ارز رسمي مبناي اقتدار ملي
سيد امير ميري
پس از آنكه دولت تصميم گرفت كه همچنان به مسافران براي خروج از كشور با شرايطي ارز دولتي اختصاص دهد، انتقادها دوباره اوج گرفت. بسياري اين تصميم را اشتباهي بزرگ ناميدند كه بعد از افزايش قيمت ارز در بازار غير رسمي نبايد ادامه پيدا ميكرد. در عين حال چند نرخي شدن قيمت ارزهاي خارجي كه به رانت و فساد در ماههاي گذشته منجر شد، بسياري را شگفت زده كرده كه چرا دولت سعي در يكسانسازي قيمت ارز نميكند و همچنان به اشتباهات خود ادامه ميدهد. اين در حالي است كه قيمت دلار در بازارهاي غير رسمي به بالاي10 هزارتومان رسيده و سكه هر روز ركورد جديدي را ثبت ميكند. بانك مركزي هم براي آنكه از قافله عقب نماند قيمت ارز رسمي را از 4200 تومان به 4400 تومان افزايش داده است.
حال عدهاي ميپرسند كه دولت واقعا چكار ميكند؟واقعيت اين است كه دولت در حال جنگ با امريكا براي حفظ اقتصاد و عزت كشور همزمان با هم است. در دشمني دولت ترامپ با ايران كه هيچ جاي ترديدي نيست. دولت ترامپ سعي ميكند با روشهاي مختلف جلوي قدرتگيري ايران را بگيرد. اما تنها بحث قدرتگيري ايران نيست كه براي امريكا اهميت دارد. امريكا سعي ميكند جايگاه كنوني ايران را از يك كشور قدرتمند مستقل در منطقه خاورميانه، به يك كشور ضعيف تغيير دهد. امروزه همه ميدانند يكي از مولفههاي قدرت، قدرت اقتصادي است؛ قدرت اقتصادي را هم با يك چيز ميسنجند (ميزان توليد ناخالص ملي). امروزه همه ما امريكا را ابر قدرت ميدانيم و نه روسيه چرا؟ مگر نه اينكه اين دو كشور تقريبا داراي قدرت نظامي برابر با هم هستند اما در ميان مردم و در بازيهاي جهاني اين امريكا است كه نقش محوري دارد. تنها دليل اين امر مولفه اقتصاد است. توليد ناخالص داخلي امريكا چيزي در حول و حوش 12 برابر ميزان توليد ناخالص ملي روسيه است. همين امر سبب شده كه امريكا جايگاه برتر را داشته باشد. در مورد ايران نيز امريكا همين نيت را دنبال ميكند. امريكا ميخواهد ايران جايگاه اقتصادياش را از دست بدهد، البته امروز ميزان توليد ناخالص ملي ايران نسبت به دو كشور بزرگ منطقه يعني عربستان و تركيه تقريبا نصف است، در حالي كه در سال اول انقلاب تقريبا اقتصادمان دو برابر تركيه و عربستان بود، اين كاهش به دلايل متعددي از جمله ضعف مديريتي و تحريمهاي امريكا بر ضد كشورما در طول 40 سال اخير رخ داده است. دولت ترامپ قصد دارد در اولين گام با تحريمهاي گسترده از رشد اقتصادي كشور كاسته و به نارضايتيهاي داخلي دامن بزند و در ادامه تلاش دارد پول ملي را در مقابل ارزهاي جهاني بهشدت تضعيف كند (اتفاقي كه هماكنون نيز شاهدآن هستيم) و از اين طريق در طول يك سال آينده ميزان بزرگي اقتصاد ايران را به نصف كاهش دهد. براي مثال اقتصاد روسيه در سال 2014 به بيش از دو تريليون دلار رسيده و در همان زمان اقتصاد امريكا از مرز 16 تريليون دلار گذشته بود يعني بزرگي اقتصاد امريكا چيزي حدود 8 برابر اقتصاد روسيه بود. با اعمال تحريمهاي امريكا و اتحاديه اروپا عليه روسيه در سال 2015-2014 با كاهش ميزان ارزش روبل توليد ناخالص ملي روسيه با كاهش عجيب 50 درصدي روبرو شد. در پايان سال 2015 ميزان توليد ناخالص ملي روسيه به حدود 1.3 تريليون دلار كاهش يافت و اين باعث شد اختلاف اقتصاد امريكا با روسيه به 12 برابر برسد. همين امر زمينه ساز قدرتگيري امريكا بيش از گذشته شد؛ روالي كه موجب تاثيرگذاري بيشتر امريكا بر ديگر كشورها در زمينههاي سياسي و ژئوپلتيكي داشت. حال اگر به اقتصاد ايران نگاه كنيد متوجه استراتژي امريكا ميشويد. اگر ميزان دلار كه در سال گذشته در همين مدت حول و حوش 3500 تومان بود را با قيمت 10هزار توماني اين روزها مقايسه كنيم بدان معناست كه ارزش پول كشور به يك سوم تنزل پيدا كرده و اين يعني ميزان توليد ناخالص داخلي (اگر مبناي ارز را بازار غير رسمي بدانيم) از 430 ميليارد دلار به چيزي حدود 150 ميليارد دلار كاهش يافته است؛ روالي كه موجب ميشود كشور80 ميليوني ايران داراي اقتصادي برابر با كشور كوچك سه ميليوني قطر و حتي پايينتر از امارات، مصر، پاكستان و تمام رقباي منطقهاي شود. حال بايد دانست به غير از دلايلي مانند كنترل تورم و حفظ آرامش در سطح بازار و جامعه، دولت خود را به حفظ عزت و اعتبار كشور و جايگاه ايران در منطقه متعهد ميداند و مجبور است برخلاف نظريههاي اقتصادي دست به تعيين قيمت ارز به طور رسمي بزند. حال منتقدين متوجه خواهند شد كه تخصيص ارز مسافرتي در اين اوضاع اقتصادي با چه دلايلي انجام ميشود. براي اينكه نشان داده شود كه ارزش پول ملي چندان كاهش نيافته و همين 4400 تومان است و براي نشان دادن آن دولت مجبور شده بخشي از منابع ارزي را به قيمت نرخ مصوب از طرق مختلف مانند ارز مسافرتي وارد بازار كند.