بسترهاي غير كلاسيك اكران
بگذريم، همه ما با برنامه «تاپگير» يا همان «تختِ گاز» آشنا هستيم و ميدانيد كه در دنيا افراد بسياري علاقه غيرقابلتصوري به مجري محبوب اين برنامه يعني «جرمي كلاركسون» دارند. فكر ميكنيد جرمي بعد از جدا شدن پرسروصدايش از بيبيسي كجا رفت؟ جواب: آمازون. پس قدرت و اهميت آمازون هم در همين دو خط مشخص ميشود.
اما براي اينكه از عالم انيميشن هم دور نباشيم، بگذاريد آشنايي با شبكه پخش اينترنتي «هو لو» را در كنار تمام برنامههاي مهم ديگرش با يك انيميشن گره بزنيم. جولاي 2014، اين شبكه با يك قرارداد سهساله، حقوق انحصاري «ساوت پارك» را براي پخش آنلاين از سازندگانش خريد. درست خوانديد فقط آنلاين.
اينها سه نمونه از غولهاي شبكههاي اينترنتي و پلتفرمهاي آنلاين بودند؛ اما اين مباحث در كشور ما همواره به دلايل مختلف دولتي و غيردولتي خيلي جدي گرفته نشده است.
اما اگر كمي صبر كنيد با چند سوال مطلب را پي خواهم گرفت.
با شنيدن كلمه آپارات ياد چه چيزي ميافتيد؟ آيا ده سال قبل وقتي واژه آپارات را ميشنيديد ياد دستگاه پخش سالن سينما نميافتاديد؟ حالا چطور؟
البته قرار نيست اينجا براي هيچكدام از بسترهاي نمايش برنامههاي مختلف تبليغ كنيم چون شكر خدا بهاندازه موهاي سر رشد كردهاند.
تامل و جواب به اين سوالها شايد به ما كمك كند تا كمكم با اين شيوه پخش آثارمان كنار بياييم و تهيهكنندگان ما پول درآوردن در شكل جديد را بدون نگرانيهاي مرسوم فرا بگيرند اما به نظر من چيزي كه امروز ما را بايد نگران كند هممسير شدن، هماهنگ شدن و بهروز شدن با شيوههاي نوين فيلمسازي مستند در دنياست... جايي كه ديگر مرزي بين مستند و داستان وجود ندارد... در آخر... دهه پيشرو دهه فيلم مستند و سودآوري از اين اتفاق است و اميدوارم كساني كه متولي اين عرصه محسوب ميشوند بهجاي اينكه كالريهايشان را جهت حذف سيمرغ مستند يا اختصاص يك يا دو سالن كمتر به اكران بسوزانند با شركت در ورك شاپهاي جهاني در عرصه نوين پخش آثار مستند سهم اندكي را هم به سينماي ايران اختصاص دهند.