علياصغر سيدآبادي از سوي انجمن نويسندگان كودك و نوجوان به عنوان يكي از نامزدهاي جايزه آستريدليندگرن معرفي شده است. او كه يكي از روزنامهنگاران شناخته شده بود، حدود ۶۰ كتاب براي كودكان و نوجوانان نوشته است. او يكي از صاحبنظران و نظريهپردازان ادبيات كودك است. كتابها، پژوهشها و نقدهاي او در جشنوارههاي مختلف برگزيده شده است. انجمن او را به خاطر ۳۰ سال ترويجگري مستمر براي كتابخواني در كسوتهاي مختلف نامزد دريافت اين جايزه كرده است. او در سالهاي اخير با پيشنهاد و برگزاري چند رويداد مهم مثل انتخاب و معرفي پايتخت كتاب ايران، جام باشگاههاي كتابخواني كودك و نوجوان گامهاي بزرگي در ترويج كتابخواني برداشته است.
شما از طرف انجمن نويسندگان كودك و نوجوان به عنوان يكي از نامزدهاي جايزه آستريد ليندگرن معرفي شديد. ميتوانيد كمي درباره اين جايزه و چگونگي معرفي خودتان توضيح بدهيد؟
همانطور كه ميداند آستريد ليندگرن نويسنده و فعال اجتماعي سوئدي است كه آثارش در ايران هم منتشر شده است و اين جايزه به نام اوست. در چهار رشته ميتوان به اين نهاد نامزد معرفي كرد. از ايران فكر كنم شوراي كتاب كودك، كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، انجمن نويسندگان كودك و نوجوان و موسسه پژوهشي تاريخ ادبيات كودكان هر سال به اين نهاد نامزد معرفي ميكند. امسال انجمن نويسندگان كودك و نوجوان آقاي جمشيد خانيان و مرا معرفي كرده است.
اين جايزه ادبي است؟ در چه رشتههايي برگزار ميشود؟
اولا اينكه اين جايزه هم ميتواند به شخص تعلق بگيرد و هم به نهاد يا سازمان. دوم اينكه درباره يك اثر يا كار نيست، بلكه درباره مجموعه فعاليتهاي يك فرد يا سازمان است. هر كدام از نهادهايي كه گفتم ميتوانند نويسنده، تصويرگر مروج كتابخواني، قصهگو معرفي كنند. به نظرم اينها نقشهايي بوده كه اين نويسنده مستقيم يا غيرمستقيم در زندگي ايفا كرده است و تاثيرگذار بوده.
معيار دريافت اين جايزه چيست؟
زندگي اين نويسنده نشان ميدهد كه ايشان علاوه بر نوشتن براي كودكان و نوجوانان، يك فعال اجتماعي جدي است. توجه به حقوق كودكان، مبارزه با خشونت، توجه به حقوق اقليتها، محيطزيست و حقوق حيوانات از مسائلي است كه در فعاليتهايش به آنها توجه كرده است. وقتي جايزهاي به نام چنين نويسندهاي نامگذاري ميشود، طبيعي است كه بايد نسبتي با اين مفاهيم داشته باشد. در اين جايزه علاوه بر ارزشهاي ادبي و تخصصي، توجه به ارزشهاي انساني هم مورد توجه است.
آيا با توجه به اين معيارها شما اميدواريد به بردن اين جايزه؟
بردن يا نبردن جايزه موضوع اصلي نيست. موضوع اصلي اين است كه اين جايزه و جايزههاي اينچنيني فرصتي فراهم ميكند تا كارهايي را كه در ايران انجام ميشود در سطح جهان ارايه شود. اغلب ما كارهايي انجام ميدهيم ولي مستندسازي نميكنيم و اطلاعاتش را در اختيار ديگران قرار نميدهيم. مستندسازي و انتقال تجربه اولين درسي است كه از چنين جايزههايي ميگيريم. اين جايزه الان ما را وادار كرده كه يك بار بنشينيم و كارنامهمان را بررسي كنيم و ببينيم چه كردهايم و چه كارهايي نكردهايم؟ به نظرم اين بخشش جذابتر است.
انجمن نويسندگان شما را به خاطر فعاليت در ترويج كتابخواني نامزد كرده است. چه شد كه به كار ترويج كتابخواني علاقهمند شديد؟
تصميمگيري در كار نبود. به اين معني كه تصميم گرفته باشم و از يك روزي شروع كرده باشم به اين عنوان فعاليت كنم، نبود.اصلا نميدانستم كار يا كارهايي كه ميكنم اسمش ترويج كتابخواني است. اگر بخواهم براي خودم سابقه تاريخي درست كنم، در دوره نوجواني كتابخانهاي در روستايمان داشتم و مسوول آن شدم و با كمكم كتابخانه تبديل به فضاي فرهنگي و هنري شد و حتي تيم ورزشي هم داشتيم.
يعني كتابخانهاي داشتيد كه تيم ورزشي داشت؟ چه رشتههايي؟
به خاطر علاقهاي كه بچهها به ورزش داشتند و براي جذبشان به كتابخانه، كتابهايي درباره آموزش واليبال، فوتبال و كشتي براي كتابخانه تهيه كردم و همه آن كتابها را خواندم و اين خيلي كمك كرد كه با آنها ارتباط برقرار كنم. كتابخانهمان تيم فوتبال و واليبال و كشتي داشت.
چه شد كه از تهران سردر آورديد؟
دانشگاه در رشته روزنامهنگاري قبول شدم و آمدم تهران.
چرا روزنامهنگاري؟ چرا نرفتيد رشته كتابداري مثلا ؟
حالا چرا كتابداري از بين اين همه رشته؟ به قيافه من نميخوره پزشكي، حقوقي، مهندسي چيزي بخوانم؟
آخه بحث درباره كتاب بود.
واقعا نميدانم ولي الان هم كه نگاه ميكنم رشته روزنامهنگاري را بيشتر دوست دارم. ضمن اينكه براي كار ترويج كتابخواني هم روزنامهنگاري فضا و امكان بهتري در اختيار آدم ميگذارد. من بعد كه وارد كار روزنامهنگاري شدم خب بيشتر كار تخصصيام در حوزه كتاب بود. مصاحبههايي كه ميكردم با نويسندگان كتابها بود، درباره كتابها ياداشت مينوشتم، درباره مسائل نشر گزارش و ياداشت مينوشتم، يعني هيچوقت از كتاب جدا نبودم و فكر ميكنم كه در كسوت روزنامهنگاري هم يك مروج كتابخواني فعال بودم.
براي بچهها هم كتاب مينويسيد. از كي شروع به كار براي كودكان و نوجوانان كرديد؟
من قبل از اينكه بيايم تهران براي دانشگاه، خواننده مجلات و روزنامههاي مختلفي بودم، از جمله مجلات نوجوانان و گاهي برايشان شعر و داستان هم ميفرستادم و بعضي از كارهايم چاپ شده بود. وقتي در دانشگاه پذيرفته شدم به صورت حقالتحريري شروع كردم به كار كردن با مجلات كودك و نوجوان. يعني اصلا كار روزنامهنگاري را با كار براي كودكان و نوجوانان شروع كردم و چون فضاي مطبوعات كودك و نوجوان اغلب در اختيار نويسندگان و شاعران بود، خود به خود به سمت نوشتن براي بچهها كشيده شدم.
بعد كه با روزنامهها شروع به همكاري كردم، در دورهاي بود كه مطبوعات زياد توقيف و تعطيل ميشدند و گاهي چندماه بيكار ميشديم تا روزنامه بعدي منتشر شود يا كار بعدي پيدا شود. در اين فاصله نوشتن براي بچهها و پژوهش در حوزه ادبيات كودك و نوجوان جدي ميشد.
با يكي از دوستان انجمن نويسندگان كه صحبت ميكرديم درباره دليل انتخاب شما ميگفت كه خيلي از كارهايي كه در زمينه ترويج كتابخواني انجام شده ايده شما بوده. مثل كتابخانههاي خانگي، يا جايزه مهر، يا لاكپشت پرنده يا حتي نذر كتاب.
ايده خيلي مهم نيست. مهم اجرا كردن ايدههاست. در اجراي بعضي از اين ايدهها خودم هم نقش داشتم. در بعضي فقط ايده خالي بود. مثلا نذر كتب را بچههاي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران خودشان راه انداختند و زحمتش را كشيدند. فقط چون آدمهاي اخلاقي بودند، لطف كردند و نوشتند كه اين ايده را از يكي از ياداشتهاي من گرفتهاند. كتابخانههاي خانگي هم دوستان انجمن به دبيري فرهاد حسنزاده اجرايش كردند، اما كمي فرق داشت. من طرح مكتوبي نوشتم. آن موقع دوره اصلاحات بود، شوراي برنامهريزي هفته كتاب را هم در جلسهاي قانع كرديم كه كار خوبي است. خودم هم عضو شوراي سياستگذارياش بودم.
ايده اصلي جشنواره اين بود كه كتابخانههاي غيررسمي در خانهها، مجتمعهاي مسكوني، حتي واحدهاي صنفي و كارگاهها و... ترويج شود. براي اين منظور جشنوارهاي طراحي شد كه نمونههايي از اين نوع كتابخانهها شناسايي و ترويج شوند.
در اين جشنواره فكر كنم۱۴۰ كتابخانه خانگي شناسايي شدند و بسياري از هنرمندان و نويسندگان بزرگ ايران در گفتوگو با مطبوعات از اين ايده حمايت كردند. جايزه مهر هم بين اين دو جور است.
جايزه مهر اگر اشتباه نكنم وابسته به يك موسسه خيريه است.
بله موسسه مهرطه، اما فكر كنم الان چند موسسه خيريه ديگر هم همكاري ميكنند. يكي از مديران اين موسسه دنبال راهي ميگشت كه دخترانشان كتاب بخوانند. به نظرم رسيد اگر جايزهاي طراحي شود كه داورانش اين دختران باشند و دستمزد كمي هم دريافت كنند، هم بچهها كتاب خواهند خواند و هم نتيجهاش به نفع نويسندگان خواهد بود. اين جازه هنوز برگزار ميشود، اما من نقشي در ادامهاش نداشتم و خودشان زحمتش را كشيدهاند.
ولاكپشت پرنده ماجرايش چيست؟
خوشبختانه لاكپشت پرنده يك كار گروهي و داوطلبانه است كه همه اطلاعاتش را ميتوان با يك جستوجوي ساده به دست آورد. اسامي گروه داورياش، معيارهايش و فهرستهاي فصلي و برندگان سالانهاش. به نظرم يكي از اتفاقهاي خوب است و راهنماي پدر و مادرها براي انتخاب كتاب براي بچهها. هر فصل همه كتابها را گروهي از كارشناسان بررسي ميكنند و فهرست كتابهاي مناسب را ميدهند و در هر فصل جشن امضا براي آن كتابها در كتابفروشي مركزي شهركتاب برگزار ميشود.
ظاهرا مدتي كتابفروشي هم كردهايد.
بله 4 نفر بوديم و يكياز ما زندهياد رضا رستمي. ايده اصلياش گفتوگو با مشتريان درباره كتابها و ترويج كتابخواني بود. اسمش را گذاشتيم: باشگاه كتاباگر. همزمان با راهاندازي كتابفروشي شبكههاي اجتماعي نيز در ايران رونق گرفته بود. در فضاي گوگلريدر صفحهاي درست كرديم و هر روز كتابهاي تازه رسيده به كتابفروشي را مرور ميكرديم و مجموعه مرورهاي يك هفته را به صورت ايميلي براي كساني كه عضو شبكههاي اجتماعي نبودند، ميفرستاديم.
اين ياداشتهاي كوتاه آنها چنان با استقبال رو به رو شده بود كه گروه زيادي عضو شده بودند و بر اساس آن حتي از كتابفروشيهاي ديگر كتاب انتخاب ميكردند و ميخريدند. اين كتابفروشي با اينكه كوچك بود، اما مدل جديدي از رابطه مشتري و كتابفروش ارايه ميداد و همين آن را متفاوت ميكرد و بسياري براي گفتوگو درباره كتاب به آن كتابفروشي ميآمدند. بخش كودك و نوجوان اين كتابفروشي بسيار پرطرفدار بود.
در سالهاي اخير هم كه كارهاي دولتي پذيرفتيد باز هم كارتان ترويج كتابخواني بود. آيا به همين دليل به شما پيشنهاد دادند؟
راستش را بخواهيد وقتي كار دولتي بهم پيشنهاد شد، بيشتر جنبه مطالعاتي و برنامهريزي آن برجسته بود. پيشنهاد اين بود كه برويم و بحث مطالعات و برنامهريزي را تقويت كنيم، اما موضوع اصلي معاونت امور فرهنگي، كتاب است و من سالها به موضوع كتابخواني فكر كرده بودم و ايدههاي زيادي در سر داشتم. از همان آغاز اين ايدهها را طرح كردم و خوشحالم كه آقاي صالحي از اين ايدهها استقبال كرد، چون انجام چنين كارهايي در ساختار دولت بسيار دشوار است.
چرا دشوار است؟
نهاد دولت در ايران فربه و متمركز است و تصميمگيريهايش از بالا به پايين. به همين دليل كمتاثير، پرهزينه و كند است، به رويههايي عادت دارد و از برنامههاي جديد خيلي استقبال نميكند، به خصوص وقتي قرار باشد، همراه با تغيير باشد. از طرفي دولت ميتواند هم به عنوان تسهيلكننده و هم به عنوان مانع عمل كند. فعاليتهاي فرهنگي سراسري هنگامي موفق ميشود كه در آن سه لايه دولت، نهادهاي عمومي (مانند شهرداريها) ومردم كه اغلب در نهادهاي مدني و غيردولتي متشكل هستند، با هم همكاري كنند؛ همكارياي كه شكل دادن آن به خاطر تفاوت نگاهها و پراكندگي نهادها بسيار دشوار است. وقتي دولت رويكرد مردميتري دارد، كار آسانتر ميشود و فكر ميكرديم كه اكنون كار آسانتر است.
در آن ايدههايي كه گفتيد، اين سه لايه چگونه همكاري كردند؟ اصلا همكاري كردند؟ موفق به نزديك كردن اين جزاير پراكنده شديد؟
خوشبختانه همين امروز كه با شما صحبت ميكنم، دارم آماده ميشوم تا در چهارمين نشست شوراي هماهنگي شبكه شهرهاي دوستدار كتاب شركت كنم. همين روزها فراخوان پنجمين دوره جشنواره تقدير از مروجان كتابخوان توسط شبكه گروههاي ترويج كتابخواني منتشر شده است. اول امسال هم همزمان با نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران، انتخابات شوراي هماهنگي شبكه روستاها و عشاير دوستدار كتاب برگزار شد. سه نهادي كه در آن نهادهاي عمومي و نهادهاي مدني غيردولتي و نهادهاي دولتي همكاري دارند. رييس شوراي هماهنگي شبكه شهرها، شهردار يزد است كه انتخاب شده در رايگيري. رييس شوراي هماهنگي شبكه روستاها و عشاير عضو شوراي اسلامي روستاي ضامنجان اراك است. شبكه گروههاي ترويج كتابخواني متشكل از نهادهاي مدني غيردولتي است و اينها نهادهاي اصلي برگزاركننده رويدادهاي ترويج كتابخواني هستند.
چگونه شوراهاي شهر و روستا و شهرداران در ترويج كتابخواني فعال شدند؟
كم و بيش برخي شهرداريها و شوراها فعال بودند، اما حضور در رقابتهاي انتخاب و معرفي پايتخت كتاب ايران و جشنواره روستاها و عشاير دوستدار كتاب مستلزم همكاري شهرداريها و شوراها با دستگاههاي اجرايي و نهادهاي غيردولتي بود. در اين دو طرح، شهرها يا روستاها بايد با مشاركت دستگاههاي عمومي و اجرايي و نهادهاي غيردولتي پروندهاي براي ترويج كتابخواني آماده كنند و تضمينهاي لازم را براي اجرايش بدهند.
علاوه بر اين در طول اين چند سال در شهرهاي مختلف با شهرداران و اعضاي شوراهاي شهر ديدار و گفتوگو ميكرديم، اين نشستها در اصفهان، بوشهر، كرمان، يزد، قزوين، البرز (كرج)، گلستان (گرگان)، آذربايجانغربي (تبريز)، فارس (شيراز) و شهرهاي ديگري چون كاشان، نيشابور، سبزوار، كلاله، اوز و... برگزار شده است.
ماجراي باشگاههاي كتابخواني كودك و نوجوان چيست؟
اولش ايدهاي ساده بود، اما خيلي زود به ايدهاي بلندپروازانه تبديل شد كه به نظر خيلي نشدني بود. ايده اوليه كتابخواني گروهي و فعالانه كتاب بين دانشآموزان بود، اما خيلي زود تغيير كرد. اصل ماجرا اين است كه گروهي از نويسندگان و مروجان كتابخواني به شهرستانها ميروند. براي گروهي از فعالان كتابخواني مثل معلمان، مربيان و كتابداران كارگاه برگزار ميكنند كه آنان تسهيلگران باشگاههاي كتابخواني هستند. تسهيلگران پس از شركت در كارگاه امكان ثبت باشگاه كتابخواني را پيدا ميكنند. هر باشگاه كتابخواني از دست كم ۱۲ كودك يا نوجوان تشكيل شده است. اعضاي باشگاههاي كتابخواني پس از ثبت باشگاه با مشاركت هم باشگاهشان را نامگذاري ميكنند، مقررات آن را تدوين ميكنند، تقسيم كار ميكنند و اين امكان را مييابند كه تا سقفي مشخص، كتاب را از كتابفروشي با نصف قيمت تهيه كنند. نصف قيمت كتاب را موسسه خانه كتاب از محل كمكهاي دولتي پرداخت ميكند. براي اينكه كتابهاي باكيفيت دست كودكان و نوجوانان برسد، فهرستي شامل نزديك به ۱۰۰۰ عنوان كتاب ترجمه و تاليف از كتابهاي ۵ سال اخير بر اساس انتخاب فهرستها و جوايز نهادهاي مختلف انتخاب و معرفي شده است.
هر يك از اعضاي باشگاه حداقل يك كتاب با خود به باشگاه ميآورد. كتابهايشان را مبادله ميكنند و دست كم ۱۲ كتاب ميتوانند بخوانند، اما در سالهاي گذشته گاهي بچههاي يك باشگاه بيش از ۱۴۰ كتاب خواندهاند. تاكيد شده است كه حتما از كتابفروشي كتاب بخرند و بعضي از بچهها گفتهاند كه براي اولينبار رفتهاند كتابفروشي و كتاب غيردرسي خريدهاند. آنها درباره كتابها با هم گفتوگو ميكنند. پس از گفتوگو كتابها را داوري ميكنند. در زمان گفتوگو و داوري هم شنيدن را تمرين ميكنند و هم استدلال كردن را. بعد براي نويسندگان كتابها نامه مينويسند و درباره كتابهايي كه دوست داشتهاند، فيلمهاي يك دقيقهاي ميسازند. بسياري از باشگاههاي كتابخواني علاوه بر اين فعاليتها، ابتكارات ديگري به خرج داده و رويدادهاي مختلف طراحي و اجرا ميكنند.
هر باشگاه از مجموعه فعاليتهايش پروندهاي تهيه ميكند و همراه با فيلمها و نامههاي برگزيده خود به دبيرخانه جام باشگاهها در شهر تحويل ميدهد.
دبيرخانه جام در هر شهر، پروندهها را بررسي كرده و بهترين باشگاههاي شهر، بهترين نامهها، بهترين فيلمها و بهترين كتاب به انتخاب باشگاههاي شهر را به دبيرخانه كشوري جام باشگاههاي كتابخواني ارسال ميكند.
گروه داوري متشكل از نويسندگان و مروجان كتابخواني پرونده باشگاههاي كتابخواني را بررسي كرده و بهترين باشگاههاي كشور، بهترين فيلمها، بهترين نامهها و بهترين كتاب به انتخاب باشگاههاي كشور را انتخاب و در مراسمي معرفي ميكنند تا جام باشگاههاي كتابخواني كودك و نوجوان شكل بگيرد.
چند سال است كه جام باشگاههاي كتابخواني برگزار ميشود؟ امسال هم برگزار ميشود؟
امسال سومين سال است. سال اول بهطور آزمايشي از ۱۵ شهر داوطلب شروع كرد، ۱۵ شهري كه جزو فهرست نامزدهاي پايتخت كتاب بودند و همكاري ميان نهادهاي دولتي و غيردولتي در آن شهرها وضعيت خوبي داشت، سال دوم ۱۰۲ شهر و روستا براي تشكيل باشگاههاي كتابخواني اعلام كردند، اما اكنون كه سومين جام باشگاههاي كتابخواني كودك و نوجوان شروع شده است، نزديك به ۹۰۰ شهر و روستا براي پيوستن به جام باشگاههاي كتابخواني اعلام آمادگي كردهاند و امكانات لازم را فراهم كردهاند. در سومين جام باشگاههاي كتابخواني كودك و نوجوان يونيسف هم به همكاران اين جام پيوسته و از آن حمايت كرده است.
بر اساس برنامه با همكاري دفتر مطالعات و برنامهريزي فرهنگي و معاونت امور فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با پشتيباني نهادهاي غيردولتي و مدني، نهادهاي عمومي و غيردولتي و يونيسف در تمام اين ۹۰۰ شهر و روستا كارگاههاي آموزشي براي تسهيلگران باشگاههاي كتابخواني تشكيل خواهد شد. امسال با توجه به ۹ برابر شدن تعداد كارگاهها و امكان عملي براي برگزاري كارگاه توسط همان ۳۰ نفر وجود ندارد، لذا در مراكز استانها و برخي از شهرستانها ميان معلمان، مروجان كتابخواني، كتابداران و نويسندگان كودك و نوجوان كه با كتاب و ادبيات كودك و نوجوان آشنايي دارند، فراخوان داده شد تا براي آنان دورههاي آموزشي برگزار شود و آنان در شهرستانهاي مختلف براي تسهيلگران باشگاهها كارگاه برگزار كنند. هماكنون برگزاري كارگاههاي مراكز استان در حال اتمام است و تقريبا در تمام مراكز استانها اين كارگاهها يا برگزار شده است يا در روزهاي آتي برگزار خواهد شد.
در اين كارگاهها چه موضوعاتي مطرح ميشود؟
موضوعهايي مانند فوايد كتابخواني در دنياي امروز، شيوههاي ترويج كتابخواني، شيوههاي تشكيل باشگاههاي كتابخواني، شناخت كتاب و ادبيات كودك و نوجوان، شيوههاي گفتوگو درباره كتاب، مستندسازي و اطلاعرساني فعاليتهاي ترويج كتابخواني مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد.
در باشگاههاي كتابخواني چه گروههاي سني شركت ميكنند؟ آيا مهدكودكها هم ميتوانند مشاركت كنند؟ به موضوع خوبي اشاره كرديد. يكي از تفاوتهاي امسال با سالهاي گذشته اجراي طرح دوشنبههاي كتابخواني در مهدكودكها با همكاري سازمان بهزيستي است. دو سال پيش اين طرح را به سازمان بهزيستي پيشنهاد داديم. ايده اصلي اين بود كه يك روز از برنامه مهدكودكها به كتابخواني اختصاص پيدا كند و همه فعاليتهاي آن روز با كتاب انجام شود. ناگفته پيداست كه منظور از كتاب، كتابهاي آموزشي نبود و تاكيدمان روي شعر و داستان و كتابهاي تصويري بود. همچنان كه منظورمان فقط كتاب كاغذي نبود. حمايت از راهاندازي كتابخانه در مهدكودكها و آموزش ترويج كتابخواني به مربيان مهدكودكها از الزامات اين طرح است. بدون آموزش اين نوع طرحها به نتيجه نميرسد. اختصاص يك روز به كتابخواني در مهدكودكها شايد به نظر چندان مهم نيايد، اما اگر درست اجرا شود، تحولي ريشهاي است وآموزشهاي پيشدبستاني را هم متحول خواهد كرد، زيرا تكيه اين طرح بر اولويت يادگيري بر آموزش است.
يادگيري خلاقانهتر است و كودكان نقشي فعالتر در اين فرآيند دارند. آنچه قرار است منتقل شود، منعطف و مشاركتي است و به همين دليل براي كودكان جذابتر است. مدارس و مهدكودكهايي كه اولويتشان يادگيري است، براي هنر و ادبيات نقش محوري قايل خواهند بود. اين طرح به طور آزمايشي سال گذشته در چند شهر شروع شد و امسال به طور گسترده در تمام شهرهايي كه براي جام باشگاههاي كتابخواني داوطلب شدهاند، اجرايش شروع شده است.