حمايت از هنرمند وظيفه دولتهاست
مجيد ملانوروزي
بنده در ايران كمتر هنرمند شاخصي ميشناسم كه به اندازه خانم ايران درودي ارتباط فرهنگي و توانايي معرفي هنر كشورمان به ديگر كشورها را داشته باشد. در سابقه كاري ايشان، آشنايي با چهرههايي بزرگ مانند «آندرهمالرو» و«آنتوني كويين» به چشم ميخورد كه نشاندهنده عمق شناخت ايشان از حوزههاي ادبيات و سينما و حتي ديگر هنرهاست. شخصيت اين نقاش به گونهاي است كه همزمان توانايي همراه شدن با روند رشد رشتههاي مختلف را دارد كه از آن ميان ميتوان به شناخت جامع حوزه رسانه و فرهنگ به معناي اعم كلمه ياد كرد.
ايران درودي هنرمندي ماندگار است كه شيوهاي خاص از هنر نقاشي را به نام خود ثبت كرده. شيوه شخصي اين هنرمند كه برخاسته از نگاه اشراقي در ايران پس از اسلام است، از سوي بسياري از بزرگان اين هنر درايران و جهان به رسميت شناخته شده و بارها و بارها مورد مطالعه قرار گرفته است.
كساني كه درآثار اين هنرمند تدقيق كردهاند به خوبي ميدانند كه استفاده از عنصر«نور»، يكي از مشخصات بارز كارهاي ايشان است؛ نوري كه تشخصي خاص به شيوه فردي درودي بخشيده و همانگونه كه گفته شد، ريشه در عرفان و فلسفه شرقي دارد.
متاسفانه مدتي پيش متوجه شدم يكي ازكارمند ادارات دولتي، بدون شناخت لازم از شخصيت ايشان، حرفهايي زده بود كه هيچ چيزي به جز تاسف در پي نداشت. ايشان بدون مشورت با يك آدم آگاه گفته بود ما وظيفه نداريم براي كسي كه شناختي از او نداريم كاري انجام بدهيم! پرسش اينجاست كسي كه تا اين اندازه تلاش در نشناختن يك هنرمند بزرگ دارد و هيچ نيازي هم نميبيند حداقل چهار كلمه در اين رابطه بداند چطور به خودش اجازه اظهارنظر ميدهد؟
بنده به نوبه خودم از ايشان تقاضا ميكنم كه اگر در مسير راهاندازي يك موزه، قدمي بر نميدارند، لااقل از چنين اظهارنظرهاي بيپشتوانه هم بپرهيزند. پرسش اينجاست كه دركجاي جهان تظاهر به نشناختن يك هنرمند كه عمرش را براي تعالي هنر كشورش صرف كرده افتخار محسوب ميشود؟ ايشان و كساني كه مانند ايشان فكر ميكنند، همان بهتر كه عنان هنر را به خود هنرمندان بسپارند زيرا قدر هنرمند والاتر از آن است كه افرادي در حد فرماندار و استاندار دربارهاش نظر بدهند.
در همه جهان، حمايت از هنرمند، خصوصا هنرمنداني در حد استانداردهاي جهاني، بر عهده دولتهاست و اين دولتها هستند كه بايد از افرادي در حد و حدود درودي دعوت كنند كه آثارش را به آنها بفروشد تا در موزه نگهداري كنند. بهتر است بدانيم كمتر هنرمندي در دنيا يافت ميشود كه خودش پا پيش بگذارد و حاضر شود آفريدههايش را كه عمري را صرفشان كرده، بيهيچ چشمداشتي به موزه بسپارد اما اين هنرمند بزرگوار اين كار را كرده و عجبا كه هنوز پاسخي از سوي هيچكدام از موسسات دولتي دريافت نكرده است! ظاهرا اين آقايان نميدانند كه آثار درودي در سطح جهان چه ارج و قربي دارند و ايشان ميتواند هرگاه كه دلش خواست، كارهايش را به بالاترين قيمتها بفروشد.
كوتاه سخن اينكه تا دير نشده بايد تدبيري اتخاذ كنيم كه خداي نكرده، آثار اين بانوي هنرمند از ايران خارج نشوند و به عنوان يك يادگار ارزنده براي آيندگان بماند. زماني كه خانم درودي با چنين وضعيت اقتصادي حاكم بر فضاي كشور، حاضر ميشود از خير فروش كارهايش بگذرد، بايد در سطوح تصميمگير امور فرهنگي افرادي باشند كه اهميت اين حركت را دريابند. واقعا به كه بايد گفت كه يك هنرمند بزرگ به شكل داوطلبانه ميخواهد آثارش را به فرهنگ كشورش ببخشد و براي اينكار سالها دوندگي هم كرده اما هنوز نتيجهاي نگرفته؟