محيطبانان و پاسداران ميراث، نگاهبانان ميهن
نيوشا طبيبي
گنجاندن درس زبان و ادبيات بلوچي در بين ديگر دروس دانشگاهي خبر بسيار خوبي است. زبان بلوچي با زبانهاي گيلكي و كردي خويشاوندي نزديك دارد و متعلق به گروه زبانهاي ايراني است. تنوع قومي و فرهنگي سرزمينمان، نقطه قوت فرهنگ ايراني است. اقوام ايراني با زبانهاي گوناگون و رسم و سنتهاي متفاوت و باورهاي مذهبي مختلف همه بر سر عشق به ميهن و علاقه به اين آب و خاك يكصدا و متحد بودهاند و براي آبادي و اعتلاي خانه مشترك سخت كوشيدهاند. تا باد چنين بادا!
ايران دو ثروت مثالزدني و يگانه دارد؛ يكي تنوع زيستي و جاذبههاي طبيعي خاص و ديگري ميراث فرهنگي و آثار تاريخي. اما اين هر دو گوهر بيبديل هميشه قرباني هوس توسعه و مدرنيزاسيون شدهاند. دشت و دمن و كوه و بيابان از دستاندازي برنامههاي توسعه و احداث سدها و حفر چاههاي عميق براي توليدات كشاورزي و معدنكاوي و برپايي شهركهاي صنعتي آسيب ديدهاند و ميبينند. آثار تاريخي و ميراث فرهنگي هم قرباني سوءمديريت مديران ميراث و اختلافات اداري و البته كاهلي و بيحوصلگي ميشوند.
در اين بين دو گروه محيطبانان سازمان حفاظت محيط زيست و پاسداران سازمان ميراث فرهنگي، ماموريني دلسوز و از خود گذشتهاند كه با حقوق و امكاناتي اندك و نزديك به هيچ، عاشقانه از اين دو ميراث ملي محافظت ميكنند. متاسفانه دولت به اين دو گروه سخت بيتوجه است و عموم آنها در نقاط دورافتاده با دستمزدي كم و شرايط سخت به وظايف خود عمل ميكنند.
هر دو اين نگهبانان ميهن از سوي قاچاقچيان و سارقان ميراث ملي ايران مورد تهديد جاني هم قرار ميگيرند.
برخي كشورهاي همجوار كه از نعمت جاذبههاي طبيعي و ميراث تاريخي برخوردار نيستند از «هيچِ» خود، حيات وحش و جاذبههاي طبيعي و آثار و ابنيه تاريخي ميسازند و از آنها سخت محافظت ميكنند و با سرمايهگذاري و تبليغات، به جذب گردشگر و ايجاد شغل و كسب درآمد هم موفق ميشوند. نمونهاش جزيرهاي دورافتاده و بياباني در انتهاي جنوبي امارت ابوظبي كه از زميني خشك و لميزرع و بدون آب، زيستگاهي- اگرچه مصنوعي- به وجود آوردهاند و امروز هزاران راس غزال و گور و حيوانات ديگر در آنجا زندگي ميكنند، چند صد هزار اصله درخت بياباني در آنجا كشت شده و با آبياري قطرهاي (آب را با لولهگذاري از ساحل اصلي منتقل ميكنند) آبياري ميشوند. در اين زيستگاه مصنوعي چند قلاده يوز هم آزادانه زندگي و شكار ميكنند و البته سخت محافظت ميشوند.
خوشبختانه در سالهاي اخير توجه مردم به داراييهاي طبيعي و تاريخي ملي، جلب شده و بسياري از ايرانيان قدر و قيمت اين گنجينههاي بيبديل را ميدانند. اميد كه اين آگاهي همهگير و عمومي شود و ديگر خبري از آسيب به ثروتهاي ملي به گوش نرسد. سرمايهگذاري براي حفاظت از اين ميراث و حفظ و بهبود شرايط آنها ميتواند منبع درآمد ملي و سبب ايجاد مشاغل زيادي شود.
خبرهاي بد و سياه بيش از هزاران هزار خوبي كه در كشور در جريان است، نمايانده ميشوند و هدف اين تبليغات، نااميد و بيحوصله كردن و نامهربان ساختن مردم با يكديگر است. آنچه ايران را از پس هزاران سال، از گزند تير دشمنان و طمع استعمارگران محفوظ داشت غيرت و حميت ايراني و پيوندي است كه مردم اين سرزمين با يكديگر داشتهاند. اما اين ايام ما ايرانيان به يكديگر گاه نامهربان شدهايم. حوصله يكديگر را نداريم، ادب رفاقت و خويشي و همسايگي را به جا نميآوريم. فراموش ميكنيم كه هزاران سال است، نسل اندر نسل با يكديگر در اين خانه زيستهايم و به هم مهر ورزيدهايم. دشمنان فهميدهاند كه سلاح ايرانيان مهرورزي است، مبادا كه اين حربه لطيف را به حيله و تزوير از ما بگيرند.