هرازگاهي از گوشه و كنار ميشنويم كه توليد بعضي فيلمها با چالش و اختلاف بين تهيهكننده و كارگردان همراه است بدينصورت كه يا كارگردان از عدم همكاري لازم تهيهكننده مينالد يا تهيهكننده از ميزان ناآگاهي و ناتواني كارگرداني كه انتخاب كرده دلپري دارد. با توجه به اينكه سينما، صنعتگراني است و بازگشت سرمايه آن خصوصا در شرايط فعلي با سختي همراه است براي به وجود آمدن اينگونه اختلافات چه توجيهي ميتوان داشت؟ آيا اين عدم هماهنگي بين دو ركن اصلي فيلم باعث سلب تمركز بين ديگر عوامل فيلم نمي شود؟ بدون هيچگونه پيشداوري سراغ تعدادي از سينماگران رفتيم و از آنها چرايي قضيه را جويا شديم.
مشكل ساختاري كه سينما از آن رنج ميبرد
محمدمهدي عسگرپور، يكي از تهيهكنندگاني است كه در كارنامهاش چه در مقام مشاور يا تهيهكننده همكاري با كارگردانان جوان ديده ميشود. او در خصوص مشكلات موجود فيمابين برخي تهيهكنندگان و كارگردانان به «اعتماد» ميگويد: «به نظر من عمده اختلاف بين كارگردان و تهيهكننده به ساختار فيلمسازي در كشورمان مربوط ميشود؛ فيلمسازان با اين معضل مواجه هستند كه در برخي موارد از جانب تهيهكنندگان حمايت نميشوند. تا جايي كه بعضي تهيهكنندههايي كه نقش چندانى در سرمايهگذاري فيلم ندارند زمان اكران و حتى توزيع فيلم در شبكه خانگي مسووليتپذير نيستند و اين مساله باعث ميشودكه خود كارگردانان به سمت تهيهكنندگي يا بعضا پخشكنندگي فيلمشان هم بروند و اين باعث نوعي فردگرايي در سينماي ايران ميشود. كارگردان با خودش ميگويد من كه خودم ميتوانم تهيه فيلمم را بر عهده بگيرم چرا اين كار را نكنم؟ اين مساله به طور كل از ساختار فيلمسازي در سينماي ايران ناشي ميشود.»
عسگرپور در رده مديران سينمايي باسابقه قرار ميگيرد؛ به گفته او زماني كه در فارابي مسووليت داشته با نمونههاي اينچنيني زيادي روبهرو بوده: «تهيهكنندهاي بوده كه نميدانسته دفتر مونتاژ فيلمش كجاست. متاسفانه چنين مشكلاتي هنوز در سينماي ايران وجود دارد.»
در سالهاي گذشته با ورود نيروهاي جوان به سينما با انديشهها و تفكرات جديد هم روبهرو هستيم كه چنين نگرشهايي ممكن است با نسل گذشته ارتباط برقرار نكند. عسگرپور در اين رابطه ميگويد: «در سالهاي اخير ارتباط نسلها باهم بهخوبي شكل نگرفته؛ نسل جديد نسل قديم را به محافظهكاري متهم ميكند آنها را فاقد جسارت ميداند چنين سوءتفاهمهايي هم باعث شكلگيري اختلاف بين اين دو نسل ميشود. همواره به خودم يادآورى ميكنم و به دوستانم هم توصيه ميكنم اگر ميخواهند بهروز باشند و ذهنشان تازه باشد بايد با نسل جديد ارتباط برقرار كنند. اين جمله من به معناي پذيرش صددرصدي خواستههاي جوانان نيست بلكه همكاري و تعاملي است كه با آنها بايد داشت.»
كارگردان سريال پرمخاطب اين شبهاي تلويزيون بانام «رهايم نكن» در ادامه صحبتش ميگويد: «صنف كارگردانان نزديك به سيصد عضو دارد كه از ميان اين افراد بالاي دويست نفر اصلا كار نميكنند و فعاليتي ندارند. چرا؟ كه يكى از دلايل اين است كه بهروز نشدند و با سينماي روز حركت نميكنند. بهروز شدن لزوما به معناي شناخت ابزار در سينما نيست، بلكه بخشى از آن ارتباطي است كه بايد با نسل بعد داشته باشد. چنين مشكلاتي را ما در بحث فيلمنامهنويسي هم داريم.»
شرايط سرمايهگذاري در سينماي ايران بهگونهاي است كه بايد در انتخاب عوامل يك فيلم هوشمندانه عمل كرد نكتهاي كه عسگرپور هم به آن تاكيد دارد: «وقتي قرار است پروژهاي را كاركنم به اين دقت ميكنم كه قرار است با چه كسي كاركنم و روي چه موضوعي متمركز شويم. فيلمسازان فيلم اولي به اين نكته توجه داشته باشند كه ايران بهشت فيلمسازي براي آنهاست و اوضاع كار كردن در ايران بهمراتب راحتتر از كشورهاي اروپايي است كه شرايط سخت و نفسگيري براي ساخت فيلم اول دارند. »
عسگرپور در بخش ديگر صحبت خود سوالي را مطرح ميكند و آن اينكه با نگاه به تعداد فيلمسازاني كه سالهاي اخير فيلم اولشان را ساختند اين نكته مشهود است كه آنها نتوانستند فيلم دوم خود را مقابل دوربين ببرند و عملا وارد چرخه فيلمسازي ديگر نشدند. مشكل از كجا بوده؟ چرا تعداد قابلتوجهي از اين افراد شرايط كار برايشان فراهم نشده است؟
سواي از اينكه عسگرپور در مقام تهيهكننده با كارگردانان جوان همكاري كرده از كارگردانان برجسته سينماي ايران بهحساب ميآيد: «تا اين لحظه كه در سينماي ايران به عنوان كارگردان كاركردم تلاش كردم مسووليت تهيهكنندگي فيلمم بر عهده خودم نباشد؛ قطعا پذيرش مسووليت تهيهكنندگي همراه با كارگرداني براي من سخت نيست؛ اما ميخواهم مسووليتها تقسيم شود و هميشه هم گفتهام بگذاريد شيريني كار كارگرداني، تهيهكنندگي و فيلمنامهنويسي براي هركسي تعريف شود و هر كس مسوول كار خودش باشد؛ بارها در گفتوگوهايي كه با تهيهكنندگان داشتم گفتم كاري نكنيد كه من هم تهيهكننده فيلم خودم شوم اما شرايط بهگونهاي رقم ميخورد كه افراد مجبور ميشوند خودشان تهيه كارشان را به عهده بگيرند.»
اين كارگردان در آخر صحبتش به اين نكته اشاره ميكند كه اگر نتيجه توليد فيلمي در سينما خوب باشد اين مشكلات و اختلافات بين تهيهكننده و كارگردان به شوخي تبديل ميشود.
كار گروهي كه درنهايت كارگردان بايد جوابگو باشد
اكتاي براهني، يكي از كارگردانان جوان سينماي ايران است كه نسبت به عدم همكاري تهيهكننده فيلم «پل خواب» گلايههاي فراواني داشته؛ او پارهاي از ناراحتيهاي خود را با «اعتماد» در ميان ميگذارد: «ميپذيرم كه مقوله فيلمسازي براي فيلم اوليها در تمام دنيا كار سختي است اما به اين نكته هم بايد اهميت داد كه در كشورهاي امريكايي و اروپايي زماني تهيهكننده و كارگرداني تصميم به توليد فيلمي ميگيرند كه ايدئولوژي مشتركي در توليد فيلم داشته باشند كه اگر باهم اشتراكات فكري نداشته باشند كار به توليد نميرسد. در كشورهاي صاحب سينما اصلا پروانه ساختي وجود ندارد اما در ايران براي توليد يك فيلم، فيلمساز از چند مرحله بايد عبور كند و كارش تاييد شود؛ در دنيا در كار فيلمسازان دخل و تصرفي صورت نميگيرد نهايت سانسوري كه ميشود اينكه فيلم براي رديف سني خاصي تعريف ميشود كه اگر اينگونه نبود ما بااينهمه فيلمهاي عجيبوغريب در هاليوود همراه نبوديم. اصلا در كشورهاي اروپايي فيلم اول و دومي وجو ندارد؛ ورود آدمها به سينما را كسي تاييد نميكند. برخي همكاران بهگونهاي وانمود ميكنند كه انگار در هاليوود وزارت ارشادي بر سر راه فيلمسازي نشسته! اينطور نيست؛ اما متاسفانه در سينماي ايران فيلماوليها با چنين مشكلات عظيمي همراه هستند.»
پرسش اينجاست كه باوجود مشكلات فراوان چرا براهني ساخت اين فيلم را پذيرفته، او ميگويد: «هيچ عجلهاي براي توليد اين فيلم نداشتم. درواقع شرايط دستبه دست هم داد تا اين فيلم اينگونه توليد شود اما ناراحتي من از اين است چرا وقتي يك فيلم اولي از شرايط سخت براي فيلمش عبور ميكند و پروانه ساخت دريافت ميكند و شوراي پروانه ساخت هم موبهمو با فيلمنامه موافق است اما تهيهكننده در ساخت فيلم همه قدرت را در دست دارد؟ مثلا اگر او خواست اصلا لوكيشن نميگيرد و جواب كارگردان را هم نميدهد. ميتواند يكچيزي را بهانه كند و كار را بخواباند. ميتواند من و عوامل را توي خيابان با يك دوربين بكارد و لوكيشن موردنظر و امكانات موردنظر را ندهد و اگر ميدهد با قطرهچكان بدهد! مگر من عقلم كم است كه دو سال روي فيلمنامهاي كار كنم بعد تمام مراحل سخت دريافت پروانه ساخت را طي كنم و تازه سرمايهگذار را به كار الصاق كنم و بعد تهيهكنندهاي بيايد و بيآنكه انگيزهاي در سينما داشته باشد به من بگويد كه اينطوري كن و پيشنهادهايش فقط در جهت سمبل كردن باشد! وسپس هم پول عوامل را ندهد و به تعهداتش در قرارداد با سرمايهگذار عمل نكند و فيلم را به فارابي بدهد و بعد هم هيچ تلاشي براي پخش فيلم نكند. اين كارت تهيهكنندگي مثل عوارضي سر راه فيلمسازي است. تجربه من اين است.»
با وجود اينكه فيلمسازي كار گروهي است اما وقتي فيلمي روي پرده ميرود درنهايت كارگردان پاسخگوي ايرادات موجود در فيلم است. براهني ميگويد: «كار فيلمسازي در ايران تيمي و گروهي است اما درنهايت اين كارگردان است كه بايد پاسخگو باشد حتي فيلمنامهنويس هم خود را ملزم به توضيح ايرادات فيلمنامه نميداند و كارگردان روبهروي خبرنگاران مينشيند و پاسخگوست. »
او در ادامه به تعامل بين كارگردان و تهيهكننده اشاره ميكند: «با پيشنهاد دادن تهيهكننده در كار مشكل ندارم چراكه ميدانم فيلمسازي، كاري تيمي است اما من با تهيهكنندهاي در كار مواجه بودم كه براي توليد فيلم مدير توليد استخدام كرد و بعد هيچ حضور فيزيكي در پشتصحنه فيلم نداشت. از 50 روز فيلمبرداري فيلم «پل خواب» تهيهكننده اين فيلم تنها دو يا سه روز سر صحنه بود كه اتفاقا اين بهمراتب بهتر است از تهيهكنندهاي كه در كار اشراف نداشته باشد و اعمالنظر كند. حال فيلمنامه فيلم كه كار اقتباسي بود و به اينكه تهيهكننده چقدر با ادبيات آشناست هم شامل ميشود. »
اينكه بعضي از تهيهكنندگان دغدغه توليد فيلم در سينما را ندارند نكتهاي است كه در سالهاي گذشته بهكرات شنيدهايم كارگردان فيلم پل خواب ميگويد: «متاسفانه به عنوان فيلم اولي بايد بگويم كه بعضي تهيهكنندهها نهتنها اساسا علاقهاي به توليد و ساخت فيلم ندارند اصلا برايشان فرقي نميكند همكاري با من به عنوان فيلم اولي داشته باشند يا فلان كارگردان حرفهاي. آنها فقط ميخواهند چرخ توليدشان بچرخد.»
كارگردان صاحب معنوي فيلم است و تهيهكننده مناسبات فيلم با جهان بيرون را تعيين ميكند نكتهاي كه براهني به آن اشاره دارد: «نميدانم اين چرا براي عدهاي كافي نيست. پيشنهاد دادن خيلي از تهيهكنندگان مثل تماشاي فوتبال از تلويزيون است. وقتي فوتبال ميبينيد ناخودآگاه به بازيكنها انتقاد ميكنيد. ولي رفتن توي زمين چيز ديگري است. اگر تهيهكننده خيلي پيشنهاد دارد، بهتر است برود فيلم بسازد. فيلم يك صاحب معنوي دارد و آن كارگردان است. تاليف هنري او مدنظر است و اينيك مسووليت اجتماعي است. البته من در تجربه خودم نسبت به پيشنهادات دافعه نداشتم و پيشنهادها مشكلساز نبودند؛ بلكه عدم تعهد به گفتهها و عدم عمل به قراردادها اولين مشكل ما بود.»
پيشتوليد فيلمها را جدي بگيريم
محمد نيكبين، از تهيهكنندگان باسابقه سينماي ايران است كه عمده همكارياش در سينما با همسرش تهمينه ميلاني بوده است. بااينوجود او در مقطعي با كارگردانان جوان همچون مريم ميلاني «كاغذ خروسنشان» و حسن يكتاپناه «داستان ناتمام» همكاري داشته؛ او نقطه نظراتش را با «اعتماد» اينگونه در ميان ميگذارد: «من معتقدم تهيهكننده يك فيلم بايد در چگونگي روند ساخت فيلم دخالت داشته باشد و بهنوعي مغز متفكر يك فيلم باشد. تهيهكننده كه فقط قرار نيست تضمينكننده سرمايه يك فيلم باشد يا دوربين اجاره كند كه اگر اينگونه باشد فرق بين تهيهكننده با مدير توليد در چيست؟ يك تهيهكننده حرفهاي بايد در جريان توليد يك فيلم از ابتدا تا انتها باشد و در چگونگي ساخت يك فيلم دخالت كند بهنوعي مديريت كار را بر عهده بگيرد اگر در مواقعي تهيهكننده تصميم ميگيرد كه براي بعضي صحنهها خرج نكند نتيجه همفكري كارگردان، طراح صحنه و بودجه تعيينشده است.»
اين تهيهكننده در ادامه صحبتش به گلايههايي كه برخي فيلمسازان از عدم هزينه مناسب تهيهكننده براي فيلمشان دارند، ميگويد: «اين به خصلت فردي هر شخص مربوط ميشود. اينكه عنوان ميشود سه برگ از فيلمنامه مقابل دوربين نرفته اين مساله محصول پيشتوليد سادهانگارانهاي است چراكه در پيشتوليد هر فيلمي فكر و بحث بين كليه عوامل فيلم وجود دارد؛ اصلا تخته وايتبرد در اتاق كارگردان و تهيهكننده نصبشده و تمامي مراحل توليد فيلم روي آن نوشتهشده تكتك عوامل ميدانند بايد چگونه كارشان را انجام دهند اينكه چگونه 3 برگ فيلمنامه بر اساس اهمال تهيهكننده ساخته نميشود، جاي تعجب دارد.»
به گفته تهيهكننده «سوپراستار» هر پروژهاي كه افراد هدف مشتركي را دنبال ميكنند اين مسائل كمرنگتر است. به نظر نيكبين قطعا پروژهاي موفق است كه همكاري بين تهيهكننده و كارگردان وجود داشته باشد: «بايد در هر پروژهاي هر كس جاي خودش تصميم بگيرد و هر كس خودش مشخصكننده نوع كارش باشد و همه در قالب يك گروه همكاري كنند.»
همانطور كه محمد نيكبين در صحبتهايش اشاره كرد وقتي گروهي براي ساختهشدن فيلمي گرد هم ميآيند چگونگي فيلمبرداري فيلم در مرحله پيشتوليد مشخص ميشود اما تجربه ثابت كرده كه تغييرات پيشبينينشده هم در شرايط سخت گريبان عوامل فيلم را ميگيرد؛ نيكبين در اين خصوص ميگويد: «قطعا به عنوان تهيهكنندهاي كه در اين سينما كار ميكنم به مشكلات كار واقفم در هر پروژهاي يكسري تغييرات پيشبينينشدهاي به وجود ميآيد كه از قبل در برنامهريزي وجود نداشته ولي بايد با همدلي نسبت به اين تغييرات وفادار باشيم؛ اما اگر گروهي كه براي توليد انتخاب ميشوند حرفهاي به معناي خاص كلمه باشند و برنامهريزي توليد وجود داشته باشد هيچوقت مشكلات حاشيهاي گريبان عوامل را نميگيرد.»
تهيهكننده فيلم «آتشبس» در ادامه صحبتش به فرمول كار در سينماي ايران اشاره ميكند و از ميزان تفاوتهاي كار در ايران نسبت به ديگر كشورها ميگويد: «در دنيا پروژهها توسط تهيهكننده تعريف ميشود و اين تهيهكننده است كه به دنبال كارگردان و عوامل فيلم است اما در ايران سوژه و يك فيلم توسط كارگردان انتخاب ميشود و كارگردان به دنبال تهيهكننده است من حتي معتقدم در ايران كارگردانسالاري وجود دارد تا تهيهكنندهسالاري.»
مديريت هزينه توليد به معناي
خساست نيست
در ادامه اين نظرات به سراغ يكي از تهيهكنندگان جوان سينما رفتيم و لازم ديديم نقطه نظرات او را هم در مورد چگونگي همكاري با كارگردانان و ادامه مسير تهيهكنندگي جويا شويم. سينا سعيديان تابهحال مسووليت سرمايهگذاري دو فيلم «اينجا كسي نميميرد» و «شنل» را بر عهده داشته: «سعي كردم اولين اثر مستقلم در حوزه تهيه و توليد سينما با توجه به دغدغههايي كه داشتم فيلمي هنري و تجربهگرا باشد. از ابتدا مدنظر ما نمايش فيلم در گروه هنر و تجربه بود و سعي كرديم با هزينه كم فيلمي درخور توجه بسازيم با نام «اينجا كسي نميميرد» اما در اين اكران محدود متضرر مالي شديم باوجوداينكه از بازيگران چهره و مطرح هم در فيلم بهره برديم.»
با اين تجربه او سراغ فيلمنامه «شنل» ميرود كه ساختاري متفاوت و فيلمي قصه محور است به اين اميد كه به سوددهي قابل قبولي برسد: «براي ساخت «شنل» به محدوديتها و سختيهاي مالي فراواني برخورديم به طوري كه در حين توليد مجبور به فروش ماشينم در آن مقطع شدم. «شنل» نيز همانند «اينجا كسي نميميرد» با تلاش و كوشش يك گروه كاملا جوان و باانگيزه ساخته شد. تصور ما بر اين بود كه در اكران عمومي به يك فروش حداقلي و معقول ميرسيم؛ اما در چرخه اكران با مقوله پيچيده و غريب مافياي اكران مواجه شديم و متوجه شديم سينماداران تعيين ميكنند چه فيلمي روي پرده باشد يا باقي بماند. اتفاقي كه براي فيلم «فراري» هم افتاد. اين فيلم با در نظر گرفتن تمام پارامترهاي مثبتي كه داشت اما به گيشه خوبي نرسيد زيرا تعداد سانس مناسب و سالن كافي به فيلمهايي از اين قبيل تعلق نميگيرد.»
به اين نكته بايد توجه داشت كه تنها به اين دليل نيست كه فيلمها فروش مناسبي ندارند. سعيديان در ادامه با تاييد اين جمله ميگويد: «اما وقتي «شنل» در زمان پخش در رسانه خانگي با استقبال روبهرو ميشود بدين معناست كه در حين اكران عمومي فيلم بهاصطلاح ديده نشده است. ما فيلمسازان جوان چه تهيهكننده و چه كارگردان براي دريافت پروانه ساخت براي توليد يك اثر سينمايي با مشكلات متفاوتي از پروانه ساخت فيلم گرفته تا اكران و نمايش آن مواجه هستيم. در شرايط اقتصادي كنوني با توجه به سختيهاي تامين هزينههاي توليد يك اثر مستقل، بحرانهاي غيرقابلپيشبيني نيز به همراه دارد. در ادامه مراحل پروانه ساخت و نمايش را طي كرده و بعد وارد پروسه اكران و پخش فيلم ميشويم حالا در اين مقطع آيا سينمادار و پخشكننده فيلم بهدرستي ما را همراهي ميكنند؟ و بعد مهمترين بخش اينكه آيا سرمايه فيلم برميگردد يا خير؟ نتيجتا بايد مراقب هزينههايي كه براي توليد فيلم ميشود، باشيم. تاكيد ميكنم بايد توليد فيلم با مديريت هزينه همراه باشد و اين به عنوان خساست تهيهكننده نبايد تلقي شود!»
سينا سعيديان كه در ادامه مسير طولاني در حرفه تهيهكنندهاي دارد درعينحال وظيفه خود ميداند به عنوان تهيهكننده همراه خوبي براي كارگردان اثر و عوامل آن باشد و معتقداست حقوق معنوي كارگردان در طول كار بايد رعايت شود: «بنده به عنوان تهيهكنندهاي كه تحصيلات عاليه دارم و سعي ميكنم دغدغهمند هم كاركنم، معتقدم بايد هزينه ساخت فيلم در زمان پيشتوليد مديريت شود. فكر ميكنم نسل جوان سينماي ما با اين شرايط توليد بيشتر آشنا باشند. متاسفانه پروژههايي كه در نيمه فيلمبرداري متوقف ميشوند يا در انتهاي كار با بدهي سنگين به عوامل مواجه ميشوند در حقيقت ناشي از بيتوجهي به محاسبات نادرستي است كه بايد در زمان پيشتوليد پيشبينيهاي لازمه به عمل آيد.»
وجود اختلاف بين تهيهكننده و كارگردان در همه جاي دنيا
اما سامان سالور يكي از كارگردانان جوان هم ديدگاهي متفاوت دارد: «از وقتي نگاتيو در سينما تبديل به ديجيتال شد متريال ساخت فيلم هم ساده شد و خيليها بهسادگي پشت دوربين قرار گرفتند و سينما تبديل به جامعهاي از كساني شد كه هيچ آشنايي واقعي به حرفه خود ندارند و مهمتر اينكه ازآنجاييكه سينما، صنعت بهشدت گراني شده حضور افراد متخصص هم در آن كمرنگتر شده است دستيار صدابردار اين روزها صدابرداري ميكند. دستيار كارگردانان فيلمساز شدند مدير توليد تهيهكننده شده و... به همين جهت در سينما شاهد يك هجمه عجيبوغريب از افراد و نيروهاي نابلد هستيم.»
سالور با پيشرفت آدمها و رسيدن به جايگاه آنها مشكلي ندارد اما ناراحتي او از آنجا ناشي ميشود كه خيلي از اين افراد يكشبه به اين مقام رسيدهاند: «كساني كه الفباي كار در سينما را نميدانند و حتي در كلاسهاي توجيهي هم شركت نداشتند. به همين جهت با ورود افراد غيرمتخصص در سينما و زيادشدن آدمها مشكلات هم گسترش پيدا كرد و نمونه آن را شما در توليد فيلمها ميبينيد فيلمها غالبا شبيه به هم يا كپيبرداري است و جالب اينكه همكاران ما توقع دارند با كمترين ميزان زحمتي كه كشيدند بزرگترين اتفاقها برايشان رقم بخورد و تهيهكنندهها توقع دارند گيشههاي هنگفت كسب كنند.»
اين كارگردان درعينحال ميگويد: «خدا را شاكرم در شرايط سخت توانستم فيلمهايي مطابق با فيلمنامههاي دلخواهم را بسازم همچون «چند كيلو خرما براي مراسم تدفين»«ترانه تنهايي تهران» يا «ساكنين سرزمين سكوت» كه امروز اين فيلمها آبروي سينماي ايران در حوزه بينالملل شدهاند بدون آنكه سوار بر موجي شوند.»
كارگردان فيلم «آمين خواهيم گفت» به مشكلات توليد فيلم با بعضي افرادي كه سرمايه فيلم را متقبل ميشوند، اشاره ميكند و ميگويد: «مشخصا در فيلم «سيزده 59» با اين مشكل روبهرو بودم. آقاي نوروز بيگي در اين فيلم همكاري خوبي با ما داشت اما متاسفانه به خاطر دخالتهاي سليقهاي عدهاي اين فيلم تجربه خوبي براي من نشد؛ شايد از بيتجربگي من بودكه تن به انواع و اقسام فشارها دادم و از شرايط توليد و اختلافسليقهاي كه حاكم بود از روند فيلمسازي اين فيلم لذت نبردم. اختلاف بين تهيهكننده و كارگردان در همه جاي دنيا وجود دارد اما نبايد به درگيري مواجه شود. بااينحال فيلم «سيزده 59» بهمراتب كيفيت بهتري از فيلمهاي اين روزها سينما دارد و هركدام از بازيگرانش در فيلمهاي معتبر سينما بازي ميكنند.»
چنين مشكلاتي كه براي كارگردانان در طول مسير كار به وجود ميآيد، باعث ميشود كه آنها محتاطانه گام بردارند: «تجربه عبرتآموزي بود و من را محتاط كرد؛ محتاط به معناي خوشسليقگي و عدم عجله، صبور بودن، كار نكردن در هر شرايطي و... همين باعث شد كه در انتخاب تهيهكننده و توليد فيلم محتاط شوم والان نزديك به يك سال است كه صبر كردهام و در حال سبكسنگين كردن هستم تا روند درست و سالمي در جريان توليد فيلم جديدم حاكم شود.»
سالور از طرفداران ساخت فيلم اولي است؛ او ادامه ميدهد: «چون حقشان ميدانم كه در سينما كار كنند اما كساني كه پشتوانه كاري در سينما دارند نه افراد نوظهور. از دلايل مهمي كه موج ساخت فيلم اولي در سينماي ايران راه افتاده حضور تهيهكنندهها است كه تمايل دارند با كارگردان جوان همكاري كنند؛ چون ارزانقيمتتر هستند درحالي كه كارگردانان حرفهاي به هر قيمتي تن نميدهند. در چنين شرايطي من هم اگر تهيهكننده بودم دلم ميخواست كسي را كه به سينماي ايران معرفي ميكنم به من تمامقد احترام بگذارد و حواسش به من تهيهكننده باشد و حرفم بايد پيشش برش داشته باشد.»
در جريان باندبازي در سينما و فعاليت عدهاي محدود باعث ميشود كارگردانان باسابقه ماساليان سال بيكار باشند و ما هيچ تناسبي در شرايط توليد سينماي ايران نبينيم. سالور تصريح ميكند: «فيلمسازان باسابقه بالا اين روزها بزرگترين خطرها ازجمله گوشهنشيني عزلت و مشكلات روحي و رواني دستوپنجه نرم ميكنند. متاسفانه جريان غالب در سينما به تهيهكنندگاني اختصاص دارد كه به سينما از جنس اقتصادي كاسبي يا دلالي نگاه ميكنند و در هر شرايطي با كمترين سرمايهگذاري فقط به اين فكر ميكنند كه فيلمشان بفروشد و بيشترين اتفاق هم در اكران برايش بيفتد.»
كمفروشي نكنيم
سعيد سعدي يكي از تهيهكنندگان خوشنام و درعينحال حرفهاي سينما است. او سابقه همكاري با كارگردانان جوان زيادي را دارد و اتفاقا اكثر فيلمهاي كارنامه او فيلمهاي درخور توجهي بوده. او ميگويد: «معتقدم از آنجاييكه ما كار فرهنگي ميكنيم براي گردش اين چرخه در هر دورهاي بايد پذيراي نيروي جوان باشيم وبايد به آنها فرصت بروز و ظهور آنچه در ذهن دارند دهيم؛ بالطبع در اين مسير افرادي كه توانايي دارند در آينده چرخه سينما را بهتر ميچرخانند و روند توليد در سينما ادامه پيدا ميكند.»
اين تهيه كنده هم همچون عسگرپور به ماهيت تغيير نسل اشاره ميكند كه درهرصورت آن را بايد پذيرفت: «نهتنها در مقوله فرهنگ كه در تمام رشتههاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي به جوانان بايد ميدان داد؛ بهشخصه معتقدم نبايد در توليد يك اثر جوانان را محدود كرد و حتي بايد به آنها كمك كرد تا ذهن آنها درشكلگيري خلق يك اثر هنري باز شود، بايد به آنها اعتماد كنيم.»
با وجود تمام اين صحبتها بايد پذيرفت كه تن به خواسته جوانان دادن نوعي ريسك به حساب ميآيد: «قطعا كار پرريسكي است اما خاصيت يك اثر هنري در تعاملاتي است كه افراد بايد با يكديگر داشته باشند تا ريسك به يقين تبديل شود؛ تعامل نداشتن يك تهيهكننده با كارگردان را نميپذيرم چون زماني مسووليت به سرانجام رساندن كاري را بر عهده ميگيريم تعهد نسبت به پروژه داريم و نبايد كمفروشي كنيم و تمام تلاش خود را براي ساخت يك فيلم بايد انجام دهيم تا كارگردان مربوطه به اهداف خود برسد.»
سعدي تاكيد ميكند: «تعامل بايد دوطرفه باشد. كارگردانان جوان بايد نظرات تهيهكننده خود را جويا شوند؛ به تعبير ديگر در اين مسير سوءاستفاده هم نبايد صورت گيرد نه از جانب تهيهكننده و نه از جانب كارگردان؛ اگر اعتقاد به اين داريم كه كار تاثيرگذاري كنيم، بايد تعامل و همفكري بين عوامل وجود داشته باشد. اگر تهيهكننده حرفهاي در كنار جواني قرار ميگيرد بايد با جوانان مهربانتر برخورد كند و چه بسا تجربيات خود را در اختيار آنها قرار دهد تا در نهايت خلاقيت شكل بگيرد.»
تهيهكننده فيلم «مغزهاي كوچك زنگزده» براي جلوگيري از تنشهاي احتمالي در هر پروژهاي توصيه ميكند: «اگر پيش توليد فيلمها جدي گرفته شود، در پيشتوليد كارگردان و تهيهكننده در كنار هم ساعتها بحث و گفتوگو ميكنند و در اين گفتوگوها و نظرات، طرفين به رضايتمندي از هم ميرسند و اگر در اين بخش توليد فيلم يكي از طرفين به مشكلات پي برد، بهتر است از توليد انصراف دهد. اين مرحله به مراتب بهتر از آن است كه فيلمي توليد شود و بعد مشكلات در اكران برايش به وجود بيايد.»
عسگرپور: در سالهاي اخير ارتباط نسلها باهم بهخوبي شكل نگرفته؛ نسل جديد نسل قديم را به محافظهكاري متهم ميكند آنها را فاقد جسارت ميداند؛ چنين سوءتفاهمهايي هم باعث شكلگيري اختلاف بين اين دو نسل ميشود. همواره به خودم يادآورى ميكنم و به دوستانم هم توصيه ميكنم اگر ميخواهند بهروز باشند و ذهنشان تازه باشد بايد با نسل جديد ارتباط برقرار كنند.
سعيديان: معتقدم بايد هزينه ساخت فيلم در زمان پيشتوليد مديريت شود. فكر ميكنم نسل جوان سينماي ما با اين شرايط توليد بيشتر آشنا باشند. متاسفانه پروژههايي كه در نيمه فيلمبرداري متوقف ميشوند يا در انتهاي كار با بدهي سنگين به عوامل مواجه ميشوند در حقيقت ناشي از بيتوجهي به محاسبات نادرستي است كه بايد در زمان پيشتوليد پيشبينيهاي لازمه به عمل آيد.
نيكبين: من معتقدم تهيهكننده يك فيلم بايد در چگونگي روند ساخت فيلم دخالت داشته باشد و بهنوعي مغز متفكر يك فيلم باشد. تهيهكننده كه فقط قرار نيست تضمينكننده سرمايه يك فيلم باشد يا دوربين اجاره كند كه اگر اينگونه باشد فرق بين تهيهكننده با مدير توليد در چيست؟ يك تهيهكننده حرفهاي بايد در جريان توليد يك فيلم از ابتدا تا انتها باشد و در چگونگي ساخت يك فيلم دخالت كند.
براهني:من با تهيهكنندهاي در كار مواجه بودم كه براي توليد فيلم مدير توليد استخدام كرد و بعد هيچ حضور فيزيكي در پشتصحنه فيلم نداشت. از 50 روز فيلمبرداري فيلم «پل خواب» تهيهكننده اين فيلم تنها دو يا سه روز سر صحنه بود.
شوراي پروانه ساخت موبهمو با فيلمنامه موافق بود اما تهيهكننده در ساخت فيلم همراهي نمي كرد.
سالور: از وقتي نگاتيو در سينما تبديل به ديجيتال شد متريال ساخت فيلم هم ساده شد و خيليها بهسادگي پشت دوربين قرار گرفتند و سينما تبديل به جامعهاي از كساني شد كه هيچ آشنايي واقعي به حرفه خود ندارند و مهمتر اينكه ازآنجاييكه سينما، صنعت بهشدت گراني شده حضور افراد متخصص هم در آن كمرنگتر
شده است.
سعدي: تعامل نداشتن يك تهيهكننده با كارگردان را نميپذيرم چون زماني مسووليت به سرانجام رساندن كاري را بر عهده ميگيريم تعهد نسبت به پروژه داريم و نبايد كمفروشي كنيم و تمام تلاش خود را براي ساخت يك فيلم بايد انجام دهيم تا كارگردان مربوطه به اهداف خود برسد. حتي بايد به كارگردان كمك كرد تا ذهن او درشكلگيري خلق يك اثر هنري باز شود.»