درباره محمد حيدري به بهانه دومين سالگرد درگذشت او
از مكتب صبا تا ترانههاي پاپ
علي عظيمينژادان
سوم شهريورماه امسال برابر بود با دومين سالگرد درگذشت محمد حيدري كه بدون شك يكي از ملوديسازان و نوازندگان برجسته سنتور كشورمان محسوب ميشد.حيدري در دي ماه 1316 در بيمارستان امريكاييها واقع در خيابان ژاله تهران متولد شد اما بيشتر دوران كودكي و نوجواني خود را در منطقه خانيآباد تهران گذراند. پدرش در منطقه ناصر خسرو روبهروي اداره دارايي آن زمان مغازهاي داشت كه اتفاقا در نزديكي آنها كتاب فروشي خيام به صاحبامتيازي محمد علي ترقي (پدر بيژن ترقي) بود.
گرچه در خانه آنها كم و بيش نواي موسيقي شنيده ميشد اما پدر و مادر او در اصول مخالف جدي فعاليتهاي موسيقايي فرزندانشان بودند و در اين زمينه بسيار سختگير بودند اما با وجود تمامي اين سختگيريها حيدري از 13 سالگي آموزش جدي موسيقي را از طريق نوازندگي سنتور آغاز ميكند. او براي نخستين بار با شنيدن صداي سنتور شادروان ابراهيم سلمكي در عروسي برادرناتنياش به اين ساز علاقهمند شد و سپس با راهنمايي و مساعدت يكي از خويشاوندانش سنتوري ميخرد و به مرحوم محمود ذوالفنون معرفي ميشود. ذوالفنون نيز پس از ملاحظه علاقهمندي حيدري به او توصيه ميكند كه براي يادگيري مقدمات سنتور به كلاس درس مرحوم حسين صبا برود. حيدري يكسال در كلاس درس حسين صبا شركت ميكند و پس از آن مدتي را به آموزشگاهي در نزديكي سينما «متروپل» سابق ميرود كه فردي به نام شنجرفي آن را اداره ميكرد. شيوه آموزشي اين فرد كه به شيوه غيرمتعارف و از طريق نت فارسي سازهاي مختلفي را آموزش ميداد مورد پسند حيدري قرار نميگيرد به همين دليل وي پس از مدتي بنا به توصيه آقاي محلوجي به كلاس درس استاد ابوالحسن صبا ميرود. حيدري مدت كوتاهي در راديو نيروي هوايي (به سرپرستي مرحوم پيمان) نوازندگي ميكرد و در آنجا با آقاي محلوجي آشنا شد. او در مدت زمان بسيار كوتاهي به قدري از خود قابليت و استعداد هنري نشان ميدهد كه صبا به او ميگويد ديگر لازم نيست آموزشهاي خود را نزد وي ادامه دهد بلكه ديگر ميتواند به عنوان مربي در تعليم شاگردان ديگر كلاس به او كمك كند . حيدري در گفتوگويي كه با اينجانب در اين زمينه داشت بر اين نكته تاكيد ميكرد كه صبا چندين دفعه به وي گفته بود كه من شكي ندارم كه تو درآينده نزديك به مدارج بالاي هنري ميرسي. صبا ضمن تشويق حيدري در اواخر عمرش از او دعوت ميكند كه در اركسترشماره 1 هنرهاي زيبا به سرپرستي خودش بهعنوان نوازنده سنتور شركت كند. پس از مرگ استاد صبا، حيدري ديگردر اداره هنرهاي زيبا استخدام شده بود. وي در ابتدا در يكي از اركسترهاي اين سازمان به سرپرستي نصرتالله گلپايگاني (از نوازندگان برجسته آن زمان ويلن و از بهترين شاگردان استاد صبا) به عنوان نوازنده سنتور فعاليتهاي هنرياش را ادامه داد و پس از مرگ زودهنگام گلپايگاني در سال 1341 به جاي وي سرپرستي اين اركستر را بر عهده گرفت و تا اوايل 1350 اين سمت را بر عهده داشت. از جمله نوازندگاني كه در اين اركستر تحت سرپرستي وي نوازندگي ميكردند ميتوانيم به هنرمنداني چون: رحمتالله بديعي (ويلن)، گيتي وزيري تبار (ويلن)، حسين فرهادپور (ويلن)، شهريار فريوسفي (تار)، هوشنگ ظريف (تار)، پروين صالح (ويلن آلتو)، حسن منوچهري (عود)، محمد اسماعيلي (تنبك) و خود محمد حيدري (سنتور) بسياري از اين نوازندگان پس از ورود محمد حيدري به سازمان راديو و تلويزيون بيشتر فعاليتهاي خود را در اركستر استاد فرامرزپايور ادامه دادند. خواننده اصلي اين اركستر مانند ديگر اركسترهاي هنرهاي زيبا خانم خاطره پروانه بود ولي در عين حال خوانندگان ديگري نيز مانند: افسانه ملك، نادرگلچين، احمد ابراهيمي، پريوش ستوده، محمود نخست و تورج كيارس با اين اركستر همكاري داشتند و بيشتر اجراهاي آنها در دهه 1340 از تلويزيون ثابت پاسال و سپس تلويزيون ملي ايران پخش ميشد. از جمله آثار مهم وي در دوران فعاليت در اداره فرهنگ و هنر ميتوان به وارياسيون روي تم «به زندان شوشتري» استاد صبا، «رنگ رونما» (براي نمايشي به همين نام بر اساس طرحي از پروين سرلك) با همكاري گروه تنبك و سازهاي كوبهاي به سرپرستي استاد محمد اسماعيلي و دو اتود براي چهارگاه اشاره كنيم و همچنين ساختن تصنيفهايي چون «آن شب»، «سروش آسماني»، «اشك»، «دلم شكسته»، «قصه وفا» (همگي با صداي خاطره پروانه) و «اي دل»، «زمن بگذر» و «چشم سياه» (با صداي افسانه ملك). براي آشنايي با شيوه نوازندگي سنتور وي در دهه 1340 ميتوانيم به همنوازي وي با خانم خاطره پروانه در دستگاه شور مراجعه كنيم كه با مطلع: «عاشقي پيداست از زاري دل/نيست بيماري چو بيماري دل» از مولوي آغاز ميشود. حيدري از همان ابتداي سال 1341 وهمزمان با آغاز رياست استاد حسين دهلوي بر هنرستان موسيقي ملي فعاليت خود را به عنوان يكي از مدرسان سنتور در اين هنرستان آغاز كرد كه حاصلش تربيت هنرجويان فراواني است كه بسياري از آنها بعدها از مهمترين نوازندگان سنتور در كشور شدند كه از جمله مهمترين آنها ميتوانيم به اسماعيل تهراني، اسماعيل واثقي، مجيد كياني، مينا افتاده، مهدي ستايشگر و سوسن اصلاني اشاره كنيم. خود واثقي البته مهترين هنرجوي خود را اسماعيل تهراني ميدانست كه بيش از همه از آموزههاي وي در هنرستان موسيقي ملي استفاده كرد.او در كلاسهاي خود علاوه بر آموزش روايت رديفي استاد صبا، قطعات مختلف رديفي و چهارمضرابها و ساختههاي استاداني چون درويشخان، ركنالدين مختاري، وزيري، خالقي و حتي برخي قطعات استاد پايور را آموزش ميداد. بنا به گفته آقاي مهدي ستايشگر آقاي حيدري مدت كوتاهي نزد استاد پايور برخي قطعات ساخته ايشان را تمرين كرده بود. گفتني است با وجود آنكه شادروانان پايور و حيدري هر دو از شاگردان مكتب صبا در سنتورنوازي بودند ولي شيوه بياني و سبك نوازندگي آنها از برخي جهات با يكديگر متفاوت بود كه به صورت خلاصه ميتوان گفت كه آقاي پايور شمردهتر و كلاسيكتر سنتور مينواخت و آقاي حيدري مجلسيتر و با سرعت بيشتري نوازندگي ميكرد و شايد بتوان گفت كه حداقل در دهه 1340 حيدري به نسبت پايور از پنجه قويتري در نوازندگي برخوردار بود اما به هر حال ارزش هنري استاد پايور در تاريخ موسيقي ايران بيش از همه مرهون تدوين كتابهاي آكادميكي نظير دستور سنتور، سي قطعه چهارمضراب براي سنتور و تصنيف نخستين آثار چند صدايي براي سنتور مانند ساختن قطعاتي چون «فريبا» و تنظيم و اجراي اولين قطعات چند صدايي براي سازهاي اركستر ملي در ايران است. به هرحال محمد حيدري با وجود احاطه خوبي كه نسبت به روايتهاي گوناگون رديف موسيقي ايران و تكنيكهاي مختلف نوازندگي در سنتور داشت اما هيچگاه مانند پايور براي نوشتن آثار مكتوب نظري و آكادميك دغدغهاي نداشت و بيشتر يك فرد شفاهي و اهل اجرا بود.از نمونههاي خوب تصويري كه از اجراي سنتور شادروان حيدري براي ما باقي مانده است ميتوان به همنوازي او به همراه استاد حسن ناهيد (ني)، محمد اسماعيلي (تنبك) و نادرگلچين (خواننده) اشاره كرد كه در يكي از سلسله برنامههاي تلويزيوني با عنوان «ميعاد ماه» در دستگاه ماهور اجرا شده است. با نگاهي به اجراي استاد حيدري در اين برنامه و اجراهاي ديگر صوتي كه از وي باقي مانده است به خوبي ميتوانيم احاطه وي به تكنيكهاي مختلف نوازندگي سنتور ملاحظه كنيم از جمله: «استفاده از درابهاي زيبا و مشكل، تكيههاي تميز، پاملخيها و جفت مضرابهاي معمول و گاه غير معمول، اجراي دقيق سر ضربها (آكسانها)، استفاده از تمامي پوزيسيونها و مهارت در اجراي پاساژهاي مشكل، جابهجايي اكتاوها و همچنين كم و زياد كردن يا خفه كردههاي مناسب و به موقع صداي سنتور، چابكي و سرعت مضرابهاي ايشان در عين شمرده بودن ريزها، يكسان بودن قدرت مضرابهاي راست و چپ، تسلط وي بر انواع ضربها و اجراي درست و دقيق قطعات به خصوص از نظر ريتم» برخي صاحب نظران سنتور چون استاد ميلاد كيايي نوازنده نوگراي سنتور نيز بر اين اعتقادند كه سبك نوازندگي حيدري مورد تقليد برخي ديگر از نوازندگان سنتور قرار گرفت كه از مهمترين آنها ميتوان به شادروان پرويز مشكاتيان اشاره كرد كه در دوران اوليه نوازندگياش به خصوص در زمينه استفاده از تكنيكهاي سه تارنوازي تحت تاثير شيوه نوازندگي آقاي حيدري بود. از نمونههاي خوب ديگر اجراهاي سنتور حيدري ميتوان به اجراهاي او در «گلهاي تازه» 99 (در دستگاه شور)، 111 (در دستگاه ماهور) و 129 (در بيات ترك) اشاره كرد. يكي ديگر از اجراهاي خوب حيدري در راديو بازاجراي تصنيف قديمي منسوب به شيدا به نام «ناوك مژگان» در گوشه شوشتري همايون بود كه بنا به قول خودش براي نخستين بار آن را از نورعلي خان برومند و درمنزل حاج آقا محمد ايراني شنيده بود و در آن اجرا فريدون شهبازيان با ويلن و آبتين اجلالي هم با تنبك او را با آواز نادرگلچين همراهي كردند. اما با ورود محمد حيدري به راديو از اواخر دهه 1340 ميتوان گفت كه فصل نويني در زندگي هنري وي به وجود آمد و از آن زمان به بعد به تدريج نوازندگي سنتور وي به حاشيه رانده شد و بيشتر به ساختن ملوديهاي عامه پسند اما در عين حال مبتني بر موسيقي دستگاهي ايران متمايل شد. البته حيدري تا مدتها پس از ورود به راديو كم و بيش در هنرستان موسيقي ملي به عنوان مدرس سنتور به كار مشغول بود ولي با ورود علي رهبري به عنوان رييس هنرستان موسيقي (از سال 1352) و با توجه به اينكه حيدري مانند گذشته چندان دل به كارهاي آموزشي نميداد و به خاطر مشغله زيادش در راديو و تلويزيون بيشتر اوقات با تاخير به كلاسها ميآمد و پس از اخطارهاي زيادي كه علي رهبري در اين زمينه به او اعلام كرد در همان سال 1352 با قهر از هنرستان بيرون آمد و ديگر اين كار را ادامه نداد. نخستين تصنيف و ترانهاي كه باعث شهرت محمد حيدري در راديو شد، ترانه «نامهربوني» با شعري از تورج نگهبان و با صداي خانم الهه بود. ملودي اين ترانه پيشتر دراداره فرهنگ و هنر اما با شعري ديگري از خانم لعبت والا و با نام «قصه وفا»با صداي خانم خاطره پروانه اجرا شده بود. به هرحال تفاوت عمده دوره جديد تصنيفسازي حيدري در راديو با دوران فعاليت وي در اداره فرهنگ و هنر در اين بود كه ساختههاي وي در فرهنگ و هنر بيشتر حالت اونيسون و تك صدايي داشتند و داراي تنظيمهاي سادهاي بودند اما بيشتر آثار وي در راديو و تلويزيون توسط تنظيمكنندگان حرفهاي نظير منوچهر چشمآذر، آندرانيك و ناصر چشمآذر كه با علوم آهنگسازي نظير هارموني آشنا بودند تنظيم ميشدند و اجراهاي آوازي هم توسط خوانندگان تواناي موسيقي پاپ (اعم از مرد و زن) خوانده ميشدند كه مجموع تمامي آنها قطعا در موفقيت كارهاي وي بسيار سهيم بودند. اما ملوديهاي ساخته وي با وجود استفاده از تنظيمهاي حرفهاي موسيقي پاپ ريشه در موسيقي دستگاهي ايراني داشتند و او در اين زمينه مانند ملوديسازان ديگري مانند عطاءالله خرم، عماد رام، جهانبخش پازوكي، انوشيروان روحاني، فريدون خشنود و تا اندازهاي صادق نجوكيعمل ميكرد. شايد بتوان گفت كه آن دسته از تصنيفهاي وي كه بر پايه آواز دشتي، دستگاه شور و آواز بيات اصفهان ساخته شدهاند موفقتر و زيباتر جلوه كردهاند. اما به هرحال به جرات ميتوان گفت كه بسياري از ملوديهاي محمد حيدري در زمره زيباترين ملوديهاي كل تاريخ موسيقي پاپ ايران زمين محسوب ميشوند كه از جمله مهمترين آنها ميتوان به ترانههاي «چراغ» (با ترانه اردلان سرفراز و تنظيم منوچهر چشمآذر)، «سوغاتي» (با ترانه سرفراز و تنظيم ناصر چشمآذر)، «مسافر» (با ترانه هما ميرافشار و تنظيم منوچهر چشمآذر)، «قلبم گرفت» (با ترانهاي از ليلا كسري)، «شور عشق» (با ترانهاي از هما مير افشار با صداي گلپايگاني)، «نشانه» (با شعري از شيخ بهايي و بهمن فرسي)، «دلم گرفته» (با شعري از ليلي كسري) و غيره اشاره كرد. حيدري پس از انقلاب اسلامي ابتدا به ايتاليا و شهر رم رفت و پس از سه سال اقامت در آنجا به شهري اطراف لسآنجلس رفت و تا زمان فوتش در آنجا اقامت داشت و فعاليتهاي هنري خود را ادامه داد.