هسته سخت و تمحيص اصلاحطلبي
عبدالله مومني
آنچه در تحليل شرايط ايران مورد اتفاق نظر بسياري از نيروهاي سياسي است، همين است كه ما اكنون در شرايطي بزنگاهي قرار گرفتهايم كه چشمانداز روشن و اميدواركننده وجود ندارد و مجموعه نگرانيها ما را به سمت آمادگيهايي از سنخ ديگر فرا ميخواند. در شرايطي كه مجموعه تنگناهاي سياسي ايران، بحرانهاي اجتماعي و محيط زيستي و چالش مهم سياست خارجي پيش روي ما قرار دارد، براي برونشد از اين وضعيت يا دستكم عبور مرحلهاي از آن بايد تدابيري را تمهيد كه كشور با كمترين هزينه سير پيش رو را طي كرده و از بحرانها عبور كند. به باورم همه نيروهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي و ملي ايران در مسير يك بسيج عمومي براي نجات كشور ميتوانند همبستگيهاي جديدي بيافرينند. بازنگري و اصلاح و تقويت همبستگيهاي پيشين حتما ميتواند در اين شرايط دستگير وضعيت ملي ما باشد. در طول يك سال گذشته و بالاخص در ماههاي اخير متاثر از شرايط جهاني و همچنين ضعف عملكردي و فساد بيمهار وضعيت دگرگون شده و آرايش مواضع شكل متفاوتي نسبت به قبل پيدا كرده است و پروپاگانداهاي رسانهاي علاوه بر صدا و سيماي داخلي، رسانههاي خارجي را هم در برگرفته، چنانچه مسابقهاي بيسابقه براي ربودن گوي سبقت در تندرويها شكل گرفته كه حقيقتا مباني تحليلي آنها موج سواري بر گرده مردم جان به لب رسيده است. اصلاحطلبي نه ميتواند همراه اقتدارگرايي نيروهاي ضددموكراتيك باشد نه ميتواند مانند بسياري از مدعيان، از مبارزات درونزايي ملي و مسالمتآميز عدول كند. خطوط راهنماي ما را دموكراسي درونزا و ملي با مشي مسالمتآميز ميسازد و همه ما بايد به سمت شفاف كردن مواضع پيش برويم و گرنه نيروهاي ضد دموكراسي و ضد منافع ملي پروژههايي چون چلبيسازي در سر دارند.
اخيرا دكتر سعيد حجاريان در گفتوگو با روزنامه اعتماد به طرح تشكيل هسته سخت اصلاحات در شرايط كنوني پرداخته است. نامه صد جوان به رييس دولت اصلاحات نيز از سر چنين دغدغهاي بوده يا برآوردن چنان كاركردي كه جناب حجاريان برشمردند را مد نظر داشت و سخن بر سر اين بود همانگونه كه بخشهايي از حاكميت در برابر پرسش ناكارآمدي و نپذيرفتن سازوكارهاي اصلاحي قرار دارد، اصلاحطلبان نيز در معرض اين پرسشند و موازي با خواست اصلاح حاكميت بايد خواست اصلاح اصلاحات را نيز مطرح و مطالبه كرد و اصلاحطلبي را از عافيتطلبي و استمرارطلبي و صرفا كاركرد كانفورميسم داشتن تفكيك كرد و اين بازتعريف اصلاحطلبي يا اصلاح اصلاحات هم در سطح گفتماني (و بازسازي گفتمان دموكراتيزه شدن ساختار قدرت با روشهاي مسالمتجويانه و پاسخگو كردن اصلاحات در برابر پرسشهاي مردمي و داشتن برنامه و سياستگذاري مشخص در سياست خارجي، داخلي و رويكردهاي اقتصادي شفاف و به دور از رانت و فساد) مطرح است هم در سطح راهبردي (يعني اصلاحطلبي صرفا تصرف قدرت نباشد و جنبش اجتماعي را در سطح راهبرد اضافه كند يعني استراتژي تركيبي اصلاح قدرت و توسعه و توانمندي جامعه مدني و هم در سطح سازماندهي و سامانيابي تشكيلاتي كه سامانهاي براي اصلاحطلبي ايجاد شود كه صرفا كاركرد انتخاباتي نداشته باشد و در حوزههاي گفتماني و راهبردي نيز به غناي اصلاحطلبي و بسط و ترويج اين گفتمان بينجامد و اين ضرورت امروز اصلاحطلبي است و در اين مسير ممكن است عدهاي كه به نام اصلاحات اما به كام منافع يا تصاحب رانت همراه بودند از اصلاحات جدا شوند كه اينچنين اتفاقي در جهت پالايش ميتواند انگيزه مناسبي براي نيروهاي حامي تحول گفتمان ايجاد كند و توان بسيج و اقناع در صورت تن دادن به الزامات اصلاح اصلاحات همراه با رويشهايي از جنس «اصلاحطلبي همراه» خواهد بود كه از ريزشهاي موقتي و مقطعي كه اصولا «اصلاحطلباني ناهمراه» بودهاند در سطوح گستردهتر و اجتماعيتر خواهد شد.اين سازماندهي پيشين اكنون نميتواند كاركردهاي متناسب با شرايط جديد را به انجام برساند و لزوم بازنگري براي احياي اصلاحات ضروري است؛ بدين معني كه چنانچه در متن نامه هم آمده بود، آرايش جديد نيروها حول گفتمان اصلاحطلبانه متر و معياري ديگر طلب ميكند به طور مثال ما به ويژگي مقاومت (عدم كرنش در برابر اقتدارگريان) اشاره كرده بوديم. سخن آقاي حجاريان براي سلامت و مقاومت عيار اصلاحطلبي هسته سخت پيشنهادي است كه در صورت تحقق، احياي نيروهاي حامي اصلاحات را در زير آوار حملات در برخواهد داشت. به نظر ميرسد در وضعيت جديد براي پيشبرندگي و حفظ موجوديت اصلاحطلبي نميتوان به اصلاح جزيي بسنده كرد. نيروهاي سياسي به انگيزه و خون تازهاي براي تداوم نيازمندند و اين جز با يك جراحي جدي امكانپذير نيست. اصلاحطلبي نه از جنس لابيگريهاي ماندن در قدرت، بلكه اصلاحطلباني پاكدست و ضد فساد و مقاوم و جامعهپذير نياز است كه بتوانند رو به مردم نيازهاي ضروري و مطالبات جديد مردم را پيش برند. نگراني مهمي كه در سران اصلاحات وجود دارد اين است كه در صورت همراهي با خواست تغيير در سامانه همبستگيها به انشقاق دچار خواهيم شد، اما غلبه اين ترس بر راهبران و سياستگذاران منجر به سرخوردگي و نااميدي ميليونها مردمي خواهد شد كه هنوز كورسوي اميدي به روندهاي اصلاحي دارند. بنابراين ضمن غلبه بر آن ترسها و عبور از محافظهكاريهاي ناشي از نارضايتي خواص رانتي، بايد آگاهانه در مسير پالايش اصلاحات حركت كرد؛ پالايشي كه در آن شاقول اصلاحطلبي معيارهاي مردمپذيري، ضديت با فساد و آزادگي و پذيرش مناسبات دموكراتيك در سياستگذاريها و سامانيابي اصلاحات خواهد بود. تمحيص (آزمون سخت) اصلاحطلبي در مرحله تاريخي كنوني نه صرفا ايده اي از سر خلوصسازي و نابگرايي، بلكه مطالبهاي است كه حاملان اصلاحطلبي به مثابه يك ضرورت بدان باور دارند. سامانه همبستگي برآمده از دل معيارهاي اصلاحطلبي است كه ميتواند در برابر نيروها و تحليلهاي بيمبنا از يك طرف و از طرف ديگر در برابر هجمه سنگين اقتدارگرايان، مغناطيس اصلاحطلبي را كارا نگاه دارد. اكنون يكي از بحرانهاي اصلاحطلبي ازكارافتادگي مغناطيس جذبي آن است و براي برقراري و احياي مجدد مغناطيس اصلاحطلبي يكي از راهكارها پالايشِ با معيار و شفافسازي سازوكارها و ترديد نكردن است آنگاه اگر انشقاقي صورت گرفت، معيارها ميانجي مغناطيس جذبي خواهند بود.