روسيه ايران را دور نزده است
ماني محرابي
عضو هيات علمي انديشكده روابط بينالملل
قطعنامه 2336 شوراي امنيت در رابطه با ايجاد آتش بس در سوريه و انتساب اين طرح به روسيه و تركيه سبب گمانهزنيها در باب خروج ايران از دايره تصميمسازان سوريه از سوي روسيه شده است. عدهاي بر اين باورند كه روي كار آمدن ترامپ و گرايش وي به سوي مسكو سبب مصالحه مسكو و واشنگتن در باب بحران سوريه خواهد شد و اين مصالحه را عليه منافع ايران ميدانند. استدلال اين افراد نيز گرايش روسيه به سمت تركيه و تبديل تركيه به يك يار نظامي و ديپلماتيك در منطقه و به تبع فاصله گرفتن روسيه از ايران بر سر منافع همسو است.
تحليل مفاد قطعنامه فوق، يادداشتي جدا را ميطلبد ليكن در باب توافق احتمالي آينده روسيه و ايالات متحده بر سر خاتمه بحران سوريه مبتني بر خروج تمام نيروهاي خارجي غير از نيروهاي روسيه، بايد اين نكته را يادآور شد كه آيا روسيه اساسا توان خاتمه دادن به بحران سوريه را دارد؟ در صورت تصويب قطعنامهاي با مضمون فوقالذكر آيا ايالات متحده توان اعمال مفاد آن بر نيروهاي معارض دولت سوريه را دارا است؟ و سوال مهمتر اينكه در شرايطي كه سوريه از بالاترين ميزان اهميت ژئواستراتژيك براي ايران برخوردار است آيا ايران به قطعنامه احتمالي آينده تن خواهد داد؟ پاسخ به اين سوالات ما را به سوي ارايه تحليلي صحيح و مبتني بر واقعيت سوق ميدهد.
تحليلهايي كه در ابتداي اين يادداشت به آنها اشاره شد داراي نكات و پيش فرضهاي اشتباه هستند:
الف: نكتهاي كه نبايد در اين ميان فراموش كرد نقش تهران در عاديسازي روابط ميان مسكو و آنكارا است و با مد نظر قرار دادن اين مساله، اساسا نزديكي روسيه و تركيه نه بر خلاف منافع منطقهاي ايران، بلكه موفقيت طرح ايران در همراهسازي تركيه با ائتلاف ايران و روسيه و خارجسازي آنكارا از «قسمتي از اصل بحران» است.
ب: پيش فرض اشتباه كارشناسان، تركيه را بازيگري باهوش در اعمال سياستهاي منطقهاي ميداند كه كاملا سنجيده و گام به گام به سوي تبديل شدن به بازيگر تصميمساز منطقهاي پيش ميرود. بايد خاطرنشان كرد كه اردوغان نهتنها در سياست منطقهاي باهوش نيست، بلكه بسيار سردرگم و خام عمل كرده است. اردوغان بعد از نااميدي از ورود به اتحاديه اروپا كه نشانههاي آن را در اتفاق ماه مارس سال گذشته در ماجراي روزنامه زمان شاهد بوديم با قصد تغيير ژئوپولتيك خود از اروپا به خاورميانه به ماجراي سوريه و عراق ورود كرد، در ابتدا به سمت واشنگتن گرايش پيدا كرد، بعد از نااميدي از همراهي حداكثري ايالات متحده در بحران سوريه و عراق به دليل سياستهاي مبتني بر عدم ريسكپذيري اوباما در سال آخر رياستجمهوري به سوي تلاش براي ورود ناتو به مناقشات با ايجاد بحران متقابل با روسيه گام برداشت، در ادامه براي ايجاد رابطه و ائتلاف با عربستان، اسراييل و حتي مصر تلاش كرد و نهايتا با تلاش ايران نقش متحد روسيه در منطقه را ايفا كرد، 9 ماه پر از سرگرداني در سياست خارجه. اين وقايع نهتنها نشاني از هوشياري اردوغان نيستند بلكه با جرات ميتوان پيشبيني كرد رابطه فعلي تركيه و روسيه نيز دوام نخواهد آورد.
پ: چرا روسيه را داراي توان لازم در جهت پايان دادن به بحران سوريه ميدانيم؟ روسيه بعد از گذشت بيش از چهار سال از شروع بحران سوريه با هدف پشتيباني ائتلاف نيروهاي شيعه، حزبالله لبنان و ارتش سوريه به اين درگيريها ورود نظامي پيدا كرد و تلاش نيروي هوايي ارتش روسيه در قالب ائتلاف روسيه، ايران، سوريه و حزبالله لبنان بعد از 15 ماه به استيلا بر بزرگراه كاستيلو و نهايتا آزادي حلب ختم شد، با اين اوصاف عدهاي بر اساس استدلالاتي نامعلوم روسيه را به تنهايي داراي توان لازم جهت خاتمه درگيريها به شكل دلخواه خود ميدانند كه با نگاهي واقعبينانه بايد اذعان داشت اساسا اين موضعگيري اشتباه است.
ت: ايران در ماجراهاي برجام و پايگاه هوايي نوژه نشان داد كاملا بر اساس منافع ملي خود عمل ميكند. در ماجراي نخست، منافع همسوي ايران و ايالات متحده منجر به توافق برجام بعد از 12 سال مذاكره شد و در مورد دوم منافع همسوي ايران و روسيه به شكستن تابوي 70 ساله ايران در برنامههاي همكاري نظامي و همكاري در سطح حداكثري با روسيه ختم شد. ميتوان چنين نتيجه گرفت كه ايران اساسا نه كشوري را دوست دايمي خود ميداند و نه منافع مشترك دايمي را ميان خود و كشوري خاص متصور است بلكه يگانه واقعيت موجود، منافع ملي ايران است. در اين شرايط طبيعي است در صورت شكلگيري اقدامي بر خلاف منافع ملي، ايران به آن تن ندهد و به طور مصداقي اگر اجماع جهاني بر خروج نيروهاي خارجي از سوريه باشد قطعا تا زماني كه منافع ايران حضور در سوريه را توجيه كند، ايران به اين امر تن نخواهد داد.
ث: آنچه تا امروز شاهد بوديم گواه بر آن است كه ايالات متحده از توان لازم جهت اعمال خواست خود بر گروههاي معارض دولت سوريه آنهم به شكل حداكثري برخوردار نيست و با اين اوصاف اساسا توافق احتمالي آينده با هر مضموني كه در مفاد آن گنجانده شود در مورد گروههاي معارض به شكل عام صادق نخواهد بود. از سوي ديگر داعش نيز واقعيتي است كه نبايد آن را ناديده گرفت، گروهي كه بر بخشهايي از كشور سوريه استيلا دارد و تابع هيچ قاعده و قانوني نيز نيست و با ملحوظ دانستن اين موارد با اطمينان ميتوان عنوان كرد درگيريهاي سوريه قطعا ادامه خواهد داشت و ايران هم قطعا چه با همياري روسيه و چه بدون همياري آن بازيگر ثابت حل اين بحران خواهد بود.
علي ايحال به نظر ميرسد ادعاي دور زدن ايران توسط روسيه در راستاي تبليغات رسانهاي غرب در جهت تخريب رابطه تهران و مسكو است كه خصوصا بعد از آزادسازي حلب بهشدت اوج گرفته است.