كوتاه پيرامون پديدآيي شعر زبان در ايران
آقاجاني، چهره شاخص
دهه هفتاد
مهدي عباسي زهان
جنبش «شعر زبان» (L=A=N=G=U=A=G=E poetry) در اواخر دهه شصت و اوايل دهه هفتاد ميلادي در ايالات متحده پديدار شده، در اواخر دهه هفتاد ميلادي به اوج رسيده و پس از آن نيز تا به امروز به عنوان شعر پيشرو مورد توجه بوده است.
شاعران اين نحله عميقا درباره «من» تغزلي كه همواره در شعر سنتي مركزيت دارد ترديد عميقي ايجاد كردند، مبني بر اينكه اين راوي بدون حضور ملموس و واقعي در يك ساختار سياسي- اجتماعي فاقد معنا
و ارزش است.
بين بوطيقا و رويكردهاي تجربي شاعران اين جنبش و شاعران موسوم به «شعر دهه هفتاد» در شعر فارسي شباهتهاي فراواني وجود دارد؛تخطي از خودبسندگي متن، قرارگرفتن جملهها يا عبارتهايي كه از نظر منطقي به يكديگر متصل نيستند دركنار يكديگر در يك متن، اينكه از تكنيك به جاي اينكه به عنوان يك ابزار استفاده شود در خود متن استفاده ميشود، تاكيد بيشتر بر پرفورمنس يا اجراي شعر تا محتواي آن، اينكه زبان بيشتر به عنوان نهاد يا هويت در نظرگرفته ميشود
تا ابزار.
اينكه شعر قابل ترجمه و قابل تفسير نيست، اينكه زبان شكلي از زندگي است، اينكه ارجاع دال از داخل زبان به يك مدلول مشخص در بيرون از زبان منتفي است، اينكه هيچ مدلول متعالي بيرون از زبان نميتوان متصورشد و بالاخره مشاركت خواننده در فرآيند توليد شعر را ميتوان از محورهاي اصلي «شعر زبان» بر شمردكه مطالعه مهمترين متنهاي شمس آقاجاني به عنوان يكي از چهرههاي شاخص«شعر دهه هفتاد» نشان ميدهد كه اگر بتوان برشعر اين شاعران نيز بوطيقايي متصور شد عمدتا شامل همان موارد فوق خواهد بود.