تاثيرات اينستاگرام بر نقل و انتقالات
علي ولياللهي
اين دختر پسرهاي جوان و نوجوان را ديدهايد كه در صفحات اينستاگرام يا تلگرام يا توييتر يا هر رسانه مجازي ديگري كه در دستشان است نوشته يا عكسي را منتشر ميكنند و زيرش هشتگ ميگذارند: مخاطب خاص؟ آدمهايي كه ميخواهند غيرمستقيم راز دلي را به كسي برسانند. با اشاره به يك محل خاص، يك آهنگ قديمي يا حتي با فالو و آن فالو كردن اشخاص يا اصطلاحا فول لايك كردن بعضيها. يكسري كانال و صفحه هم هستند كه براي جذب ممبر، تبليغاتي به اين شكل مطرح ميكنند: دوست داري با عكس پروفايلت بعضي حرفا رو به بعضيا بگي؟ دوست داري يه كاري كنه كه عشق قديميت از ديدن پستت آتيش بگيره و از اين جور چيزها! بعد دوستان نزديكشان يا برخي ديگر كه زندگي آن آدمي كه پست گذاشته يا اصطلاحا اكت مجازي انجام داده برايشان مهم است ميخواهند شرلوك هلمزطور بروند و ته و توي ماجرا را دربياورند. رقباي عشقي. دشمنان پنهان و آشكار. هرچقدر چهره موردبحث، سلبريتيتر باشد ماجرا براي مردم و طرفداران آن آدم جذابتر ميشود.
از دو، سه سال پيش كه فضاي مجازي جزو اصليترين بخشهاي زندگي ما شده، شاهد اين جور بحثها در خلال فصل نقل و انتقالات فوتبال هم بودهايم. در همه ليگها. در همه كشورها. بعضي از خبرنگاران حوزه فوتبال با رصد كردن فعاليت دقيق مجازي ستارههاي فوتبال تلاش ميكنند پستها و توييتهاي آنان را در جهت بازار ترنسفر تفسير كنند و فوتباليستها هم اصلا بدشان نميآيد كه با گفتن بعضي حرفها يا انجام بعضي عملها شايعهسازي كنند. درست مثل همان دختر پسرهاي جوان كه قلقلك دادن حس كنجكاوي اطرافيانشان را دوست دارند. همين دو روز پيش پوگبا بعد از بازي منچستر با لستر در پستي اينستاگرامي نوشت: من هميشه سعي ميكنم بهترين عملكرد خودم را براي همتيميها و هواداران داشته باشم؛ بدون توجه به اينكه چه اتفاقي در حال رخ دادن است. اين پيام مبهم كه بعد از تعريف مورينيو از او منتشر شد به نوعي دامن زدن به شايعه انتقال او به بارسلونا بود. همچنين كنايهاي به انتقادات مورينيو از او بود. مثالها خيلي زياد است. ايوان پرشيچ با انتشار عكسي از خودش، برزويچ و ورساليكو با جملهاي كه در آن ميپرسيد: جاي چه كسي خالي است؟ پستي كه از نگاه خبرنگاران به معناي نزديك شدن مودريچ به اينتر بود. از آن طرف مانژوكيچ مهاجم يووه هم عكسي از خودش و مودريچ را منتشر كرد و زيرش نوشت: استراحت تمام شد، حالا ما به تمريناتمان برميگرديم. جملهاي كه اين گونه تفسير شد: هركس ميرود سر تمرين سابقش. يعني مودريچ قرار نيست جايي برود.
در كنار اين توييتها و پستها، فالو، آن فالو كردن بازيكنان هم تعابير خاصي دارد. مثلا بعد از پيوستن رونالدو به يوونتوس و در پي شايعه علاقه بانوي پير به مارسلو، بعضيها با پيگيري صفحه شخصي مارسلو متوجه شدند كه او پيج يوونتوس را فالو كرده و همان موقع حدس زدند كه كار انتقال اين مدافع برزيلي هم تمام شده است يا فصل قبل در تعطيلات نيمفصل وقتي ايكاردي تمام بازيكنان اينتر را آن فالو و بازيكنان رئال را فالو كرد، همه از انتقال قريبالوقوع آقاي گل سريآ بهسانتياگوبرنابئو خبر دادند. اتفاقاتي كه هيچكدام رخ نداد. حالا در جديدترين تحليلهاي از اين دست، استوري ايكاردي كه در آن عكسي از ورزشگاه سانتياگوبرنابئو و جمله صبحبخير بهچشم ميخورد، شده سوژه حدس و گمانهاي خبرنگاران فوتبال. در فوتبال خودمان هم بارها شاهد اين جور اتفاقات بوديم. وقتي اميد ابراهيمي قلب آبي را از بيو پيجش برداشت يا وقتي مهدي طارمي دوباره عكسي با لباس پرسپوليس را به عنوان عكس پروفايلش انتخاب كرد، كلي قصه درست شد از اقدامات بعدي اين بازيكنان.
چيزي كه مشخص است اين است كه بازيكنان با علم به تاثيرگذاري اكتهايشان اين كارها را ميكنند و چهبسا خودشان هم خيلي دوست دارند با اين جور فعاليتها در مركز توجه قرار بگيرند. شايد هم بعضي از خبرنگاران يا ايجنتها چنين پيشنهاداتي مطرح ميكنند تا بازار خبر و شايعه داغ شود. بالاخره نان خبرنگاران و ايجنتها در شايعه و حدس و گمان است. چهبسا بازيكناني با همين فرمان موفق شدند در مذاكرات، دست بالا را بگيرند و شرايطي را به مديران تيمها تحميل كنند يا آنان را براي پذيرش خواستههاشان تحت فشار بگذارند. به شكل غيرمستقيم. مثل تينيجرهايي كه دوست دارند با پستها و متنهاشان عشقشان را بچزانند.