يك گوراني در تهران
اسدالله امرايي
«كاووس، دانشآموز بود كه عاشق ثريا شد و برايش نامه عاشقانه فرستاد و تقاضاي عكس كرد.
ثريا كلاس اول دبيرستان بود، كاووس نامه را گذاشته بود لاي كتاب ادبيات و به ثريا داده بود، توي يكي از كوچههاي تنگ و باريك گوران اين كار را كرده بود، با اين همه قضيه لو رفت و دوستان ثريا تا ميتوانستند مسخرهاش كردند.
گوران كوچك بود، همه همديگر را ميشناختند مخصوصا پسرهاي دبيرستاني دخترهاي دبيرستاني را از خودشان بيشتر ميشناختند.
دخترها هم پسرهاي دبيرستاني را خوب ميشناختند. دخترها كابوس كاجو را از ديگران بيشتر ميشناختند چون كاج بود. مگر گوران چند پسر كاج دبيرستاني داشت. پسر بيريخت و لوچي كه عينك نميزد ولي درسخوان بود.
روحانگيز همكلاس ثريا بود. دوست بودند و قوم و خويش. نميدانست برادرش ثريا را ميخواهد وقتي فهميد كه كار از كار گذشته بود و ثريا نشسته بود گوشه حياط مدرسه و گريه ميكرد. »
رمان تازه بلقيس سليماني با عنوان آن مادران اين دختران در انتشارات ققنوس منتشر شده است.
موضوع اين رمان رابطه مادر و دختر را توصيف ميكند و درواقع شكاف بين نسلها را نشان ميدهد. داستان با يك زلزله آغاز ميشود. زلزلهاي كه جلوتر مشخص ميشود، بدلي از يك زمينلرزه و فروريختن زمين در خود است.
«اين روز روز پاره شدن بند ناف بين خودش و آنا هم بود، از آن سالي كه اولينبار آنا چند قدمي تا مهدكودك راه رفته بود و او احساس خوب فارغ البالي را تجربه كرده بود سالها ميگذشت، حالا دخترك آماده بود پر بگيرد. آيا او هم آماده بود آنا را پر
بدهد؟
چهل سالش بود، نصف موهايش سفيد شده بود و چند خواستگار درب و داغان را رد كرده بود.
آپارتماني داشت و حقوق، آيا براي شروعي دوباره اينها كافي بودند؟ اگر آنا مستقل ميشد شايد ميتوانست از نو شروع كند، مگر نه اينكه خيلي از دخترهاي هم نسلش هنوز ازدواج نكرده بودند، مگر نه اينكه چهل سالگي سن پختگي است و شكفتن.»
اغلب كاراكترهاي سليماني، زنان هستند؛ علاوه بر كاراكترهاي اصلي، شخصيتهاي فرعي حاضر در طول داستان هم زن هستند. سليماني، شهري خيالي دارد به اسم گوران. در اين رمان زيست دوگانه يك مادر از نسلي آرمانخواه و دختري از نسل آرمانگريز روايت ميشود.
دوران كودكي و جواني مادر داستان در گوران گذشته و حالا به تهران مهاجرت كرده. سليماني در اين اثر روزمرگيهاي يك معلم را با دخترش به تصوير ميكشد و به نوعي يك شكاف بين نسلي در كتاب روايت
ميشود.
بازي آخرِ بانو، بازي عروس و داماد، خاله بازي، من از گورانيها ميترسم، سگسالي، به هادس خوش آمديد و سالِ خرگوش از آثار خانم سليماني است كه اغلب با استقبال خوب خوانندگان و رسانهها روبهرو شده.