گزارش «اعتماد» از سايت تكثير و پرورش قوچ و ميش ارمني در ماكو
توسعه اكولوژها و حل مشكلات زيستمحيطي
گروه اجتماعي| «در برخي از مناطق حفاظتشده و پاركهاي ملي به دليل شكار بيرويه يا شيوع بيماريهايي مثل طاعون نشخواركنندگان يا به دليل تخريب زيستگاه يا خشكسالي، جمعيت كل و بز و قوچ و ميش و آهو و جبير كم ميشود، مديريت خوب و توسعه چنين سايتهايي ميتوانند اين كمبودها را در طبيعت جبران كنند.» محمد درويش، كارشناس محيطزيست اين جملات را در كنار رمه نهچندان بزرگي از قوچ و ميش در يكي از سايتهاي پرورش قوچ ارمني در ماكو ميگويد و معتقد است: «ميتوانيم از روشهاي جديد مثل اكولوژها،اكوسافاريها و اكوكمپها استفاده كنيم، مردم بيايند و از ويتامين جي (GREEN) استفاده كنند. بسياري از مردم دوست دارند اين منظرهها را فقط تماشا كنند، نه اينكه شكار كنند. تماشاي زندگي اين رمهها در درمان بيماريهاي رواني تاثير زيادي دارد، بسياري از پزشكان و روانپزشكان توصيه ميكنند كه بيماران خود را به جاي درمان شيميايي، با طبيعت درمان كنند و هفتهاي 40 دقيقه تا نيم ساعت به تماشاي اين رمهها بنشينند».
در اتاقك كوچك ورودي دو بره ميش دوان دوان به سمت مهمانان ميآيند با اين تصور كه قرار است سهميه غذاي روزانهشان را از دست آنها دريافت كنند. كارشناس مجموعه شيشه شير كوچكي را به دست يكي از ميهمانان ميدهد تا سهميه شير بره را بدهد و اضافه ميكند: «اينها با انسانها مانوسند، ارتباط خوبي با كساني كه اينجا كار ميكنند، دارند.» چندي پيش مادر اين دو بره در شهرستان خوي توسط پلنگ شكار شده و براي جلوگيري از آسيب بيشتر به اين حيوانات آنها را به اين سايت منتقل كردهاند تا در طبيعت آسيب نبينند. احمد بابازاده، مدير داخلي مجموعه توضيح ميدهد كه در زبان تركي به قوچ و ميش ارمني ميگويند «آرگالي» و نام اين سايت هم كه با پرورش 33 قوچ ارمني كار خود را آغاز كرده، به همين دليل «آرگالي» است. بابازاده ميگويد تا به حال 350 ميليون تومان براي راهاندازي سايت هزينه كردهاند و از آنجا كه اراضي مورد استفادهشان ملي هستند، سالانه 20 ميليون تومان براي اجاره آن پرداخت ميكنند و در مورد گونههايي كه در اين سايت نگهداري ميشود، ميگويد: «غالبا با هماهنگي سازمان حفاظت محيطزيست گونههايي كه در طبيعت آسيب ديدهاند را خريداري ميكنيم و با كمك كارشناسان و دامپزشكان مركز درمانشان ميكنيم. هدف ما اصلا شكار نيست، بيشتر با هدف پرورش اين گونهها كه بومي اين منطقه هستند و ايجاد فضايي براي عكاسي و گردشگري حيات وحش اين سايت را راهاندازي كردهايم. موضوع شكار به سازمان محيطزيست مربوط است و آنها براي اين موضوع برنامهريزي و پروانه شكار صادر ميكنند.» گفته ميشود پروانه شكار قوچ ارمني حدود 50 هزار دلار براي شكارچيان آب ميخورد.
حضور ميهمانان در عرصه زيست قوچها بعد از چند دقيقه عادي ميشود و قوچها و برههايشان به راحتي در كنار ميهمانان شروع به خوردن علوفه ميكنند و حتي براي دوربينهاي فيلمبرداري و عكاسي كه مترصد شكار لحظهاي ناب هستند، ميدوند و ميجهند و رو به دوربينها ژستهاي ماندگار ميگيرند. محمد درويش معتقد است: «ورود گردشگران به چنين محوطههايي موردي ندارد، البته در صورتي كه وسعت محوطه بالغ بر 100 هكتار باشد. ميشود با رعايت اصول، تورهايي براي عكاسي و تماشاي حيات وحش در اين سايتها برگزار كرد چرا كه اين گونهها اگر سير باشند و فصل جفتگيريشان نباشد، واكنش تهاجمي و خطري براي انسانها ندارند و خيلي زود با انسانها مانوس ميشوند.» درويش شرايط برگزاري اين تورها را منوط به حضور كارشناسان در گروهها ميداند و ميگويد: «اين روش اگر گسترش پيدا كند و تبديل به قُرُقهاي حمايتي و حفاظتي يا مديريت مشاركتي شود، اتفاق بسيار خوبي در حوزه محيطزيست است. البته بهتر است در گروههايي كه به اين سايتها مراجعه ميكنند يك جانورشناس و يك متخصص اقليم و يك متخصص گردشگري حضور داشته باشد.» همچنين به طرحهاي موفقي كه در كشور در همين زمينه در حال اجرا هستند، اشاره ميكند و ميگويد: «موفقترين طرح در اين زمينه در منصورآباد رفسنجان اجرا ميشود كه بيش از 168 هزار هكتار وسعت دارد و توانستهاند در يك فرصت 6 ساله تعداد وحوش سايت را از 80 راس به هزار و ۸۰۰ راس افزايش دهند. يك سايت قديمي هم در فهرج يزد فعال است كه هم بز و قوچ و كل دارد و هم گورخر و جبير و به مناطق حفاظتشده و باغ وحشها خدمات ميدهد و هركجا تعداد اين گونهها كاهش پيدا كند، اين گونهها را در اختيارشان ميگذارد.»
درويش همچنين در خصوص تاثير چنين اقداماتي در محيطزيست نيز ميگويد: «روشهاي جديد حفاظت اين است كه تمهيداتي اعمال شود كه از محل جاذبههاي طبيعت، درآمد كسب شود و آن درآمدها بتواند هم هزينههاي حفاظت از طبيعت را تامين كند و هم ميزان فشار معيشتي بر منابع آب و خاك را كم كند. يكي از بزرگترين بحرانهاي ما اين است كه ميخواهيم به هر قيمتي به خودكفايي در كشاورزي برسيم و تلاش ميكنيم كه چاه بيشتري حفر كنيم و وسعت اراضي كشاورزي را افزايش دهيم كه اشتغال ايجاد كنيم و حفر چاههاي بيشتر منجر به نشست زمين و خشك شدن بيشتر رودخانهها ميشود و منجر به افت سطح منابع آب زيرزميني ميشود و منابع آب استراتژيك ما را با مشكل روبهرو كرده است. در خوزستان كه با بحران روبهرو هستيم، تامين نيازهاي كشاورزي و صنعت در بالادست است كه اين اتفاق را رقم زده است، اين رويكرد غلط ميتواند تضادهاي امنيتي هم ايجاد كند. در صورتي كه اگر روي پرورش همين گونههاي زيستي سرمايهگذاري كنيم، ميتوانيم هم در حفاظت از محيطزيست قدميبرداريم و هم از اتفاقات تلخ پيشگيري كنيم. اگر در حوضه آبريز درياچه اروميه به جاي گسترش اراضي كشاورزي كه منجر به خشك شدن درياچه اروميه شد به سراغ پرواربندي همين گونههاي قوچ و بز ميرفتيم به مراتب هم درآمد پايدارتري ايجاد ميشد و هم درياچه اروميه خشك و 30 هزار حلقه چاه غيرمجاز حفر نميشد.»