ياد انتظامي با ما ميماند
اسماعيل كهرم
كيست كه فيلم گاو را فراموش كند؟ كيست كه آن بازي درخشان را ببيند و تحت تاثير آن قرار نگيرد؟
بزرگاني كه ما را تنها ميگذارند و ميروند، پايان يك خط مهم و شايسته هستند. درست مثل اينكه جادهاي به يكباره تمام شود، اين جاده ميتوانست دور كره زمين بگردد و مردم و به ويژه جوانان را به مقصد برساند. اما به يكباره در جنگلي محو شود؛ من مرگ افرادي از جنس عزتالله انتظامي را به اين شكل ميبينم. او علاوه بر يك بازيگر توانا در زندگي شخصي خود پاكدست و باوجدان بود.
ما تا مدتي از اين بازيگر بزرگ ياد ميكنيم و فيلمهايش به فروش ميرود، اما حقيقت اين است كه عزتالله انتظامي از ميان ما رفت. من فيلمي از او ديدم كه درباره علي حاتمي سخن ميگفت. انتظامي در اين فيلم با احساس فراوان و با چشمان اشكبار درباره مرگ حاتمي صحبت ميكرد. اين فيلم بازي انتظامي نبود بلكه نشان ميداد دل او از فقدان رفيقش آتش گرفته است. الان نوبت به انتظامي رسيده است و با كمال تاسف ما شاهد از ميان رفتن يك شاهراه هستيم.
با اين حال انتظامي تنها با از ميان رفتن از دل ما محو ميشود، تا زماني كه سينماگران جوان و كارگردانان مهم سينما به يادآنها هستند، فراموش نميشوند. من اميدوارم جواناني كه ميخواهند راه هنرپيشگي بروند از اين اساتيد بياموزند.
بازيگري كار سادهاي نيست، من در فيلم «به رنگ ارغوان» حاتميكيا نقش ايفا كردهام و ميدانم كه جلوي دوربين ايستادن كار بسيار مشكلي است و به قول سعدي سهل ممتنع است.
من براي روح انتظامي آرامش ميخواهم و از سينماگران، تحليل كارهاي اين بازيگر بزرگ را انتظار دارم.