«زباله» نيازمند فكري اساسي است
رضا قديمي
يكي از معضلات شهري كه در طول سالهاي اخير و با وجود توسعه شهرها كمتر به آن توجه شده، موضوع بازيافت و تفكيك زباله و مشاغل كاذبي است كه از اين راه ايجاد شده است. واقعيت اين است كه شهروندان ما چندان تمايلي به تفكيك زبالهها از مبدا ندارند. شايد به اين دليل كه پيش خود ميگويند مگر زبالههايي كه تفكيك ميكنند چقدر ارزش مالي دارد كه خود را درگير آن كنند؟ در حالي كه اگر به ابعاد اجتماعي اين موضوع و همچنين حجم بالاي مبادلات مالي نهايي اين زبالهها نگاه كنيم مسلما ديدگاهمان تغيير خواهد كرد. چرا كه امروز تعداد زيادي از هموطنانمان به دليل شرايط بد اقتصادي به شهرهاي بزرگ هجوم ميآورند و با حاشيهنشيني به شغل كاذب زبالهگردي ميپردازند كه بخش زيادي از آنها را كودكان و نوجوانان تشكيل ميدهند. موضوعي كه نه قوه قهريه ميتواند راهكاري براي حل آن باشد و نه وجود پيمانكاران بهانهاي براي ساماندهي آنها. البته بديهي است كه نميشود آمار زباله گردها را به صفر رساند ولي در مقابل ميشود با آموزش شهروندان و دراختيار قرار دادن امكانات و تجهيزات براي مجتمعهاي بزرگ و نقاط پرجمعيت، اين آمار را كاهش داد. مثلا ميتوان در مجتمعهاي بزرگ مخازن زبالههاي خشكي را تعبيه كرد كه هفتهاي يكبار آنها را شهرداري تخليه كند و مردم به راحتي به آنها دسترسي داشته باشند يا ميتوان مانند بسياري از كشورهاي آسياي ميانه و تركيه و... مخازن زيرزميني جمعآوري زباله را جايگزين مخازن فعلي كرد. اين مخازن كه فقط ميتوان به صورت يكطرفه در آنها زباله ريخت نه تنها امكان ورود جانوران موذي را به داخل مخازن بسيار كمتر ميكنند كه باعث ميشوند تا اين زبالهها از گزند زبالهگردها نيز در امان باشند. در اين ميان مطالعات زيادي از سوي شهرداري و شركت ساماندهي در اين زمينه انجام شده است. براساس اين مطالعات، دو محله تقيآباد خلازيل در دو منطقه 18 و 19 كانون اصلي زبالهگردها و تفكيك دستي زباله در تهران هستند. در اين مناطق شهروندان كمبضاعتي كه به صورت خانوادگي و انفرادي در سولهها و گاراژهاي آن زندگي ميكنند، زبالهها را از سطح شهر جمعآوري ميكنند و آنجا به شكل غيراصولي و غيربهداشتي تفكيك و سپس ميفروشند. در زماني كه مديريت شركت ساماندهي را برعهده داشتم طرحي را آماده كرديم كه براساس آن قرار بود اين گروهها به خارج از شهر برده شده و در مكاني مشخص ساماندهي شوند. حتي پيشبيني شده بود براي تكفيك بهداشتي زبالهها، دستگاههايي در اختيارشان قرار گيرد. اما بعدا شركت پسماند كه متولي اين ماجراست، زير بار اين مسووليت نرفت و اين طرح عملا مسكوت ماند. از اين دست مطالعات بسيار هستند كه متاسفانه در شوراي شهر و كميسيون سلامت آن و همچنين شهرداري تهران مسكوت ماندهاند. كوتاه سخن آنكه بايد فكري اساسي براي زباله و چرخه معيوب بازيافت آن در شهرهاي بزرگمان بكنيم. چرا كه نه تنها در حالت كنوني ثروتي عظيم را از دست ميدهيم كه حتي كودكان و نوجوانان و جوانان كمبرخوردار شهرمان را نيز در معرض خطر انواع آلودگيها و مشاغل كاذب و آسيبهاي اجتماعي منتسب به آن قرار ميدهيم. به اميد آنكه مسوولان و متوليان مربوطه به دور از سياسيگري و شعارزدگي يكبار براي هميشه فكري عاجل و تصميمي قاطع براي حل اين گره پيچيده و درهمتنيده شهري كشورمان بكنند.
مديرعامل اسبق سازمان خدمات اجتماعي و شركت ساماندهي مشاغل شهرداري