم آنكه اگر از بالا به مسائل نگاه كنيم و در جهان اقتصاد گير نكنيم، نشانگر نرخ ارز فقط وضعيت اقتصاد را به ما گزارش نميدهد.
بلكه نشان از حال و روز دگر عضوهاي جامعه مثل سياست و فرهنگ هم دارد. زيرا فرهنگ و سياست و اقتصاد به يكديگر گره خورده و در حقيقت يك چيز واحد هستند و از هم جدا نيستند. بنابراين نرخ ارز نشان ميدهد كه اوضاع در سياست و فرهنگ چگونه است.
بالا و پايين شدن شديد آمپر ارز، نشان از تغييرات شديد و تلاطم در عرصه سياست دارد. براي درك بهتر اين موضوع بايد عكس قضيه را تصور كرد. يعني تصور كنيد كه صرافان و معاملهگران ارز چگونه به تحولات سياسي توجه ميكنند و مثلا سخنراني فلان مقام را با دقت گوش ميدهند (سريال آقاي دلار را در خاطر آوريد). هدف آنها چيست؟ آنها ميخواهند ببينند كه حال و روز سياست چگونه است. زيرا سياست سريعا بر اقتصاد (و نرخ ارز) اثر ميگذارد. در نتيجه عكس آن هم صادق است و نرخ ارز نشاندهنده وضعيت سياست هم هست. تلاطم نرخ ارز نشان از تلاطم در سياست دارد و بدين معني است كه سياست نميتواند آرامش را به اقتصاد بازگرداند. يا اينكه اقتصاد از سياست هراس دارد و نميتواند رفتارهاي سياسي و تصميمات را پيش بيني كند و اين هراس را آمپر ارز خيلي فوري به ما گزارش ميدهد. ازسوي ديگر اقتصاد و سياست ارتباط نزديكي با فرهنگ دارند. يعني اگر سياست نتوانسته آرامش را به اقتصاد بازگرداند احتمالا عدم آرامش در عرصه سياست هم به علت نبود آرامش در حوزه فرهنگ است. جدالها و دعواهاي سياسي ريشه در تفاوت و تضاد در عقايد و افكار دارد.
هر گروه و جناحي براي خود منافع و اصول و مرامي دارد و وقتي اين اصول با اصول ديگران در تضاد شديد قرار ميگيرد و يك گروه فكر ميكند كه بايد به راست رفت و گروه ديگر فكر ميكند بايد به چپ رفت و بقيه را هم وادار به اين كار كرد (چون از ديد آنها خير عموم در آن است) آنگاه جدال آغاز ميشود. حالا اينجا هرقدر هم يك گروه فرياد بزند كه اصلا ما به اين فكر و سليقه شما اعتقاد نداريم باز هم فايده ندارد. چون گروهها هر يك طبق سليقه و عقايد خود عمل ميكنند و وقتي اين سلايق بيش از حد متفاوت شد، آن وقت نميتوان انتظار داشت كه وفاق و وحدت پديد آيد. وقتي آمپرهاي اقتصادي بيش از حد بالا و پايين ميشود، به ما ميگويد كه تضادهاي فكري و سياستهاي متفاوت و ناهماهنگ به اوج رسيده است.
البته تفسير اين ارتباط دشوار است و در واقع فهميدن يا خواندن آمپر ارز در اينجا نياز به سواد و دانش خاصي دارد. اما در هر حال آمپر ارز حداقل يك ديد كلي و خلاصه به ما ميدهد كه شبيه يك اشاره كوچك ولي ارزشمند است. در نهايت اينكه، ارزش اين نشانگرها را بايد درك كرد و قدر اطلاعات فشرده آنها را بايد دانست. البته آنها فقط به ما اشاره ميكنند و ما ميتوانيم اين اشارات را درك كنيم يا اينكه آنها را نبينيم يا اصلا كل آمپر را از كار بيندازيم و خطر بياطلاعي را به جان بخريم!