به بهانه نمايشگاه مجسمه مريم رحيمي در گالري «شيرين»
تصوير زندگي
زري حسيني
ملموستر از هر هنري- مجسمه - يعني تكهاي از هنرمند. مجسمههاي مريم رحيمي تلفيق تجربههاي زيستي هنرمند و ارتباط او با محيط اطراف و «منِ من» يا «ايگو» است. وسعت و قدرت آنچه ما از طريق ايگو دريافت ميكنيم و تركيب آن با بروز و نمايش احساسات و رفتارهاي انساني، موضوع اين آثار است. شايد بتوان گفت كه اين آثار سلفي نگارههاي حجم گونهاي هستند كه به وجوه زنانه هنرمند و مشابهتهاي رفتاري و دريافتي تمامي زنان در تقابل ايگو و محيط اطرافشان اشاره دارد. آنچه در تمامي آثار اين نمايشگاه خودنمايي ميكند، رنگهاي زنده و گردنهاي بلند است كه در اكثر پرترهها تكرار ميشود. گويي مجسمهها در يك مراسم خود آيين شركت كردهاند و گردنهاي بلندشان شايد به جاي دستهاي نداشتهشان، براي خواهش و به دست آوردن بيشتر از آنچه سهمشان است، باشد. براي نزديك شدن به اين آثار از لحاظ مفهوم، بايد بين فرم، رنگ و محتوا و داستانهاي كوتاهي كه هنرمند براي هر يك از آثار آفريده است، در نوسان بود. داستانهايي كه هر يك از پرترهها را تا الهه شدن بالا ميبرد و فرمهاي امروزي و معاصر مجسمهها را در تقابل با گويش اسطورهاي متن داستان قرار ميدهد، و اين، همان لحظه زايش آنچه هنرمند ميخواهد، است. پرداختن به خود، درون خود، تجربيات خود و شايد بيجا نباشد اگر بگوييم كه ما با ديدن آثار به ديدار تخليه هنرمند تن ميدهيم. به بيان سوزان سانتاگ، در يك اثر هنري مشروعيت و توجيه هر ايده نه بر حسب خود آن، بلكه بر مبناي كاركرد و نقشي كه در اثر ايفا ميكند، صورت ميگيرد. هنرمند در خلق اين آثار از آنچه به خوبي حس ميكند و ميداند، با ما صحبت ميكند و با قدرت كافي به فرمدهي مجسم زنانه درون خود ميپردازد كه با عنواني كه داده شده است بسيار نزديك است: ايگوي قدرتمند (hyper ego) از نظر افلاطون هنر نه فايده مشخصي دارد و نه به معناي دقيق كلمه حقيقي است و از نظر ارسطو هنر اعم از اينكه دروغ باشد يا نباشد، ارزش خاصي دارد. چراكه شكلي از درمانگري است براي هنرمند و همچنان نظريات ديگري بعد از اين دو نظريه آمد و رفت و امروز فهم اين الهههاي معاصر، بدون فاصله گرفتن از درك ابتدايي از مفهوم فرم و تقليل آن به مجموعه ابزارهايي تنها براي رسيدن نمايشي درست، امكانپذير نيست. براي درك بهتر اثر هنري معاصر، نميتوان فقط به فرم ظاهريشان اكتفا كرد. بلكه تمامي عوامل شكلدهنده در كنار هم، از لحظهاي كه ايده در ذهن هنرمند شكل ميگيرد تا پرورش موضوع و تحقيق و اجرا و ساخت و در نهايت ارايه اثر، هركدام پيش كدهايي هستند كه ما را به هدف نزديكتر ميكنند. فارغ از داستانهايي كه براي هر يك از آثار نوشته شده است، فرمها در يك بيزماني- بيمكاني قرار دارند. كه با تعريف هنرمند و تعبيرش از ايگو و عبارت «سرزمين وسيع من درون» هماهنگي دارد. حالتها و ابعاد مختلف درون يك فرد كه اتفاقا گاهي نواقصي زميني دارند، در اين الههها ديده ميشود. گويي همهشان با اعتماد به نفس در گوش مخاطب نجوا ميكنند: اين بهترين حالت من، حال من است، مرا ببين! حتي اگونيا (نام يكي از آثار) كه چشمانش بسته است يا هرا كه خورشيد سيلي محكمي به صورتش كوفته است و ديدگانش تاريك است.
آنچه ديدن اين آثار لازم دارد، خواندن داستانها و گذر كردن ميان سرزمينهاي اين الههها است كه هركدام بر بالاي بلندي خيال دروني واقعيتهاي خود ايستادهاند و همهشان، در ذهن هنرمند مجسمهساز، مريم رحيمي جاي گرفتهاند. توليد يك اثر هنري از خلق ايده تا ارايه و نمايش، جانكندني است با لذت. لذت از متن! اما وقتي متن، مجسمه باشد، جان كندنش، به يقين كندنيتر و لذت آفرينتر ميشود. حالا به همه اينها، خوشتكنيكي را اضافه كنيد. نمايشگاه انفرادي مجسمههاي مريم رحيمي در گالري شيرين، از 25 خرداد 13 تير برگزار شد.
كارشناس مجسمهسازي/ مجسمهساز