در حالي كه نيروهاي سوريه و جنگندههاي روسي قدمهاي اول در كسب آمادگي براي حمله به استان ادلب را برميدارند، چشمانداز بروز يك فاجعه دو ميليون غيرنظامي را كه در ميان دهها هزار جنگجوي مخالف گرفتار شدهاند، تهديد ميكند.مخالفان از جنگجويان افراطي از جمله داعش و القاعده گرفته تا گروههاي ميانه روتر مخالف بشار اسد، همگي به عنوان آخرين پناهگاه به ادلب گريختهاند.
دونالد ترامپ، رييسجمهوري ايالات متحده، نيكي هيلي، نماينده امريكا در سازمان ملل و جوزف دانفورد، فرمانده ستاد مشترك ارتش همگي به مسكو و دمشق درباره استفاده از حملات متداول در ادلب كه آخرين پايگاه مخالفان دولت بشار اسد به شمار ميرود، هشدار دادهاند.
اما چرا بشار اسد يا ولاديمير پوتين بايد به چنين شكوه و شكايتهايي گوش كنند؟ آنها به خوبي ميدانند كه منافع امريكا حكم ميكند تا حد ممكن از جنگ در سوريه دور بماند- اين مساله از معدود وجوه اشتراك بين دولت باراك اوباما و ترامپ است. بيشك، حمله به ادلب به يك فاجعه بزرگ انساني ميانجامد. اما اين نگراني براي متوقف كردن اسد و پوتين كافي نخواهد بود؛ آنها هر دو معتقدند ايالات متحده با خشونت و به بدترين شكل ممكن اين جنگ را پيش برده و از مخالفان حمايت كرده تا آماده جنگ شوند، اما ابزار كافي براي پيروزي در اختيار آنها نگذاشته است.
دست كم خشونتهاي دمشق و مسكو موثر واقع شده است و اكنون آنها دليل كافي براي ادامه دادن اين خشونتها دارند و ميدانند زماني كه ادلب
تحت كنترل درآيد، ميتوانند پايان جنگ را اعلام كنند.
اما هيچ استدلالي نميتواند كشتار غيرنظاميها را توجيه كند. به علاوه، پيروزي دولت اسد در جنگ ادلب هم مشكلات را حل نخواهد كرد و رييسجمهوري سوريه كنترل بر جمعيتي آسيب ديده و وحشتزده از خشونتها را بر عهده خواهد داشت و اقتصادي كه در نتيجه تحريمهاي بينالمللي فلج شده است.
بخشهاي سني نشين سوريه آن قدر دچار آسيب شدهاند كه به سختي ميتوان از ظهور مجدد عناصر افراطي جديد در آنجا در آينده نه چندان دور جلوگيري كرد.ممكن است داعش در حال حاضر بيشتر بخشهاي تحت كنترل خود از دست داده باشد، اما ورژن 2 داعش يا چيزي بدتر از آن در آستانه ظهور است. براي جلوگيري از قتل عام تمام عيار در ادلب و پايان دادن به جنگ در سوريه به يك چارچوب كلي نياز است كه شايد به مذاق اسد و پوتين چندان خوش نيايد.
اما برنامه درست حتي ميتواند به بازگشت پناهجويان و ايجاد آيندهاي بهتر كمك كند. ايالات متحده بهطور قطع نميتواند سرمايهگذاري انساني يا مالي را در سوريه افزايش دهد.
امريكاييها از جنگهاي خارجي كشورشان خسته شدهاند. اما شايد با بازنگري در استراتژيهاي گذشته و منعكس كردن شرايط كنوني منطقه در آنها، بتوان آنچه از سوريه باقي مانده است را نجات داد.
امريكا بايد بپذيرد كه فرآيند ديپلماتيك ژنو به رهبري سازمان ملل با كنار رفتن اسد از قدرت همراه نخواهد شد. وانمود كردن به اينكه نتيجه ديگري ممكن است، توهم محض و وقت تلف كردن خواهد بود.
ايالات متحده همچنين ميتواند با پيشنهاد همكاري به تركيه و شايد حتي روسيه در عمليات مبارزه با تروريسم در ادلب، عناصر وابسته به داعش و القاعده را ريشه كن كند. تنها در چنين شرايطي است كه امريكا ميتواند بدون افزايش شمار نيروهاي خود، به آينده سوريه كمك كند. ممكن است دولت اسد يا مسكو بلافاصله با پيشنهادهاي واشنگتن در اين زمينه موافقت نكنند، اما روسيه بهشدت تمايل دارد كه جنگ در سوريه هرچه سريعتر پايان يابد و از كمكهاي بينالمللي براي بازسازي اين كشور پس از جنگ هم استقبال ميكند.
آغاز روند بازسازي سوريه، بازگشت پناهجويان به اين كشور را ممكن ميسازد و در عين حال، ميتواند احتمال ظهور مجدد داعش را كاهش بدهد.در آغاز درگيريهاي داخلي در سوريه، امريكا با حمايت از عناصر مخالف و جنبشهاي افراطي به ظهور داعش كمك كرد، اما اين مرتبه ورژن جديد داعش يا هر جنبش افراطي مشابه ديگري ميتواند در نتيجه رها شدن سوريه و خودداري امريكا و ديگر كشورها به بازسازي اين كشور جنگ زده، رخ بدهد. اما همچنان اين سوال باقي است كه چطور ميتواند از بروز يك فاجعه تمامعيار در ادلب ممانعت و در عين حال آخرين جنگجويان افراطي پناه گرفته در اين استان را ريشهكن كرد.
منبع: بروكينگز
ترجمه: تحريريه ديپلماسي ايراني