تفكر در روزنامهها كم شده است
دوام روزنامه كاغذي برقرار است
منصور سعدي
مشكل امروز روزنامهها و سايتهاي خبري و حتي فضاي مجازي، فقدان تفكر است؛ به اين معنا كه امروز، كسي فكر نميكند. سابق بر اين، گزارشگر، با فكر دنبال گزارش ميرفت و خبرنگار، با فكر دنبال خبر ميرفت تا ميرسيد به يادداشت و تفسير و تحليل و مقاله كه فردي بر اساس انديشهاش، مقالهاي مينوشت و اين تفكر مكتوب در روزنامه يا مجله منعكس ميشد. امروز متاسفانه در اين زمينه دچار مشكل هستيم كه روزنامهنگاران ما چندان دنبال تفكر نيستند و همه از روي دست هم كپي ميكنند. خبري اتفاق ميافتد و واقعهاي رخ ميدهد، يك سايت خبري آن را مينويسد و بقيه هم دنبال ميكنند اما هيچ تحليل و تفسيري راجع به اين خبر و واقعه نوشته نميشود. مشكل امروز ما اين نيست كه روزنامه مكتوب، قافيه را باخته باشد و صحنه را به فضاي مجازي واگذار كرده باشد. امروز، روزنامه اعتماد و چند روزنامه ديگر، در زمره روزنامههاي تراز اول هستند و به هر حال، افرادي تفكري دارند و فكرشان را در روزنامه جاري ميكنند و مقاله و يادداشت مينويسند. آيا اين مقالات مورد استقبال قرار نميگيرد؟ آيا مقاله يك نويسنده توانا در روزنامه اعتماد مورد استقبال قرار نميگيرد ؟ حتما همين طور است و شما هم بازخوردش را ميبينيد.
اگر مردم به روزنامهها توجهي ندارند به اين دليل است كه جاي فكر در روزنامهها خالي است. روزنامهها همان خبري را منعكس ميكنند كه شب قبل، در سايتها منتشر شده و در تلويزيون و اينترنت و راديو پخش شده بدون اينكه هيچ تفسير و تحليلي به آن اضافه كنند وگرنه روزنامههايي كه مقاله دارند، مخاطب خودشان را هم دارند. روزنامه شما هم مخاطب خودش را دارد. روزنامههايي كه در 16 صفحه، 10 يا 15 يادداشت دارند، به هر حال مخاطب خودشان را دارند اما مشكل كلي اين است كه يادداشتنويسي و مقالهنويسي و تفكر در روزنامهها كم شده. به فرم و قالب كاري ندارم اگرچه قالب مقاله و يادداشت مهمتر است چون بيشتر در آن فكر به كار ميرود. ولي حتي قالب خبر هم اگر با فكر باشد، آن خبر از محتواي بيشتري برخوردار است و كيفيت بيشتر و البته مخاطب بيشتري خواهد داشت. حتي در قالب گزارش هم، وقتي يك گزارشگر خوب، گزارش مستندي با قلم شيوايي مينويسد، آيا اين گزارش مورد استقبال قرار نميگيرد و خواننده ندارد ؟ حتما در روزنامه مكتوب مخاطب خودش را خواهد داشت. ممكن است تيراژ روزنامهها پايين آمده باشد و تيراژهاي چند صد هزاري مشابه دهه 70 و اوايل دهه 80 را نداشته باشيم و روزبهروز هم رو به كاهش باشد، اما يك دليل اين اتفاق اين است كه روزنامهها، سايت هم دارند و مطالبشان در سايت منتشر ميشود و بنابراين، افراد وقتي ميتوانند صبحها، مطالب روزنامهها را در سايتشان مطالعه كنند، طبيعي است كه سراغ دكه روزنامه فروشي نميروند و شايد هم يكي از دلايل كاهش تيراژ همين است. وگرنه شما امروز اگر به اينترنت و فضاي مجازي دسترسي نداشته باشيد، براي خريد روزنامه راهي دكه روزنامه فروشي ميشويد. فردي كه به روزنامه خواندن و مطالعه و خبر عادت كرده، نميتواند بيخبر باشد. دنياي مجازي، جاي مطبوعات مكتوب را نگرفته بلكه جايگاه و مخاطب خود را دارد همانطور كه روزنامه مكتوب هم جايگاه خودش را دارد. آن زمان كه فقط چند روزنامه معمولي منتشر ميشد، با ورود راديو، همه فكر كردند كه اين روزنامهها از بين ميرود و با آمدن تلويزيون هم فكر كردند راديو از بين ميرود و بعد هم شاهد حضور ماهوارهها و اينترنت و فضاي مجازي بوديم در حالي كه هر كدام جايگاه خودشان را دارند. مهم اين است كه امروز، مردم آن اعتماد كامل را به فضاي مجازي ندارند چرا كه وقتي خبري را در تلگرام ميبينند، حتما سراغ راديو تلويزيون - داخلي يا خارجي - و سايتها هم ميروند و فقط به يك منبع اكتفا نميكنند. اين اتفاق مهمي است چون كنترل چنداني بر فضاي مجازي نيست و هر فردي ممكن است خبري بسازد و منبعي هم معمولا ذكر نميكند و مسووليتي هم نميپذيرد. بنابراين، امروز مخاطبان؛ به خصوص مخاطباني (غير از روزنامهنگاران) كه به صورت حرفهاي موضوعات و اتفاقات را دنبال ميكنند، همان روزنامه خوانهاي حرفهاي قديمي هستند كه ديگر به فضاي مجازي بياعتماد هستند و اگر خبري در آنجا ببينند، حتما در ساير رسانههاي رسمي هم پيگيري ميكنند كه از صحت آن مطلع شوند. اين روزها فضاي رسانهاي، همه را احاطه كرده. شما از صبح كه بيدار ميشويد، دايم در تيررس اخبار مختلف از رسانههاي مختلف هستيد و بنابراين، فرصت كمتري داريد. امروز مثل 50 سال قبل نيست كه فردي بعد از تعطيلي اداره، در مسير برگشت به منزل يك روزنامه هم بخرد كه اوقات عصرش را با مطالعه روزنامه پر كند. مردم امروز با هجوم خبري مواجهند و فرصت زيادي براي خواندن تفسير و تحليل ندارند؛ ضمن آنكه امروز هم كمتر شاهد انتشار تفسير و تحليل مناسبي در روزنامهها هستيم. نويسندههاي قديمي، افرادي همچون عبدالرحمان فرامرزي و علياصغر حاجسيدجوادي و دكتر محمود عنايت، وقتي مقالهاي مينوشتند، علاوه بر محتوا، قلم شيوايي هم داشتند.
همين امروز اگر مقاله 50 سال پيش علي اصغر حاج سيد جوادي را بخوانيد، با وجود آنكه بيشتر مقالات سياسي مينوشت و بيشتر به مسائل بينالمللي ميپرداخت و قلمش خشكتر بود و ممكن بود مخاطب را چندان جذب نكند، باز هم شاهديم كه همان مقاله چقدر شيواست و چه تحليل خوبي دارد. در كنار اين، دكتر محمود عنايت و عبدالرحمان فرامرزي، هم قلم شيوايي داشتند و هم درباره مسائل روز كشور مينوشتند و مخاطب هم جذب ميشد. امروز هم اگر چنين نويسندههايي باشند، مطمئن باشيد مخاطب را جذب ميكنند. مگر امروز وقتي نويسندگان برتر ما مينويسند كتابهايشان فروش نميرود؟ شايد تيراژ كم است اما بعضي به چاپ چندم ميرسد. آقاي دولتآبادي وقتي مينويسد كتابهايش به چندين چاپ ميرسد كه تمديد چاپ برميگردد به محتواي نوشتهاش، به قلم شيوايش، به نوع تفكري كه در نوشتن ميگذارد. واقعا چنين نيست كه دنياي مجازي بتواند مطبوعات را از بين ببرد و له كند. مشكل ما، كمبود تفكر است و از طرفي هم، تا حدودي خط قرمزهايمان زياد است و اگر خطوط قرمز تا حدي كمتر شود و شرايط و فضاي بازتري باشد كه مطبوعات، بتوانند با صراحت بيشتري كار بكنند مخاطب هم جذب ميشود. البته فراواني تعداد و تنوع رسانهها- مكتوب و مجازي و الكترونيك- بر تيراژ هم اثر ميگذارد اما باعث محو رسانه مكتوب نخواهد شد. از اينترنت ژاپن كه قويتر و پر سرعتتر سراغ نداريم. روزنامه يوميوري، روزانه 15 ميليون و روزنامه آساهي، روزانه حدود 6 ميليون تيراژ دارند. در امريكا، نيويورك تايمز روزانه 550 هزار نسخه تيراژ دارد و براي روزهاي يكشنبه به 2 ميليون تيراژ ميرسد. اگر قرار باشد روزنامه كاغذي از بين برود، در اين كشورها كه از نظر ديجيتال و فضاي مجازي جلوتر از ما هستند، بايد اين اتفاق بيفتد كه ميبينيم روزنامههايشان هم برقرار است. حتي در بسياري كشورها، نسخه مكتوب رسانه تعطيل شد اما دوباره به راه افتاد. در انگليس انتشار روزنامه كاغذي متوقف شد اما دوباره راه افتاد. واقعا نبايد نگران باشيم كه در دنياي ديجيتال و با حضور فضاي مجازي، رسانه مكتوب از بين ميرود چون واقعا چنين نخواهد شد.
روزنامهنگار قديمي