راهكار نابودي هوليگانيسم در فوتبال انگليس
مشت آهنين مارگارت تاچر
علي كربلايي
1984 سال بدي براي انگليس بود. دولت تاچر درگير مساله معدنچيان و اعتراضات كارگري بود و كشور از نظر اقتصادي در وضعيت بسيار بدي قرار داشت. اما سال 1985 رسما يك فاجعه بود. فاجعه هيسل تصوير اين كشور را بهكلي در بين مردم جهان مخدوش كرد و انگليسيها بين مردم ساير ملل، مشتي «وحشي» بهنظر ميرسيدند. جداي از تصوير بينالمللي، همه در دولت انگلستان ميدانستند كه اگر جلوي «هوليگانها» گرفته نشود، فجايع بعدي شايد بزرگتر از اين باشد. از همين رو مارگارت تاچر، نخستوزير انگليس شروع به اصلاح قوانين مربوط به نظم در فوتبال كرد. كشور در شرف ورشكستگي بود و خشم مردم در استاديومهاي فوتبال تخليه ميشد. فوتبال هم وضعش مثل ساير نهادهاي جامعه بود و كاسه گدايي به دست گرفته بود. ميانگين حضور هوادار در استاديومها به 18هزار نفر رسيده بود كه نسبت به دهه قبل و دهه بعد، 8هزار نفر كمتر بود. اما اين كم شدن تعداد هوادار، مصادف شده بود با افزايش خشونت در ورزشگاهها. روزنامهنگاران ميگفتند دولت در مقابل ديواري از خشم كه خودش را در استاديومها نشان ميدهد قرار گرفته و راهي براي نابود كردن اين ديوار نيست. مردم روي سكوهاي در حال فروپاشي ميايستادند، دستشوييهاي ورزشگاه، بيرون جايگاه تماشاگران بود و بهطور كلي وضعيت استاديومها نابسامان بود. مساله اين بود كه هواداران عادي تبديل به پيادهنظام هوليگانها شده بودند. ليدرها تبديل به اسطوره شده بودند. پيتر گارت، از بنيانگذاران اتحاديه هواداران فوتبال در مورد اقدام دولت در آن سالها ميگويد: «آنها ايدههايي داشتند كه بعضا عملي نبودند، اما ميگفتند بايد انجام شود.» دولت در حال مذاكره با اتحاديه هواداران بود تا اقداماتي انجام شود، اما يك آشوب استاديومي در ماه مارس باعث شد كه تاچر قيد مذاكره را بزند و به دنبال وضع قوانيني باشد كه بهطور مشخص آزاديهاي مدني هواداران را سلب ميكرد. فينال جام حذفي بين ميلوال و لوتون، تمام فوتبال انگليس را تحت شعاع قرار داد. يك آشوب بزرگ در لندن به پا شد كه ابعادش بسيار فراتر از استاديوم بود. طرفداران دو تيم با ديگر تيمها متحد شدند و استارت يك جنگ خياباني را زدند. همينجا بود كه دولت تاچر ايده كارت شناسايي هواداري و ممنوعيت حضور افراد بدنام در استاديومها را مطرح كرد. يكي از ليدرهاي لوتون، سالها بعد از آن بحران به رسانهها گفت كه ميلواليها بازيگر مارگارت تاچر بودند و كاري را ميكردند كه او ميخواست. به نوعي، او آن آشوب بزرگ را نمايشي ميدانست كه به تاچر اجازه ميداد به راحتي قوانيني جديد تصويب كند. لئون بريتان، وزير امور خارجه انگليس در همان زمان گفت: «آشوبگرهاي فوتبال وحشيهايي هستند كه آينده اين ورزش را در خطر قرار دادهاند. آنها فوتبال را در داخل و خارج كشور تبديل به ورزشي بدنام كردهاند.» بعد از اين كشوقوسها تاچر در ماه آوريل با مديران فوتبال انگليس نشستي برگزار كرد و طرحش را به آنها معرفي كرد. طرحهاي مارگارت تاچر در حال بررسي بود كه در يازده مه، فاجعه بردفورد رخ داد و 56هوادار به خاطر استانداردهاي پايين ورزشگاه و ساختمان چوبي، زندهزنده در آتش سوختند. در همان روز در استاديوم سنآندرو، در جريان ديدار تيمهاي ليدز و بيرمنگام ديوار ورزشگاه فرو ريخت و يك هوادار 15ساله كشته شد. اين پسر 15ساله از ترس خشونتهاي هوليگانها، 4سال بود كه به ورزشگاه نرفته بود و آن بازي تبديل به آخرين بازي عمرش شد. گفته ميشود فشار پليس به تماشاگران و هدايت آنها به سمت ديوار علت اين اتفاق بود.هوليگانيسم و استانداردهاي بسيار پايين در ورزشگاهها، در حال قرباني گرفتن بودند و همين جا بود كه فاجعه هيسل رخ داد؛ فاجعهاي كه هنوز از بزرگترين فجايع فوتبال اروپا است و هرسال يادبود آن برگزار ميشود. تاچر خيلي سريع آن را به سازمانهاي چپ خارج از انگليس مربوط دانست. ديويد ميلر در تايمز نوشت: «واقعيت هنوز نامشخص است، اما مداركي هست كه نشان ميدهد هواداران ليورپول از طرف چپها در خارج از كشور حمايت ميشدند تا به سرزمينمان آسيب برسانند.» فوتبال انگليس بعد از هيسل از حضور در بازيهاي اروپايي منع شد و انگليسيها در همين سالها ايده «ليگ برتر» را مطرح كردند. يك جنگ جديد بين دولت و هواداران فوتبال شروع شد. در نهايت اما اعضاي پارلمان به اين موضوع راي دادند كه هواداران فوتبال بايد داراي كارت شناسايي باشند. اما اتحاديه هواداران فوتبال اين موضوع را يك اقدام سياسي ميدانست؛ اقدامي كه سعي داشت همه مشكلات جامعه را گردن فوتبال بيندازد. مارگارت تاچر اما از تصميماتش خوشحال بود. او در مورد تغييرات جديدي كه اعمال كرده بود، گفت: «ما حالا فوتبال خودمان را تميز ميكنيم. به سود خيلي زيادي خواهيم رسيد. بعد از آنكه توانستيم اثبات كنيم ميتوانيم بازيهاي داخلي خود را به خوبي برگزار كنيم، به فوتبال اروپا هم برميگرديم. اين تنها راه ممكن است و ما بايد اين كارها را انجام ميداديم. دست از اقدامات لجوجانه برداريد.»
دولت تاچر به سختي و با وجود مقاومتهاي زياد، موفق شد كه قوانين سختگيرانهاش در مورد هواداران فوتبال را وضع كند. تاچر در سال 1985 يك كابينه جنگي براي مبارزه با هوليگانيسم درست كرده بود. تحقيقات اين كابينه ثابت كرد كه فوتبال با شرايط موجود، نميتواند چندان ادامه داشته باشد و بايد تعطيل شود؛ مگر اينكه تدابير جديدي اتخاذ شود. پس از آن و طي چند سال دستگيريها شدت گرفت. 80نفر از ميلواليها در حالي كه قصد آشوب در هايبوري را داشتند توسط پليس دستگير شدند و به زندان افتادند. هواداران وستهام و منچستريونايتد با هم درگير شدند و پس از دستگيري به شانزده تا پنجاه سال حبس محكوم شدند. اركان قضايي حكومت بهطور جد با خاطيان برخورد ميكردند و وزير ورزش از اولين كارتهاي شناسايي هواداري رونمايي كرد. استانداردهاي ورزشگاهها دچار تغيير شدند و هيچ استاديومي نه حق استفاده از فنس را داشت و نه حق استفاده از چوب در سازه ورزشگاه. پليسها در ورودي استاديومها حضور جديتري داشتند و در بازرسي بدني سختگيري خيلي زيادي لحاظ ميشد. ناظران ميگويند اگر اين اقدامات بسيار سختگيرانه تاچر نبود، معلوم نبود فجايع بعدي فوتبال چند كشته و زخمي به بار ميآورد. در همين زمان بود كه فاجعهاي مثل هيلزبرو رخ داد و 96 هوادار فوتبال كشته شدند؛ فاجعهاي كه البته مقصرش پليس و اشتباهات تاكتيكياش بود. در نهايت اما وضع قوانين سختگيرانه، باعث شد فوتبال انگليس حداقل در ورزشگاهها آرام شود. فنسها برداشته شدند و هواداران به نزديكترين حد ممكن به زمين رسيدند اما ميدانستند اولين اقدام خلافكارانه آنها در استاديوم، آخرين اقدامشان خواهد بود. هركس آيدي كارت خودش را داشت و جايگاهش در ورزشگاه مشخص بود. دوربينهاي نظارتي بيشتر شدند و پليس حضور خيلي فعالتري داشت. در نهايت، مشت آهنين مارگارت تاچر به هوليگانها، باعث شد فوتبال اين كشور حالا بهترين ليگ فوتبال دنيا را داشته باشد؛ راهكاري كه ميتواند براي فوتبال ايران هم مورد استفاده قرار بگيرد.