حال محيط زيست خوب نيست
نيوشا طبيبي
۱- كيست كه نداند حال محيط زيست ايران بد است؟ از كمبود نيروي انساني و مضايق متعدد و سوءمديريت عميق و كمبود بودجه در سازمان حفاظت از محيط زيست گرفته تا مشكلات فرهنگي و برنامههاي
ضدمحيط زيستي توسعهاي عواملي هستند كه حال و روز محيط زيست ايران را بد كردهاند. ايران سرزمين خشكي است كه گونههاي جانوري و گياهي متعدد اما كم جمعيتي دارد. اين گونهها قرنهاي متمادي است كه در اين سرزمين زندگي ميكنند و خود را با شرايط سخت حيات بيابانها و دشتهاي ايران وفق دادهاند. رييس سازمان حفاظت از محيط زيست كماكان از منظر فردي بيرون از دولت سخن ميگويد و گويي مقصر سوءتدبيرها بيرون از سازمان تحت امر خودشان است. متاسفانه آقاي رييس چندان خود را مقيد به آداب سخن گفتن و نشستن جلوي چشم مردم - در واقع كارفرمايان ايشان - نميدانند و اين معني را به ذهن ميرسانند كه شايد براي وظيفهاي كه بر عهده ايشان نهاده شده و كارفرمايانشان كه حقوق و دستمزد ايشان را از ماليات و داراييهاي ملي پرداخت ميكنند، ارزش و اهميتي قائل نيستند.
۲- حال محيط زيست ايران خوب نيست و گونههاي جانوري رو به نقصان دارد و نه ازدياد. پاسگاههاي سازمان محيط زيست در نقاطي كه لازم است حفاظت و پاسداري و رصد شوند، خالي رها شدهاند. ستادها اما با ازدياد نيرو و تورم بدنه كارشناسي مركز نشين مواجه هستند و نيروهايي كه در صحنه و خط مقدم به كار حفاظت و رصد و تحقيق و پايش بايد مشغول باشند، بيدستمزد و حمايت رها شدهاند. واگذاري امر استخدام و نيروي انساني به بخش خصوصي مسير غلطي را پيموده و تا سطح مديران منطقه از نيروهاي قراردادي استفاده ميشود و بسياري از آنها هيچ علاقهاي به موضوع شغليشان ندارند و فقط از مزاياي شغليشان استفاده ميكنند. استفاده شخصي از تجهيزات تخصصي مانند دوربينهاي شكاري و خودروي مخصوص گشت توسط اين مديران از آسيبهاي رايج اين انتصابهاي بدون تدبير هستند. ديده ميشود خودروي گشت پايگاه كه بايد در اختيار محيطبانان و براي گشت در منطقه و وظايف سازماني استفاده شود، به عنوان خودروي شخصي مدير قراردادي استفاده ميشود!
۳- در اين وضعيت بسيار نابسامان كه بايد با تدابيري از مرگ گونههاي جانوري و گياهي ايران جلوگيري كرد، باز هم خبر غمانگيز صدور مجوز شكار در قرقهاي اختصاصي به گوش ميرسد. مديركل حفاظت و مديريت صيد و شكار سازمان حفاظت (!) از محيط زيست اعلام كرده: « ۱۱۲ مجوز شكار كل، قوچ و آهو در قرقهاي اختصاصي صادر شده است.»
در صحبتهاي ايشان دو نكته مهم وجود دارد، يكي آماري است كه از تعداد گونههاي مختلف جانوري در قرقهاي مختلف ذكر كردهاند كه البته اين آمارها قابل تشكيك هستند. نكته ديگر آنكه هيچ كدام از گونهها به جمعيتي بيش از ۱۴۰۰ راس نرسيدهاند و توجيهي براي كنترل جمعيت آنها وجود ندارد.
ايشان از واگذاري قرقهاي اختصاصي در سالهاي گذشته سخن گفتهاند كه جامعه از چگونگي و چرايي اين واگذاريها به بخش خصوصي كاملا بيخبر است. مسوولان سازمان محيط زيست بايد توضيح بدهند چگونه وظايف حاكميتي خود را واگذار ميكنند و بخش خصوصي با چه توجيه اقتصادي وارد قرارداد مديريت قرق و منابع طبيعي ميشود؟ آيا منابع طبيعي را برداشت ميكنند يا با شكار گونهها تجارت ميكنند؟
محيط زيست ايران به دليل شرايط اقليمي به تقويت و زندگي بيشتر نياز دارد تا روشهاي عقبافتاده كنترل جمعيت و توجيهات نهچندان صادقانه حفاظتي.