ايران- اسپانياي امشب و تصوير «رابط فرانسوي»
امير پوريا
مشهورترين نماي فيلم نفس گير «رابط فرانسوي» (ويليام فريد كين، 1971) تصويري است از كارآگاه روسو (روي شايدر) كه پايين پلكان، بالاخره و بعد از تقيب و گريزي مرگبار و طولاني، توانسته به ضارب سوپرحرفهاي (مارسل بوزوفي) شليك كند. ضاربي كه مشهورترين نقش بازيگر صورت سنگياش را رقم زد و حجم قابل اعتنايي از التهاب فيلم، بر اثر مهارت جنايتكارانه او شكل ميگيرد. اين نما برخلاف تئوري قديمي زيباييشناسي تصوير سينمايي خلق شده است. آن تئوري مبتني بر اين بود كه وقتي ميخواهيم شخصيت فيلم را بزرگ بداريم از او نماي «رو به بالا» بگيريم. اما در اينجا، دوربين از بالاي پلهها و با زاويه رو به پايين، نما را گرفته و پليس موفق، در ابعادي كمي بزرگتر از يك مورچه، آن ته و آن پايين ديده ميشود. كارگردان كسي است كه بعد از اين فيلم، «جنگير» را ساخت و در خلق اضطراب، استادكار محسوب ميشد و ميشود. جستوجوي دليل او براي اين نمابندي ميتواند درس آموز باشد: مهم، فقط اين نيست كه كارآگاه، ماموريتش را به انجام و سرانجام رسانده. مهمتر اين است كه او يك غول را كشته؛ غولي با ابعادي غولآسا در تصوير كه ضارب بيرحم و چيرهدستي بوده و حالا به مضروب بدل شده است. دستهاي باز او در تصوير هم مانند جا و زاويه دوربين، بناست بر اين ابعاد عظيم تاكيد كند. بنابراين، كارآگاه كه در نما كوچكترين است، بيش از همه بزرگ داشته ميشود.
اگر روياي ايراني به واقعيت بپيوندد و احتمال زير 10 درصد «ريل اسپورت»، امشب در مسابقه ايران-اسپانيا در جام جهاني 2018 روسيه تحقق پيدا كند، ربط اشارهام به اين تصوير از «رابط فرانسوي» روشن خواهد شد. اگر نشد، اتفاق عجيبي نيفتاده است. باز به سينما تفأل ميزنيم و آن بخش طلايي از شعر شخصيت رابرت كين كيد (كلينت ايستوود) در فيلم «پلهاي مديسون كانتي» (ايستوود، 1995) را بازمي خوانيم كه ميخواند: «روياهاي قديمي، قشنگ بودند. هيچوقت واقعي نشدند؛ ولي چه خوب كه زماني در سر ميپرواندمشان».