• ۱۴۰۳ جمعه ۱۱ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4123 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۰ تير

ايران و همه ايرانيان

خود را در چاه ويل امريكا ديدند. مع‌ذلك امريكايي‌ها به كمك هاليوود و رسانه‌هاي فراگير بر ذهن و ضمير مردم اثر گذاشتند و آنها را خواسته و ناخواسته واداشتند تا براي ارتش مجهز امريكا دل بسوزانند و نابودي عراقي‌ها و افغانستاني‌ها را كه مهر تروريست‌ بر پيشاني‌شان خورده بود آرزو كنند. حالا اما يك فرصت بي‌بديل تاريخي پيش آمده و ترامپ دانسته يا ندانسته همه آن پرده‌ها را كنار زده و تمناي پليد و غير‌مشروع دولتش را آشكار كرده. راست مي‌گويند تحليلگراني كه مشكل امريكا با «ما» مشكل ايدئولوژيك نيست. امريكايي‌ها به هر دليلي مي‌خواهند قدرت و ثروت را از خاور‌ميانه بيرون بكشند و حاكميت بي‌چون و چراي خودشان را براي هميشه تثبيت كنند. درخواست هفت تريليون دلاري ترامپ از شركاي عربش گواه روشني است كه او براي اين منطقه خواب ديگري ديده است. فعلا جدي‌ترين تعارض او با جمهوري اسلامي است اما كافي است بقيه شركا هم دست به خواب قالي‌اش نكشند و در پرداخت بدهي مادام‌العمرشان به نظام سلطه تعلل كنند، مثل روز روشن است كه دمار از روزگار آنها درمي‌آورد و به عاقبت صدام‌شان دچار مي‌كند. اتفاقا اگر عرب‌ها آينده‌نگر بودند و دشمني با ايران كورشان نكرده بود، بايد در سياست‌هاي خرد و كلان خود تجديد نظر مي‌كردند و يك بار براي هميشه رخت بردگي غرب را از تن خود درمي‌آوردند. اين حرف‌ها را در كانتكس تبليغات رسمي معنا نكنيد. عرض من چيز ديگري است و از آنجايي كه مي‌دانم تعارض امريكا با ما متوجه «ايران» است سعي مي‌كنم تا از شعار و تبليغات فاصله بگيرم و هموطنانم را به اين نكته تفطن دهم كه مساله امروز غرب با ما ربطي به مواضع ايدئولوژيك ما ندارد. اتفاقا اگر آنها با ايدئولوژي انقلاب اسلامي مشكل دارند به اين دليل است كه غرب ستيزي ما مزاحم اعمال قدرت آنها شده و حضور گسترده ايران هزينه حضور آنها را در منطقه بالا برده‌. آنها عصباني‌اند اما عصبانيت‌شان ربطي به ايدئولوژي ندارد. كافي است با دقت بيشتري اخبار را دنبال كنيد تا ببينيد چيزي كه در پي براندازي‌اش هستند ايران قدرتمند است نه درافتادن با حوزه علميه قم يا انتقام‌جويي از ائمه جمعه وسپاه... اتفاقا اين نكته پيچيده‌اي نيست و خيلي از ناظران سياسي، حتي آنها كه اختلاف بنيادي با جمهوري اسلامي دارند، ملتفتش شده‌اند. نوشته اردشير زاهدي را دست كم نگيريد و آن را به حساب پيري و احساساتي شدنش نگذاريد. چون او از ماهيت نظام سلطه باخبر است و بر موقعيت استراتژي ايران وقوف دارد، توانسته زودتر از بقيه بفهمد كه امريكايي‌ها چه سودايي در سرمي‌پرورانند. همان حرف‌ها را – جدي‌تر و حساب‌شده‌تر- چند روز پيش محمد جواد ظريف نيز با ادبيات خودش بيان كرد. او وزير امور خارجه جمهوري اسلامي است اما صريحا بيان كرد كه مساله امريكا نه اصولگرايي است و نه اصلاح‌طلبي. ترامپ نه به دولت تدبير و اميد كار دارد و نه به آلترناتيوهاي روحاني. در چشم نودولتان ايالات متحده، آلترناتيو روحاني مجاهدين خلقند كه اولا دست‌شان به خون هزاران ايراني‌ آلوده است، ثانيا به هيچ عقيده‌اي جز قدرت و دوام باور ندارند. اينكه گفتم «و هو خير لكم» منظورم همين است كه خداوند حجاب‌ها را كنار زده تا مردم ايران را با ماهيت ترامپ و تمناهايش آشنا كند. خير بزرگ‌تر و بهترش اينكه وقتي بفهميم مشكل امريكا «ايران» است پس به شكل ديگر و بهتري مي‌توانيم دربرابرش صف بكشيم و متحد باشيم. يعني از اتفاق، ترامپ با اين حركات و سكناتش مجالي فراهم كرده تا ما به يك انسجام ملي به معني واقعي كلمه فكر كنيم و انرژي خود را در تخطئه و هدم همديگر هدر ندهيم. اگر ترامپ تهديدي است بر ايران پس موقعيت مغتنمي است تا همه ايرانيان به ميدان بيايند و جلوي او را بگيرند. اين انقلاب و نظام با حضور نود و هشت درصدي مردم به ثمر رسيده مع‌ذلك در اين چهل‌ساله در بسياري از برهه‌ها ما شاهد حضور حداكثري مردم نبوده‌ايم و بنا به دلايلي اتحاد ملي را به تعويق انداخته‌ايم. در اكثر بحران‌ها حضور مردم كارساز بوده اما در خيلي از آنها هم فقط حزب‌اللهي‌ها به ميدان آمده‌اند و آستين بالا زده‌اند و خودي نشان داده‌اند، بقيه هم در بهترين حالت دور ايستاده‌اند و تماشا كرده‌اند. در جنگ تحميلي اگر چه در ابتداي امر همه نيروها بسيج شدند و به جبهه رفتند و جلوي صدام قد علم كردند اما رفته رفته اين مسووليت سنگين فقط روي دوش حزب‌اللهي‌ها و جنوب‌شهري‌ها گذاشته شد. نمي‌گويم كه مردم حضور نداشتند اما بنا به هزار دليل كم‌كم سليقه‌هاي سياسي سايه‌اش را بر جبهه انداخت و خط‌كشي‌هايي ضروري يا غير‌ضروري مانع از تحقق تام و تمام يكدلي و يكصدايي و يك‌رايي شد. جالب اينجاست كه مجاهدين خلق نفاق‌شان را جلوتر از بقيه درست در روزهايي عيان كردند كه بمب صدام بر سر مردم فرومي‌ريخت و شهيدشان مي‌كرد. آنها با يك تصميم خبيثانه به ملاقات افلقي‌ها رفتند و با آنها بيعت كردند. عين همان بيعت امروز نيز در پاريس تكرار شده و حتي شواهد و قرائني در دست است كه امريكايي‌ها قوانين تحريم‌هاي جديد را به كمك و مشورت آنها عليه ايران وضع كرده‌اند. اما در عين حال چنين بيعت و نمايشي اين امكان را به ما مي‌دهد تا در داخل، پوزيشن جديد بگيريم و حساب‌شده‌تر و دقيق‌تر و بديع‌تر جلوي امريكا صف‌آرايي كنيم. در اين صف‌آرايي جديد نه تنها معني مبارزه فرق مي‌كند بلكه ستون پنجم و جاسوسي و همدستي با دشمن هم معني متفاوتي پيدا مي‌كنند. مهم‌تر از همه اينها حضور مردمي نيز لازم است كه بازتعريف شود و مطابق با آن از همه دعوت شود تا بيرون از حصر سياست، دين خود را به كشورشان ادا كنند. ما چهل سال تجربه داريم و بسياري از سختي‌ها و ناگواري‌ها را پشت سر گذاشته‌ايم. در اين چهل سال خطا هم كم نداشته‌ايم. بسياري فرصت‌ها را سوزانده‌ايم و بسياري از سرمايه‌ها را مادي و معنوي هدر داده‌ايم. بدترين نقطه ضعف‌مان در اين مدت وضعيت رسانه‌هاي‌مان بوده است. حقيقتا در اين زمينه اگر خون گريه كنيم جا دارد. ما با نظام سلطه درافتاده‌ايم اما در امر رسانه آنقدر بد عمل كرده‌ايم كه خودمان، خودمان را دريبل مي‌زنيم و عامدا عالما جا را براي رقباي خطرناك باز مي‌كنيم. باور كنيد بيش از اينكه جنگ اقتصادي و سياسي و نظامي ما با امريكا شروع شود، جنگ رسانه‌اي شروع شده، نه تنها به توفيقي نرسيده‌ايم بلكه عرصه را واگذار كرده‌ايم و عقب نشسته‌ايم. همين الآن هم براي احياي رسانه دير است و كاش بزرگاني كه عرض مرا مي‌شنوند هر چه زودتر تا دير نشده فكري بكنند و تغييري بدهند. بعد از رسانه، رابطه دولت و ملت، بهتر بگويم رابطه مردم و حاكميت بايد اصلاح و ترميم شود... در اين باره به زودي مفصل بحث خواهيم كرد. عجالتا نكته آخر را هم بگويم و رفع زحمت كنم. دولت بايد پوزيشن موقعيت ويژه به خود بگيرد. منظور من اين نيست كه رييس‌جمهور لباس رزم بپوشد و به شكل متفاوتي در عرصه عمومي ظاهر شود، كه اگر بشود هم عيبي ندارد اما منظور من اين است كه اولا بحران را جدي بگيريم ثانيا براي عبور از بحران اقدامي همه‌جانبه را آغاز كنيم. در اين روزها الحق و‌الانصاف جاي مرحوم هاشمي خالي است. او را خدا ساخته بود تا از بحران عبور كند و نيروهاي كشور را نيز در اين كار به خدمت بگيرد. روحاني در تجربه عبور از بحران همواره كنار هاشمي بوده اما بنا به هر دليلي شباهتي به او ندارد. توقع بجايي هم نيست كه او شبيه هاشمي باشد. نه. او بايد شبيه خودش باشد اما نه شبيه رييس‌جمهوري كه جلوي مجري‌هاي تلويزيوني ظاهر مي‌شود و مي‌خندد و تصوير گل و بلبل ارايه مي‌دهد. از اينكه روحاني به دوربين نگاه كند و طوري همه خبرها را رفع و رجوع كند كه آب توي دل مردم تكان نخورد، كاري از پيش نخواهيم برد. نمي‌گويم بيايد توي دل ملت را خالي كند؛ نه. اما مي‌گويم طوري حرف بزند و دستور بدهد و برنامه‌ريزي كند كه مردم قوت قلب بگيرند و از جان و دل براي كشور مايه بگذارند. حقيقتا مهم‌ترين اقدام دولت همين است كه جبهه مقابله با ترامپ را توسعه دهد و همه را-تاكيد مي‌كنم همه را- براي مقابله با بدخواهان اين ملك اهورايي به ميدان بياورد كه اليس صبح بقريب.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون