در ماههاي گذشته شاهد برگزاري تجمعات اعتراضي در برخي شهرهاي كشور بوديم. به نظر شما علت بروز اين نارضايتيها چيست؟
شايد توجه به چند نكته حائز اهميت باشد. نكته نخست اينكه ساختارها فرسوده شده و متاسفانه نميتوانيم همچنان بر ريل راهآهن رضاشاه اتكا كنيم و قطار ۲۵۰ كيلومتري راه بيندازيم. نكته مهم ديگر اين است كه متاسفانه همه مشكلات را به گردن خارجيها مياندازيم. بايد بدانيم كه تا زماني كه علت مشكلات را متوجه كشورهاي خارجي بدانيم، مشكلاتمان حل نميشود و اين به معناي آن است كه انگار، دركي از مشكلات مردم نداريم. مشكل مهم ديگر تلقي حاكميت دو يا چندگانه است. موضوعي كه بهويژه در ماههاي اخير در بحث ورود زنان به ورزشگاهها يا برگزاري كنسرت شاهد بوديم. در كنار اين مسائل برخي بيعدالتيها نيز موجب ناراحتي دوچندان مردم ميشود. وقتي مردم ميبينند كه نخست وزير و رييس مجلس اسبق اين مملكت در حصر هستند، چه احساسي خواهند داشت.
شما اشارهاي به راهآهني كه در زمان رضاشاه ساخته شد، داشتيد. اخيرا شعارهايي در حمايت از حكومت پهلوي نيز در ميان طيفي خاص از معترضان شنيده شد. به نظر شما علت اصلي طرح اين شعارها چيست؟
طبيعتا عدم انتقال تجربه سياسي به نسلهاي جديد نيز از جمله دلائلي است كه منجر به طرح اين شعارها شده اما به نظرم، عملكرد مديريتيمان نيز در اين راستا موثر بوده است. نكته حايز اهميت در اين خصوص آن است كه اقدامات مثبت و عملكردهاي خوبي كه در اين 4 دهه داشتيم، به خوبي تشريح نشده است. فراموش نكنيم كه كشور ما به لحاظ سطح دموكراسي در منطقه سرآمد است. البته بنده منتقد هستم. بنده نسبت به نحوه نظارت استصوابي منتقدم، نسبت به حصر منتقدم اما درمجموع سطح دموكراسي ما در منطقه و در قياس با كشورهاي عربي و همچنين با سطح دموكراسي در دوران شاهنشاهي قابل قياس نيست.
نكته ديگر اينكه بعضا گفته ميشود به لحاظ اقتصادي عملكرد جمهوري اسلامي در قياس با حكومت پهلوي مورد انتقاد است. حال آنكه واقعيت امر آن است كه ما در شؤون مختلف اقتصادي شاهد پيشرفتهاي قابلتوجه بوديم و در عرصههاي گوناگون به خودكفايي رسيدهايم. زماني ما آهن، آلومينيوم، فولاد و بسياري محصولات زراعي را وارد ميكرديم اما امروز در اين حوزهها و بسياري از حوزههاي ديگر به خودكفايي رسيدهايم.
همچنين به لحاظ خدمات رفاهي در سطح روستاها و شهرهاي مختلف در اين 4 دهه عملكرد بسيار خوبي داشتيم. امروز در حوزه انتخابيه بنده در اردكان و يزد تقريبا به تمامي روستاها گازرساني شده است. همچنين بيش از 80درصد شهرها شبكه فاضلاب دارند اما متاسفانه اين اقدامات خوب براي مردم تشريح نشده و از ديگرسو سطح توقعات مردم را بالا بردهايم.
عامل ويرانگر ديگري كه اين كژيها را بنيان نهاد، همين بهره بانكي بالا بود. بهره بانكي بالا، شهروندان را تنبل بار آورد و كسي حاضر نشد سرمايهاش را در توليد هزينه كند و همين مساله منجر به افزايش چشمگير ميزان نقدينگي شد. امروز ميبينيم همه شهرونداني كه حتي از مشكلات معيشتي در عذاب هستند و مشكل اشتغال هم دارند، بالاخره يك خودروي پرايد دارند و هرازگاه يك سفر خارجي به كشورهاي همسايه ميروند كه اين اتفاق ناشي از همين بهره بانكي بالا و حجم بالاي نقدينگي است كه در بانكها انباشته شده است. ما به دست خودمان پول را از توليد دور كرديم و امروز هيچكس حاضر نميشود سرمايهاش را در توليد به جريان بيندازد و خود را درگير سر و كله زدن با كارگر و مشكلات كار توليدي و پرداخت ماليات كند.
برخي كارشناسان عدم انتقال تجربه سياسي و عدم آگاهي را علت طرح اين شعارها ميدانند و بعضي معتقدند كه اين واكنشي طبيعي شهروندان است به مشكلات كه با نوعي لجبازي توام شده و به اين ترتيب شهروندان باوجود آنكه دل خوشي از حكومت پهلوي ندارند اما با شعار حمايتي درباره آن حكومت، بهنوعي انتقادشان از وضع موجود را بيان ميكنند. به نظر شما علت اصلي كدام است؟
هر دو! من معتقدم متاسفانه شهروندان هم آگاهي اندكي دارند و هم بهواسطه عملكردهاي سوء و تبليغات ناصواب خارجي نسبت به حاكميت بياعتماد شدهاند.
مقصر هر كدام از اين موارد چه كسي است؟
واقعيت اين است كه مقصر هر دو حاكميت است كه برنامه خوبي در اين راستا نداشته است. حاكميت ميتوانست با اطلاعرساني دقيق اقدامات مثبت خود، لااقل واقعيات را به جامعه منتقل ميكرد و فضا را بهنحوي مديريت ميكرد كه بهدليل آنچه بايد، مورد انتقاد قرار ميگرفت، نه به خاطر برخي مسائلي كه در آن عملكرد خوبي داشته است. امروز ميبينيم كه در فضاي مجازي تصاويري دست به دست ميشود و گفته ميشود كه اين پورشهسوار فرزند فلان آقا و آن برج از آن بهمان آقازاده است. به نظر بنده، مقصر اين مساله نيز حاكميت است و اگر امروز بخشي از شهروندان لج كردهاند، بهخاطر اين است كه نسبت به حاكميت بياعتماد شدهاند و درواقع چون بياعتماد شدهاند، دست به برخورد واكنشي و لجبازانه ميزنند. شهروندان ميگويند چرا پسر فلان نماينده مجلس، مثلا پسر تابش اين مقام و مسند را دارد اما فرزند من بيكار است. اين تبعيض، فساد از يكسو و عدم تبليغ اقدامات مثبت از ديگرسو باعث شده اين فضا به وجود بيايد.
آيا عزمي براي برخورد ريشهاي با اين معضلات در حاكميت ميبينيد؟
متاسفانه، بنده نديدهام. متاسفانه بهجاي رسيدگي به مشكلات، صرفا سرمان را زير برف كرده و فرار به جلو ميكنيم. هرچه ميشود، صرفا ميگوييم ريشه اقتصادي داشته و بايد مشكلات اقتصادي حل شود. درحالي كه اينطور نيست. والله ريشه همه مشكلات ما در اقتصاد نيست. البته علت بروز اين ناآراميهاي اخير اقتصادي بوده و ازطرفي مردم نيز براي آنكه كمتر در تنگنا قرار بگيرند، مسائل اقتصادي را علت اعتراضشان بيان ميكنند اما واقعيت اين است كه همه مشكل ما اقتصادي نيست. اينكه چه چيزي باعث شد ما امروز به اين درد مبتلا شويم، ريشه در مسائل سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي دارد. راه برونرفت از اين مشكلات نيز صرفا اين است كه همه وارد گود شوند. هم ما مسوولان و هم مردم.
باتوجه به اينكه ميفرماييد عزمي براي اصلاح نميبينيد، پيشبينيتان از آينده چيست؟!
ببينيد، اين اعتراضات به معناي شمارش معكوس است. من صراحتا ميگويم. هرچه اقدامات عملي مبتني بر خردورزي و برنامهريزي، و بهمنظور اقناع و جلب اعتماد مردم داشته باشيم، اين شمارش معكوس به تعويق افتاده و متوقف ميشود اما متاسفانه با اين رويهاي كه بهسمت جلو پيش ميرويم، به آينده خوشبين نيستم.