گوهر و سنگ
ميترا بابايي
بيشك سنگ جزو اولين تجربههاي زيباييشناختي هر انسان است. از تنوع رنگها، خطوط و نقاطي كه بر سطح سنگها قابلمشاهده است ميتوان به طور فيزيكي و ملموس ارتباط تصويري برقرار كرد. بر اين اساس، جايگاه ويژهاي كه سنگها توانستهاند در دنياي هنر و مد و زيورآلات كسب كنند غيرقابلانكار است.
قديميترين آثار هنر تصويري انسان نيز سنگنگارههايي هستند شامل تصاويري انتزاعي كه توسط نئاندرتالها روي سطح غارها ترسيم شدهاند. بر اين مبنا، كاربرد سنگ در مجسمهسازي و پيكرتراشي به ماقبل تاريخ برميگردد كه بيشتر حكايت از وانمايي هنري داشته است. در اعصار قديم نيز سنگ با مذاهب ارتباط مستقيم داشته كه هنوز هم در سنگ مزارِ گورستانهاي كهن ديده ميشود.
سنگها در هنر و معماري معاصر هم نقش بسزايي دارند چراكه سنگ، همحجم است و هم اشكال سهبعدي گرافيكي پيچيدهاي را ميتوان در اكثر سنگها مشاهده كرد.
در ادبيات نيز «سنگ» نماد پايداري است و اصطلاح «سنگ صبور» در همين نمادشناسي ريشه دارد. داستان معروف «سوپ سنگي» اثر فولكلور پرتغالي است كه در اين روايت شيرين، سوپ سنگ نهتنها گرسنگي دو مرد بيخانمان و فقير را رفع ميكند، بلكه توانايي سير كردن تمام مردم دهكده را دارد و دليلي بر همدلي و شادي معنوي انسانهاست.
شاعران نيز از سنگها بسيار سرودهاند، شعر«كلوخ و سنگ» يكي از شاهكارهاي ويليام بليك شاعر انگليسي حكايتي متفاوت را روايت ميكند. در اين شعر سنگ به دليل خودخواهي و خودمحوريهايش «جهنم ميسازد بهجاي بهشت».
از پروين اعتصامي نيز شعر «گوهر و سنگ» به يادگار مانده است. در غزليات حافظ هم از سرسختي سنگ تا ارزش سنگ قيمتياي چون لعل اين گونه آمده است:
گويند سنگ لعل شود در مقام صبر/ آري شود وليك به خونجگر شود نقاش