اكران بدون مرز
وقتي به ايده اكران و نمايش اينترنتي با مصداقهايي كه ذكر كرديد رسيديد چرا آن را محدود به 48 ساعت كرديد؟
اگر زمان نمايش فيلم طولاني ميبود، صورت قضيه شبيه اكثر فيلمهايي ميشد كه در آخرين مرحله پخش و بعد از جشنواره و اكران در سينما، پخش در تلويزيون و ارايه ديويدي، در گوشهاي از اينترنت هم قابل دسترس هستند. ايده اول من اين بود كه فيلم فقط يك سانس در اينترنت نمايش داده بشود. اگر ما يك شبكه گسترده اطلاعرساني هستيم پس يك سانس كافي است. مثال من مسابقه فوتبال است كه هر كس در خانهاش نشسته و آن را تماشا ميكند اما ميدانيم ميليونها نفر همزمان در حال نگاه كردن به آن هستند و عكسالعمل نشان ميدهند. اميدوارم اگر اين تجربه به خوبي انجام شد، فيلم بعدي را يك سانس اكران كنيم. در واقع اين يك ارتباط با مخاطب است كه ما حس تجربه جمعي ديدن اما متفرق بودن را ميدهيم.
سينما رفتن هم مشكل شده است. در مناطق دور افتاده سينما نيست، در شهرها هم مساله وقت و ترافيك وجود دارد و دلايل ديگري براي اينكه مردم سينما نروند وجود دارد. ما راه دسترسي را آسان كرديم و سعي ميكنيم آن را به يك حس جمعي ديدن تبديل كنيم. در انتها به اين تصميم رسيديم كه 48 ساعت زمان لازم و كافي است. راههايي هم براي كساني كه در اينترنت فيلم را ميبينند، گذاشتيم تا معلوم شود در يك نمايش چند نفر فيلم را ميبينند. در حال ايجاد شرايطي براي گفتوگو هستيم تا كساني كه فيلم را ميبينند با هم صحبت كنند.
يعني امكان كامنت گذاشتن و نظر دادن وجود دارد؟
قرار است با شرايطي كه بحث به بيراهه كشيده نشود اتفاق بيفتد.
ميزان استقبال از اين شيوه اكران، چقدر ميتواند انگيزه كافي براي ادامه كارهاي شما باشد؟
با تمام تجربه ما در فيلمسازي و رفتارهايي كه ما را به اينجا رسانده كه راه عموميتري را براي نمايش فيلممان پيدا كنيم، من اگر به مصداق مسابقه فوتبالي كه مثالش را زدم، نرسم. بايد در همه تجربيات، فكرهايم و... تجديد نظر كنم، يعني به اين فكر ميافتم كه ما بيربط ميگوييم كه جامعه نياز دارد اين فيلم را ببيند و توران ميرهادي كه تمام عمر خودش را صرف آموزش بچهها كرده، بشناسد و بداند چه كسي تمام نهادهاي كودك را در ايران پيريزي كرده است. اينكه فقط كافي است او را بشناسيد و بدانيد طرز فكر توران ميرهادي چگونه بوده است تا حتما بچهات را بهتر تربيت كنيد، براي ما شعار نيست. اما اگر به كف پيشبينيمان از اين نمايش اينترنتي نرسيم، جامعه به من ثابت ميكند كه به اين حرفها و تفكرها نياز ندارد.
يعني ميزان استقبالي كه از نمايش اينترنتي «توران خانم» ميشود، براي شما بزنگاهي است كه ممكن است تصميم شما را براي آينده عوض كند؟
من فكر ميكنم اگر به يك حداقل قابل قبولي برسيم، حتما اين پله اولي خواهد بود براي اينكه ما به تلويزيون ثابت كنيم كه اگر تو چشمت را ببندي، مردم چشمشان را باز ميكنند و ما راه وصل شدن به هم را پيدا ميكنيم.
جهان مدرن به سمت راهي ميرود كه پله اولش اينترنتي شدن و فضاي آيتي و حذف واسطه است. توليدكننده مستقيم به مصرفكننده وصل ميشود. ما اين را درك كرديم و اگر مردم هم درك كنند كه حذف واسطه و انتخاب يك سليقه كه شايد فضاي رسمي آن را طرد و نفي ميكند، اين تجربه جواب ميدهد و خيلي از فيلمسازان با آرامش فيلم ميسازند و هر موقع بخواهند مخاطبان آنها فيلمشان را ميبينند.
چرا براي انتخاب شبكه نمايشدهنده فيلم به سراغ جاهاي شناختهتر نرفتيد؟
اتفاقا رفتم و وقتم را هم هدر دادم. چون من با همين فرض رفتم كه در فضايي فيلم را نمايش بدهيم كه از وجود درصدي از مخاطب مطمئن باشيم. اما آنها آنقدر درگير فضاي تجاري هستند كه به سختي ميتوانند بفهمند شخصي مانند توران ميرهادي و فيلم مستند و... چه اهميت ويژهاي دارد. من هيچ نگراني نداشتم كه اين ايده را بدزدند چون اين ايده به درد فيلمهاي تجاري مورد علاقه آنها نميخورد. اين ايده براي فيلمهايي است كه راه رسيدن و تماشاي آنها از روشهاي معمول به دست نميآيد. به شكل عمومي شايد اين فيلم و فيلمهايي شبيه به «توران خانم» مورد سليقه جمعي كه اين شانس را داشتند كه به اين جريان كمك كنند، نبود و بهانههايي مانند آماده نبودن زير ساختهاي خودشان آوردند. دوستان شبكه هاشور از دوستان قديم من هستند و هم شبكه نوپايي در اين قضيه هستند كه با تمركز بر سينماي مستند كار خود را شروع كردند. در اولين مذاكره متوجه شديم از جنس همديگر هستيم و سريع با هم ارتباط گرفتيم. توران ميرهادي ميشناسند و وقتي فيلم را ميبينند، دلشان ميخواهد مردم هم فيلم را ببينند. ما زمان اندك و فشردهاي در اختيار داشتيم. انتخاب روز تولد توران خانم كه همزمان با پايان ماه رمضان است. سعي ميكنيم در همين وقت كم تداركات لازم را فراهم كنيم و براي اطلاعرساني آن يك هفته زمان داريم تا در شبكههاي مجازي، اينترنت، كانالهاي جهاني و همه جاي دنيا اين اطلاع را بدهيم كه اين 48 ساعت چه زماني شروع ميشود و اميدوار باشيم كه براي تماشاي فيلم به ما ملحق شوند.