صداي مخالف
چه كساني «ترور روحاني» را كليد زدند؟
وبسايت مشرق با اشاره به بخشي از سخنراني رييسجمهور در مجلس كه از «جرات تهديد به ترور» حرف زده بود و اشارهاش به ماجراي پلاكارد تجمع طلاب بود، ذيل عنوان «چه كساني ترور روحاني را كليد زدند؟» معتقد است كه روحاني خود به خوبي ميداند، معناي آن پلاكارد «تمام شدن عمر و پاسخگويي در جهان آخرت بوده است، نه تهديد به مرگ». با اين حال اين وبسايت تبديل شدن اين مساله، به موضوع اصلي را كار «تيم رسانهاي آشناي» ميداند كه كنايه از حسامالدين آشناست. اما نكته مهم اينجاست كه مشرق از همين زاويه وارد شده و معتقد است كه روحاني از «سياهنمايي آزرده خاطر است» و اين سياهنماييها در واقع «ترور شخصيت» است. از همين مسير نيز موضوع را به اصلاحطلبان منتسب كرده و مينويسد: «متاسفانه ريشه اين سياهنمايي منجر به ترور شخصيتي دولت را بايد در ستاد مشترك دولت و اصلاحطلبان جستوجو كرد. روحاني حتما بهتر از هركسي ميداند كه اصلاحطلبان به عنوان حاميان ستادي او، طي 5 سال گذشته چه حجمي از بزرگنمايي تحريمها، سياهنمايي از اقتصاد كشور، مفسدنمايي از نظام و غيره را انجام دادهاند و حتي نويد اغتشاشات ميليوني را هم دادهاند.»
نويسنده سپس خطاب به روحاني مينويسد: «آقاي روحاني حقيقتي را بيان ميكند و از چيزي شكوه دارد كه 5 سال آزگار، دير متوجه آن شده است. بله! شخصيت دولت و نفر اول آن در معرض ترور قرار گرفته است... اما نه در تجمع قم و بهواسطه يك پلاكارد، بلكه در همان روزي كه آقاي روحاني گفت «خزانه خاليست!» مشرق سپس توصيه ميكند: «البته اكنون هم براي گريختن از موضع ادامه اين ترور و ترورها دير نيست. به شرط آنكه دولت و اصلاحطلبان دندان لقّ سياهنمايي را بكنند.»
هدف اربعين است
بعد از آنكه روزنامه شرق گزارش مربوط به زايران عراقي را كه ابتدا در ايسنا و شهروند منتشر شده بود، بازنشر كرد، جنجال تازهاي به پا شد. اولين رسانه 20 و 30 بود كه در گزارشي اين موضوع را به انگليس و بيبيسي متصل كرد. كيهان نيز اين موضوع را سناريوي «شرق» و «الشرق» خواند كه منظور «الشرقالاوسط» روزنامه وابسته به خاندان سعودي است. وطن امروز در مقالهاي تند به اين موضوع پرداخت و هدف را اربعين اعلام كرد و نوشت: «زنجيرهايها روزي عليه اين زيارت نوشتند كه «بايد زيارت عاشورايي ديگر و عاري از عبارات خشونتبار بنويسيم» اما خدا با زيارت باشكوه و جهانشمول اربعين، جوابشان را داد! قلم به مزدهايي كه امضاي حراميان را تضمين ميخوانند و رنگ لوگو را با پرچم يزيديان ست ميكنند، نه عجب كه حالا و به انحاي مختلف، عزمشان بر تخريب اربعين جزم باشد! نيست كه هر غلطي در مثلا تحريريه خود ميكنند و هر دروغي را به راحتي ميبافند، زاير مشهد و كربلا را هم مثل خود ميبينند! شگفتا! در شرايطي داعيهدار عفت و عرق ملي و ناموس وطن شدهاند كه خود غربزدهشان مسافر تور شهوت و كذب هستند و مكرر اماكن فسق و فجور دنيا را بر سر ايران خراب ميكنند! اين جماعت اگر شرف سرشان ميشد، آيا رنگ لوگوي چركنامه خود را با پرچم قاتلان غيورمرداني كه سختي جنگ در ديار غربت را به تن خريدند تا هرگز بعضي اتفاقات تلخ و تكاندهنده كشورهاي منطقه در ايران عزيزمان نيفتد، ست ميكردند؟! هدف شومشان كه كاملا واضح است چيست! تفرقه انداختن ميان ملل مسلمان بهويژه ايرانيها و عراقيها، بلكه از شكوه زيارت اربعين بكاهند!»
مانع گفتن پشتپردهها چيست؟
عبدالله گنجي در سرمقاله روزنامه جوان به موضوع جلسه سوال از رييسجمهور در مجلس پرداخته و تلاش كرده تا به انتقادات اصلاحطلبان از عدم سخن گفتن روحاني پاسخ دهد. او با برشمردن مشكلات ارزي و قاچاق خودرو مينويسد: «آيا حل اين مسائل به حضور در سوريه يا عدم به رسميت شناختن اسراييل بستگي دارد؟ آيا با امريكا مذاكره نكرديم؟ و روحاني حال حاضر را براي مذاكره مساعد ميداند؟ اگر خروج امريكا از برجام اثر رواني به قيمتها دارد بايد به عنوان «حقايق پشت پرده» و «موانع رييسجمهور» به خورد ملت داده شود؟»
گنجي سوالات ديگري را هم مطرح ميكند مشخصا به انتقادهاي اصلاحطلبان از اداره كشور باز ميگردد. مسائلي مانند حضور نظامي ايران در سوريه يا نظارت استصوابي كه از سوي بخشي به عنوان علت اصلي و ريشهاي مشكلات عنوان ميشود.
مديرمسوول روزنامه جوان اين پرسشها را پيش روي فعالان سياسي اصلاحطلب قرار داده و ميپرسد: «واقعا پشت پردهاي كه دولت را معاف از پاسخگويي و بيگناه، بيتقصير و فاقد اختيار در حل مسائل معرفي ميكند، چيست؟ قيمت ارز، طلا، خودرو و مسكن مربوط به نظارت استصوابي است؟ مربوط به سوريه است؟ سپاه ارز و سكه را آنطور به حراج گذاشته؟ سياست منطقهاي ما قاچاق را سامانيافته كرده است؟ بيت رهبري فرمان رشد قيمتها را صادر كرده است؟ رهبري مانع كنترل قيمتها و توزيع درست ارز و سكه است؟ آيا قيمت دلار در تركيه هم مربوط به سپاه و بيت رهبري و نظارت استصوابي است؟»