جلال جلالي زاده، نماينده مجلس ششم در گفتو گو با «اعتماد» مطرح كرد
سوءاستفاده قدرتمندان از آزادي
اتفاقات روز يكشنبه در پارلمان باعث شد تا اينبار در «كرسي آزاد انديشي» روزنامه اعتماد به طرح اين سوال بپردازيم كه مرز آزادي نماينده مجلس براي بيان نظرات خود كجاست و چرا اين مفهوم در مورد جريانها و گروههاي سياسي مختلف دچار خوانشي متفاوت ميشود. جلال جلاليزاده، نماينده مجلس ششم معتقد است آزادي بايد در چارچوب عقلانيت و قانون تعريف شود.
در جريان تصويب CFT شاهد كنشهايي از برخي نمايندگان مجلس بوديم كه مشابه همان آتش زدن برجام در پارلمان بود. نگاه شما به اين كنش در چيست؟
واژه آزادي، آزادانديشي، آزادي بيان و مفاهيمي از اين دست معاني مشخص و البته گستردهاي دارد كه بايد متناسب با اين معاني و مفاهيم برداشتهاي درستي داشتهباشيم. متاسفانه ما هميشه واژهها را وارونه ميفهميم و معنا ميكنيم به همين دليل است كه گاهي نگاه به اين واژهها محدود يا منفي است. وقتي صحبت از آزادي ميشود اذهان به سمت معاني وارونه و نادرست ميرود. آزادي بيان و انديشه به معناي اين است كه جلوي رشد فكري و انديشهاي افراد گرفته نشود و بتوانند عقايد و افكار خود را در جامعه اظهار كنند بدون اينكه باعث محدوديت فكر و انديشه ديگران شوند اما اعمال برخي افراد كه مخالف عقل و فكر و مصلحت جامعه است را نميتوان به پاي آزادي نوشت و نام آزادي بر آن نهاد. براي مثال وقتي بحث آزادانديشي در دانشگاه مطرح ميشود به اين معنا است كه دانشجو و استاد از ابراز نظر و عقيده در محيط دانشگاه نگران نباشند. دانشجوي مسلمان يا غير مسلمان، اصلاحطلب و اصولگرا بدون دغدغه انديشه خود را بيان كند. اما اگر يك استاد يا دانشجو جرات بيان انديشه خود را نداشتهباشد و تنها عدهاي خاص حق اظهارنظر داشتهباشند اين نقض آزادي بيان و انديشه است.
در زمان مجلس ششم رقباي اصلاحطلب تحصن نمايندگان در مجلس را هم عملي خلاف و دور از شأن مجلس ميدانستند در صورتي كه متحصنين، واكنش خود را در جهت احقاق حقوق خود تعبير ميكردند. به نظر شما چرا مرز اين آزادي مخدوش است و براي روشن شدن آن چه بايد كرد؟
بحث آزادي در ارتباط با جامعه، عدالت، حقوق شهروندي، مصالح ملي و... بايد تعريف شود. براي مثال كساني بلندكردن صداي ضبط ماشين در مكان عمومي را كه آزادي نميگويند. آزادي زماني است كه عمل در چارچوب عقلانيت و قانون تعريف شدهباشد و داراي هدف و مقصود انساني و اخلاقي باشد. اگر گروهي فقط به خاطر مصالح جناحي و گروهي، عملي انجام دهند و آن را توجيه كنند موجب برهم زدن آسايش جامعه و نهادهاي آن ميشود. جامعه بايد داراي ضوابط و قوانين مشخصي باشد و مفهوم آزادي درست تعريف شود. متاسفانه در جامعه ما به آزادي به درستي و كفايت بها داده نشده و مردم نتوانستهاند از مفهوم درست آزادي استفاده كنند طبعا كساني كه از پشتوانه قدرت برخوردار هستند از اين آزادي سوءاستفاده ميكنند و ديگران كه در مقابل هنجارشكنان ميايستند از آزادي محروم هستند. همه بايد حق بيان آزاد انديشه و حق انتخاب آزاد داشتهباشند نه اينكه كساني به نام آزادي هر آنچه را ميخواهند انجام دهند و كسي آنها را بازخواست نكند و كساني كه سخن حق ميگويند نتوانند فكر و انديشه خود را بيان كنند. اين عين اختناق و سانسور است.
بحث آزادي در ارتباط با جامعه، عدالت، حقوق شهروندي، مصالح ملي و... بايد تعريف شود. براي مثال كساني بلندكردن صداي ضبط ماشين در مكان عمومي را كه آزادي نميگويند.