هشدار تحليلگران بينالمللي به رييسجمهور امريكا
تهران، پيونگ يانگ نيست
سارا معصومي
جهان سياست در شوك هشدارها و تهديدهايي است كه ميان ايران و امريكا رد و بدل ميشود. برخي با نگاه خوشبينانه و البته در مقام مقايسه با ديگر پروندههاي ميان امريكا با ساير كشورها اين ميزان بگو و مگو ميان ايران و امريكا را مقدمهاي ميدانند بر آغاز گفتوگوهاي دو طرف ولو در سطح بسيار پايين و موردي. برخي ديگر اما نگران سطح تنشي هستند كه ميتواند هر لحظه از حالت قابل كنترل خارج شده و بحراني ديگر در منطقه غرب آسيا بيافريند. تحليلگران رسانههاي متفاوت هركدام از لنزي خاص به اين تنش نگاه كردهاند:
آسوشيتدپرس:
تهديدها با توييت از بين نميروند
تهديد توييتري تهران توسط دونالد ترامپ رييسجمهور ايالات متحده درست در زماني كه سياست فشار حداكثري بر ايران به گفته برخي براي تغيير نظام دراين كشور تشديد شده، به بمب خبري بدل شد. هيچكس پيشبيني جنگ فوري ميان ايران و امريكا را ندارد. هم توييت ترامپ و هم سخنراني ضدايراني وزير خارجه وي تنها دو هفته پيش از آنكه بخشي از تحريمهاي غيرهستهاي ايران دوباره اعمال شوند، صورت گرفت. همزمان دولت ترامپ قصد دارد يك رسانه فارسي زبان ديگر راه بيندازد تا در سايه آن بتواند به گمان خود، ايرانيها را عليه دولت بشوراند. برخي ميگويند كه توييت ترامپ در واكنش به اظهارنظر حسن روحاني رييسجمهور ايران بوده كه به امريكا درباره مادر جنگها و بازي كردن با دم شير در مواجهه با ايران هشدار داده است. شايد بتوان گفت كه نوشتن اين توييت عكسالعملي فوري به آن سخنان روحاني بوده اما رويكردي كه در اين توييت ترامپ دنبال شده در حقيقت بخشي از همان سياست خارجي وسيعتر ترامپ در قبال ايران است. 24 ساعت پس از اين توييت ترامپ بود كه محمد جواد ظريف وزير خارجه ايران در توييت خود نوشت: ما را بيخيال تصور كنيد. دنيا لافهاي تندتر از اين را چند ماه پيش شنيده است. ايرانيان هم ۴۰ سال است مشابه اينها را البته با لحن متمدنانهتري شنيدهاند. ما هزاران سال است كه در اينجا بودهايم و سقوط امپراتوريها را ديدهايم، از جمله امپراتوري خودمان كه از عمر برخي كشورها طولانيتر بود. مراقب باشيد! چند ساعت پس از اين توييت وزير خارجه ايران زماني كه خبرنگاران در كاخ سفيد از دونالد ترامپ سوال كردند كه آيا نگران تحريك و واكنش ايران نيست؟ وي در پاسخ گفت: اصلا، به هيچوجه.
ميتوان گفت كه اظهارات جديد ترامپ براي ايرانيها نيز تازگي نداشته است و آنها منتظر اين برخوردهاي ترامپ پس از خروج وي از برجام در ماه مه بودند. 4 آگوست و 4 نوامبر تاريخهاي بازگشت تحريمهاي ايران هستند و ايرانيها از هماكنون خود را براي هر دوي اين تاريخها آماده كردهاند. مايك پمپئو در بخشهايي از سخنان خود در جمع مثلا ايرانيهاي مقيم كاليفرنيا گفت كه امريكاي تحت رياست ترامپ ديگر در قبال تحولات جاري در ايران سكوت نميكند. ميتوان گفت كه از اين منظر حق با پمپئو است و ترامپ ساكت نميماند اما به نظر ميرسد كه كاخ سفيد قصد دارد روحاني را مقصر اين تنش جديد ميان تهران و واشنگتن معرفي كند. يك سناتور دموكرات كه از اعضاي كميته روابط خارجي سناي ايالات متحده است در اين باره ميگويد: اقدامهاي ايران در خاورميانه يك تهديد به حساب ميآيد اما نميتوان اين تهديد را با توييتي از جانب ترامپ حل و فصل كرد. امريكا پس از خروج از توافق هستهاي با ايران هيچ استراتژي مشخصي در قبال تهران ندارد.
تيم كين از كانديداهاي معاونت رييسجمهور دموكراتها در سال 2016 نيز توييت ترامپ را نشانه خطرناك ديگري از تلاش كاخ سفيد براي به راه انداختن جنگ با ايران ميداند. ترامپ در يك سال و نيم گذشته از عمر رياستجمهورياش تجربه توييتهاي آتشين درباره برخي از پروندههاي بينالمللي مانند كره شمالي را داشته كه پس از اين توييتها كيم جونگ اون به پاي ميز مذاكره آمد. البته از تاريخ 12 ژوئن كه كيم جونگ اون و دونالد تراپ با هم ديدار كردند تا اين لحظه پيشرفتهاي بسيار كمي در مذاكرات دو جانبه حاصل شده است.
واشنگتن پست:
فشار بر مردم ايران، نتيجه عكس ميدهد
در زمين سياسي كه ترامپ در آن توپ ميزند، مدافعان وي انتقادها از او را مشروط به شرايط خاص كردهاند. در حقيقت ميتوان گفت كه مدافعان وي در اين مقطع زماني از برخي از سياستهاي وي حمايت ميكنند كه اگر هر رييسجمهور ديگري در هر مقطع ديگري اين كار را كرده بود، با انتقادهاي جدي روبه رو ميشد. درحالي كه ترامپ همچنان به مسير ايدهآل خود براي نزديكي به مسكو ادامه ميدهد و ديكتاتورهاي عرب را در آغوش ميكشد اما ايران را بزرگترين دشمن خود ميداند. در چند روز گذشته روحاني و ترامپ، ظريف و پمپئو بگو و مگوهايي را در فضاي مجازي تجربه كردند. كاخ سفيد از زمان خروج امريكا از برجام خواهان تشديد تحريمها بر ايران شده و همچنين تلاش ميكند بر آتش برخي اعتراضها در ايران بدمد. امروز ميتوان گفت هيچ شكي وجود ندارد كه دولت ترامپ به دنبال تغيير نظام در ايران است. حلقه پيراموني ترامپ از پمپئو تا جان بولتون همگي سالهاست كه اين ايده را دنبال ميكنند. با اين وجود برخي از تحليلگران مسائل ايران ميان نحوه برخورد ترامپ با پرونده ايران و پرونده كره شمالي شباهتهايي قائل شدهاند و آن را به آتش و خشم تشبيه كردهاند. با اين وجود برخي مانند علي واعظ، كارشناس مسائل ايران در گروه بينالمللي بحران ميگويند كه مشاجره ميان ايران و امريكا ايدئولوژيك است و اين مسالهاي است كه در اختلاف كره شمالي با امريكا وجود خارجي نداشت. همزمان برخي ديگر از تحليلگران نيز ميگويند كه اقدامهاي دونالد ترامپ عملا به سود جناح اصولگرا در ايران تمام شده است. جناحي كه همواره تاكيد داشت هرگونه توافق با امريكا اشتباه است و اكنون رييسجمهور امريكا با خروج از برجام، توپ را در اختيار اين جناح قرار داده است. عدهاي ديگر از تحليلگران نيز هشدار ميدهند كه اعمال فشار بر ايران ميتواند منجر به ناآراميهاي جديد در منطقه شود و نيروهاي مورد حمايت ايران در كشورهاي مختلف منافع امريكا يا متحدانش را تحتالشعاع قرار دهند. دونالد ترامپ ميگويد كه از اعتراضهاي مردمي در ايران حمايت ميكند اما علي واعظ ميگويد هر اندازه كه مردم ايران بيشتر با فشارهاي اقتصادي دست و پنجه نرم كنند كمتر به دنبال ايجاد تغييرات راديكالي در وضعيت سياسي ايران آنگونه كه ترامپ و متحدانش در منطقه ميخواهند، ميروند. جيسون رضاييان از خبرنگارهاي واشنگتن پست كه سابقه كار و بازداشت در ايران را داشته و در سخنراني روز يكشنبه پمپئو نيز شركت كرده بود اعتقاد دارد كه حركتهاي دولت ترامپ مانند تشديد فشار اقتصادي يا اعمال محدوديت بر ورود و خروج ايرانيها به امريكا نتيجه معكوس خواهد داد و اين اقدامها در تضاد با شعارهاي دولت ترامپ است كه ميگويد خير و صلاح ايرانيها را ميخواهد.
پوليتيكو:
ترامپ مشكل را به بحران تبديل كرد
تهديد توييتري ترامپ با حروف بزرگ انگليسي بيشتر شبيه كپيبرداري از يك سياست در قبال پروندهاي ديگر و جايگذاري آن در پرونده ايران است. او دقيقا همان نسخهاي را براي ايران ميپيچد كه براي كره شمالي تجويز كرده بود: تحريمها را اعمال كنيد، ليستي نامشخص از پيشنهادها را ارايه كنيد و بعد منتظر بمانيد تا هر چه پيش آيد خوش آيد. ترامپ زماني كه اين نسخه را براي كره شمالي اعمال ميكرد اندكي از نتيجه نامطمئن بود لذا با ترس و لرز گام برميداشت اما اكنون از ترسهاي وي نيز كاسته شده و به نظر ميرسد كه جسارت بيشتري يافته است. سياست ترامپ در قبال كره شمالي همانطور كه رييسجمهور هم در خلوت خود متوجه شده به نفع منافع امريكا پيش نرفت. ترامپ اعلام پيروزي كرده اما كره شمالي هيچ گام قابل توجه ملموسي براي خلع سلاح برنداشته است. پيونگيانگ برخي از رفتارهاي تحريكآميز خود مانند تست موشكهاي بالستيك و هستهاي را متوقف كرده ست. اين البته خبر خوبي است اما ساختار تحريمهاي كره شمالي تضعيف شده و امريكا و كره جنوبي نيز رزمايشهاي مشترك را متوقف كردهاند. در آنسوي ميدان كيم جونگ اون از انزوايي كه به آن مبتلا بود، خارج شده است.
حقيقت اين است كه اگر ترامپ مساله تهديد به جنگ با كره شمالي را تا اين ميزان پررنگ نكرده بود، ميتوانست بهرههاي بيشتري ببرد. با اين وجود در اين مرحله ميتوان گفت كه ترامپ نميتواند همان نسخه را براي تهران تكرار كند. بهتر است خوشبينها دل خود را صابون نزنند چرا كه از توافق بزرگ ميان واشنگتن و تهران خبري نخواهد بود. نه تنها ايران ديگر به ترامپ به دليل خروج از توافقي بينالمللي اعتماد ندارد بلكه برنامههاي موشكي و همچنين فعاليتهاي منطقهاي ايران كه ترامپ دست روي آن گذاشته است بخشي از امنيت ملي اين كشور به حساب ميآيند چرا كه تهران تجربه جنگ عراق را در ذهن دارد. ترامپ براي آنكه اين دو مساله را از قالب امنيت ملي ايران خارج كند به راهكاري امنيتي براي معادلههاي پيچيده منطقهاي نياز دارد كه در اين بازه زماني ممكن نيست. از سوي ديگر برخلاف آنچه كه ترامپ انتظار دارد نشست سنگاپور وي با كيم جونگ اون با روحاني در يك كشور حاشيه خليج فارس (مثلا عمان) ممكن نيست. دو مانع بر سر تحقق چنين نشستي وجود دارد: آنها و ما. نخستين مساله اين است كه حتي اگر و اگر ترامپ حاضر باشد براي رسيدن به توافقي با ايران به جاي برجام، امتيازهاي بيشتري را به تهران بدهد، معلوم نيست كه ايران اين پيشنهاد را بپذيرد چرا كه ساختار سياست داخلي در ايران پيرامون مساله تعامل با امريكا بسيار پيچيده است. بهطور كلي ميتوان گفت كه عالم سياست در ايران بسيار پيچيدهتر از كره شمالي است. هم تهران و هم پيونگيانگ در دشمني با امريكا وجه اشتراك داشتند اما كيم توانست بدون اندك مخالفتي از سوي يك يا دو جناح داخلي آن دشمنيها را به تاريخ بسپارد. كاري كه روحاني نميتواند بكند. هرگونه تلاش براي تغيير سياست ايران در قبال امريكا ميتواند صداهاي مخالف بسياري را در ايران بلند كند و البته ناگفته نماند كه ترامپ با رفتارهاي ضدايراني خود در يك سال و نيم گذشته به جناح سياسي مخالف رابطه با امريكا در ايران كمك بسياري كرده است. مانع دوم نيز در داخل امريكا است. حساسيت سياسيون و چهرههاي مختلف در داخل امريكا به هرگونه تلاش براي عاديسازي رابطه با ايران بسيار بيشتر از اما و اگرها درباره عاديسازي رابطه پيونگ يانگ - واشنگتن است. بنابراين ميتوان گفت كه ترامپ هم در داخل از دستان باز آنچناني براي در آغوش كشيدن ايران برخوردار نيست. ژاپن و كره جنوبي در پرونده كره شمالي را نميتوان با اسراييل و عربستان سعودي در پرونده ايران مقايسه كرد. تلآويو و رياض لابيها و پايگاههاي سياسي خود را در داخل منطقه دارند. اكنون با اين مقدمه بايد سوال كرد كه اگر تهديدها و تنش آفرينيهاي ترامپ قرار نيست ما را نه به سمت توافق و نه تنشزدايي با ايران ببرد پس چه آيندهاي در انتظار اين رابطه است؟ انزوا يا تقابل؟ پاسخ اين است كه اگر اروپا و ساير كشورهاي حاضر در برجام بتوانند راهي براي ادامه خريد نفت از ايران و گردش مالي ايمن اين كشور در سيستم مالي بينالمللي با وجود تحريمهاي امريكا بيابند، واشنگتن تمام نفوذ خود را از دست خواهد داد. اگر اروپا و ساير بازماندگان نتوانند چنين كاري بكنند، ايران برنامه هستهاي خود را از سر خواهد گرفت. در هر دو صورت بايد گفت كه ترامپ يك مشكل در حال حل را به يك بحران بينالمللي بدل كرد. دولت وي هيچ گونه استراتژي منسجم و واحد سياسي در قبال ايران نداشت. اين مسائل ميتواند نسخه ايراني آتش و خشم ترامپ را هرلحظه خارج از كنترل كند.