جان دوبارهاي براي مس
نيوشا طبيبي
۱- استفاده از ابزار و ديگ و ديگچه و سيني و بشقاب مسي سخت پا گرفته و خدا را شكر كه اين صنعت فراموش شده و رو به زوال جاني تازه پيدا كرده است. اگرچه كيفيت سينيهاي قلم زده و ضخيم قديمي با سينيهاي پرسي نازك امروزين تفاوتي از زمين تا آسمان دارند اما همين كه مردم از فوايد به كار بردن ظروف مسين و دوام و ماندگاري آنها با خبر و از خريد ديگ تفلون مسموم رويگردان شدهاند، جاي شكر دارد. در اين صنعت دهها و بلكه صدها كارگاه فعال شده و عده زيادي از معدن تا فروشگاه و سفيدكاريها به كار مشغول ميشوند. اما هشدار كه در بازار نمونه كپي شده خارجي (لابد چيني!) مسهاي ايراني را ديدهام. نميدانم كدام كاسب به فكر وارد كردن اين نوع ظروف مسي به ايران افتاده و خواسته كه از نمد رونق مسفروشي براي خود كلاهي تدارك كند، هر كه بوده كاري زشت و ضد ميهني مرتكب شده. البته كه مردم ظروف با كيفيت مس ايراني را كه صدها سال با آن خو كردهاند را به نمونههاي خارجي ترجيح ميدهند.
۲- يكي از بندهاي ماده ۳ اساسنامه سازمان ميراث فرهنگي ميگويد اين سازمان «وظيفه» دارد نسبت به اين امور اهتمام ورزد: «تهيه و اجراي طرحهاي لازم به منظور حراست، حفاظت، تعمير، مرمت و احياي آثار، بناها و مجموعههاي با ارزش فرهنگي- تاريخي». اما چرا سازمان ميراث فرهنگي نميتواند وظايف خود را به خوبي انجام دهد؟ مگر مديران اين سازمان از محل بودجه عمومي و مالياتهاي پرداختي مردم و فروش نفت حقوق و دستمزد دريافت نميكنند كه به اين امور رسيدگي كنند؟ چرا همه محوطهها و آثار و ابنيه تاريخي در وضعيت ناخوشايندي نگهداري ميشوند؟ مگر سازمان ميراث از دولت براي انجام وظايفش بودجهاي دريافت نميكند؟ اگر آنها به اين كارها نميرسند به چه كاري مشغول هستند؟ اجاره دادن اماكن تاريخي و فرهنگي به دكانهاي چاي و عكاسي؟
اين بناها در شرايطي نگهداري ميشوند كه گويي باري هستند كه روي دوش سازمان مربوطه ماندهاند. ميراث فرهنگي شيراز تمام ابنيه تاريخي را تكهتكه كرده و به غرفههاي فروش عرق و شربت و چاي و سوغاتي و مخصوصا غرفه «عكس با لباسهاي قاجاري» اجاره داده است. مگر وظيفه دولت تامين بودجه براي نگهداري از اين گنجينههاي ملي نيست؟ چرا به اين اماكن به ديده دكاني نگريسته ميشود كه بايد از ظرفيت تجاري آن پول درآورد؟
3- شهرداري در حساب توييتري خود، در پاسخ به شهروندي كه درخواست اصلاح پل عابرپياده را دارد نوشته است: «سلام، توييت شما به عرض آقاي دكتر حناچي، معاون فني و عمراني شهرداري تهران رسيد. پاسخ فرمودند...»! ياد ادبيات دوره شاهنشاهي افتادم. مديران محترم فراموش نكنند كه از محل عوارض پرداختي شهروندان حقوق دريافت ميكنند و به كار گمارده شدهاند تا خدمت شهروندان را كنند نه آنكه چيزي به «عرضشان» برسد و در پاسخ مطالبي را «بفرمايند». پاسخگويي شهرداري در حساب توييتري خود البته شيوه بسيار خوب و نشاندهنده نگاه نو در آن سازمان است اما با ادبيات بهكار رفته تضاد دارد. مقدس انگاري جايگاههاي اداري و عرفي، سبب مصونيت متصديان اين جايگاهها از انتقاد و نظارت شهروندان ميشود. بايد بدانيم و به ياد داشته باشيم، هركس در هر جايگاه سازماني براي خدمت به مردم كاري را پذيرفته و اگر خيلي خوب به وظايفش عمل كند، باز هم جاي تقدير و تشكر ندارد كه «وظيفه»اش را انجام داده .