360 دقيقه و تنها يك گل زده
بحران گلزني در پرسپوليس
سامان سعادت
باخت نسبتا سنگين استقلال، جو رواني سنگيني كه از قدرت تيم الدوحيل پيش از مسابقه با پرسپوليس به وجود آورده بودند و بسته بودن پنجره نقل و انتقالاتي پرسپوليس همه جمع شد تا شكست شاگردان برانكو مقابل تيم پرستاره قطري با حداقل اختلاف، نتيجهاي قابل قبول تلقي شود؛ نتيجهاي كه جبرانش با توجه به بازي برگشت كه قرار است در آزادي برگزار شود، اصلا كار سختي نيست. اما همه اينها نبايد باعث چشمپوشي از مشكلات پرسپوليس شود. نبايد به بهانه باخت خفيف و قابل جبران مقابل تيم قطري بگوييم بهبه و چهچه!چهار بازي. 360 دقيقه و تنها يك گل زده. اين مشكل اصلي تيم پرسپوليس است كه بايد توجه ويژهاي به آن شود. فرقي ندارد چه تيمي مقابل پرسپوليس بازي ميكند. استقلال خوزستان، نفت يا الدوحيل. قرمزپوشان در گلزني دچار مشكل شدهاند. درست است كه آنها در همين پنج بازي ليگ ركورددار زدن توپ به تيرك دروازه حريفان هستند، درست است كه تيم در به وجود آوردن موقعيت گلزني وضعيت بدي ندارد، درست است كه خط حمله قرمزها ميتواند فشار خوبي روي دروازه حريفان ايجاد كند، اما معيار فوتبال گل است. چيزي كه فعلا پرسپوليسيها در به ثمر رساندنش دچار مشكل شدهاند. برانكويي كه هميشه به بازي هجومي معروف بوده، برانكويي كه در اين چند فصل هميشه آقاي گلي را براي مهاجمانش به ارمغان آورده، برانكويي كه ميگويد اگر يك روز به فوتبال دفاعي روي بياورم آن روز، روز مرگ من است، چرا اينچنين در باز كردن دروازه حريفان دچار مشكل شده؟ مشكل از كجاست؟ كمكار بودن هافبكها و عدم توانايي خلق موقعيتهاي خوب براي مهاجمان؟ بيتمركز بودن و ناآمادگي مهاجمان تيم؟ بسته بازي كردن تيمها مقابل پرسپوليس؟ همه اينها ميتواند باشد. به عنوان مثال در باب كم كار بودن هافبكها بايد به اين نكته تكراري اشاره كرد كه فعلا تا آغاز نيم فصل دوم كه سروش و ترابي به جمع پرسپوليسيها اضافه شوند، اين تيم هافبك خلاق و سازنده گل ندارد. برانكو تلاش ميكند از بشار و نعمتي اين كاركرد را بكشد، اما تا حد زيادي ناموفق بوده، چراكه اين بازيكنان قابليتهاي ديگري دارند. احمد نورالهي هم با وجود اينكه همزمان ميتواند هم نقش هافبك دفاعي و مخرب را بازي كند، هم نقش هافبك سازنده و هجومي را، به دليل وظايف بيشتر دفاعياش نميتواند آن تاثيرگذاري لازم را داشته باشد يا اگر به بحث مهاجمان تيم بپردازيم، ميتوانيم به طور مشخص از افت علي عليپور حرف بزنيم. مهاجمي كه در 6 بازي ابتدايي فصل تنها 2 گل به ثمر رسانده كه يكي از گلهايش هم از روي نقطه پنالتي بوده. منشا هم كه مدتهاست از فرم ايدهآل زمان بازي كردنش در پيكان فاصله گرفته و با وجود تاثيرگذارياش هنگام حضور در زمين، آن وظيفه اصل كارياش كه همان گل زدن است را نميتواند به انجام برساند. او تا اينجاي فصل تنها يك گل به ثمر رسانده. البته نبايد از نظر دور داشت كه او تاكنون به صورت فيكس و از ابتدا در تركيب قرار نگرفته و همواره به صورت يار تعويضي وارد زمين شده. دليل سوم كه بسته بازي كردن تيمها مقابل قهرمان دو فصل اخير ليگ برتر است نيز دليل موجهي به شمار ميرود. گرچه بازي آخر پرسپوليس مقابل الدوحيل كمي اين فرضيه را دچار چالش ميكند، چراكه تيم قطري اصلا براي دفاع وارد زمين نشده بود. اما فوتبالدوستان نميتوانند دفاع چند لايه و كيروشيوار تيمهاي نفت مسجد سليمان و صنعت نفت را مقابل پرسپوليس از ياد ببرند. دفاعي كه حق تيمهاست و كسي نميتواند به اين سبك بازي خرده بگيرد. اين وظيفه تيم خواهان برد است كه راهي پيدا كند براي گشودن دروازه حريف. كاري كه برانكو بايد هرچه سريعتر انجام دهد و نقشه تازهاي براي رد شدن از خطوط دفاعي متراكم حريفان داخلي پيدا كند. آمار گلزني پرسپوليس در 4 ديدار اخير، يكي از بدترين آمار اين تيم با هدايت برانكو به حساب ميآيد؛ آماري كه زنگ خطر جدي را بيخ گوش قهرمان دو فصل اخير ليگ برتر به صدا درآورده. همه ميدانند هيچ تيمي به صرف خلق موقعيت و گل نخوردن نميتواند قهرمان ليگ شود و پرسپوليس نيز از اين قاعده مستثني نيست.