اهميت نقش زنان در عاشورا
مينو مرتاضي لنگرودي
گريزناپذيري رابطه قدرت و خشونت در تاريخ زندگي انسان امر بديهي است. اما حوادث و وقايع تاريخي نشان ميدهند كه گريزناپذير بودن الزاما به معناي تغييرناپذير بودن نيست. در زندگي انسانها حوادث و وقايع بيشماري به وقوع پيوسته است كه بيانگر تغييرات در ساحتهايي بوده كه گريزناپذير به نظر ميرسيدند. واقعه عاشورا از جمله دقايق تاثيرگذار و تغيير در گريزناپذيريهاست. يك وجه گريزناپذير آشنا در زندگي انسانها روابط نابرابر و تبعيضآميز جنسيتي است. بررسي علل و چرايي پيدايش اين پديده در مجال اين يادداشت نيست. اما همين رابطه تبعيضآميز جنسيتي و «زنبودگي» و «مردبودگي» در بزنگاههاي تاريخي و در متن مبارزات مردمي كمرنگ ميشود و «مقاومت بهماهو مقاومت» فارغ از تبعيضها و تفاوتهاي جنسيتي جان ميگيرد تا با ايجاد رخنه و روزن در بنبستهاي گريزناپذير راههاي رهايي را مريي و آشكار كند.
در نهضت عاشورا دفاع مظلومانه خاندان پيامبر(ص) از آرمان اصلاحات اجتماعي و اعتقادي اسلام نيز ازجمله مقاومتها و روياروييهايي است كه طي آن موقعيت گريزناپذيري انسان مورد ستم واقع شده را فارغ از زنبودگي يا مردبودگي تغيير داده است. آرمان مشترك نيز همچون عشقهاي رمانتيك قابليت اين را دارد تا از امتزاج دو «منِ» متفاوت و متمايز از يكديگر يك «ما»ي واحد بسازد. از اين رو آرمانخواهي نيز همچون عشق يك تجربه ويژه در مناسبات بيناانساني است كه در آن «من»هاي متعدد در هم ميآميزند و يك «ما»ي تازه و به تعبير درستتر هويت مشترك جديدي ميسازند كه ويژگيهاي انساني در آن بر ويژگيهاي جنسيتي پيشي ميگيرد. تكتك افراد در متن آرمان «ما» خود انسانيشان را منبسط و كاملتر درمييابند و تجربه ميكنند. در نهضت عاشورا روح جمعي براساس آگاهي از حق مشاركت آزادانه در انتخاب و بيعت با حاكم دلخواه شكل ميگيرد و خواهان تغيير روابط جبارانه حاكم ميشود. از اينجاست كه آرمان به منزله تنها امكان با تجميع «من»هاي منفرد تحت ستم در ساختار سلسلهمراتبي تبعيضآميز قبيله، ثروت و جنسيت به تخريب مفصلبندي ماشين قدرت قبايلي كه مرتكب سختترين و بيشرمانهترين خشونتها عليه زن و مرد و كودك و پير و جوان شده بود پرداخت و آن را از كار بازايستاند. مهمترين ويژگي زنان و مردان مبارز در نهضت عاشورا اين بود كه آنها فرزندان زمان خويش بودند كه توانستند با وجود تفاوتهاي موقعيتي و جنسيتي كنار هم روح جمعي زمان خويش را برسازند. آنها براي هويت در گذشته يا آينده نامعلوم و جانشيني بر تخت قدرت جنگ نميكردند. بلكه به طرزي كاملا شفاف براي تغيير وضعيت زندگي و عبور از زيست در حصار تنگ سنت آباواجدادي، فارغ از جنسيتهاي زنانه و مردانهشان در مقام انسانهاي آگاه مقابل جباريت موجود مقاومت و از خود دفاع كردند. پيش از نهضت عاشورا حضور زنان در جنگهاي قبايلي سابقه داشت. اما نحوه حضور و عملكرد زنان در نهضت عاشورا را بايد از خلال كوششهاي آنان در برساخت روح جمعي و سر و تن سپردن به آرمان مشترك آزاديخواهي و عدالتجويي در دورانشان تحليل كرد و توضيح داد؛ با توجه به اينكه لشكر امام حسين (ع) لشكري داوطلب بود، غير از اطفال خردسال كه گريزي از همراهي والدينشان نداشتند، هيچ اجباري براي حضور هيچكس در آن وجود نداشت. زنان و مردان ارادهگرايانه و داوطلبانه به لشكر امام پيوسته بودند و بيش از جان و سلامت و امنيت خود، پروا و دغدغه حفظ امنيت و جان همراهان را داشتند و در اين راه حاضر بودند از جان خود درگذرند. در اين جنگ نابرابر 25 زن حضور داشتند و روز عاشورا شاهد شهادت پسران برومندشان در ميدان رزم بودند. زينب سلاماللهعليها يكي از اين مادران است كه شاهد شهادت دو پسر برومندش در روز واقعه و فاجعه است. زينب سلاماللهعليها وقتي به قيام عاشورا ميپيوندد زني پنجاه و چند ساله است. او زندگي خانوادگي را در راه دستيابي به آرمانهايش ترك ميگويد. او در مقام خواهر حامي و پشتيبان برادر است. اما آنچه زينب را برميانگيزد تا در قيام عليه ارتجاع حاكم حضور فعال داشته باشد جانبداري شجاعانه از آرمانهايي است كه در خلال زندگي پرفراز و نشيب خود در خاندان نبوت در يافته و باور كرده است. زندگي زينب از كودكي تا هنگام مرگ سرشار از حادثه است. اين رنجها و تجارب عيني به اضافه آموزشهاي پدر و مادر از زينب زني مقاوم و آگاه ميسازد. حضور زينب و ساير زنان در نهضت عاشورا حاوي پيام آشكاري به جامعه بشري و انسانهاي همعصر و نسلشان است. آنها كه زنها را در مقام ابژه و ابزار مردان پيامرسان نهضت عاشورا معرفي ميكنند در اصل تفكيك جنسيتي و درحاشيهماندگي زنان را تاكيد و ترويج ميكنند.
پيام آشكار زنان و مردان در نهضت عاشورا اين است كه به ياد بياوريم پيام اسلام و قرآن اين است كه زن و مرد در مقام انسان بهطور برابر مخاطب قرار ميگيرند. زن و مرد از نفس واحد بهطور برابر و آزاد آفريده شدهاند و هر دو آزاد و مختار و مسوول به طور برابر مخاطب دستورات و تعاليم انبيا هستند. هر دو برابر از نفخه الهي بهره بردهاند. بهطور برابر پاداش ميگيرند و برابر مجازات ميشوند و نهايتا اينكه به ياد داشته باشيم كه «آرمان عدالت و آزادگي جنسيتبردار نيست». به عبارت روشنتر، زن و مرد سوژههايي انسانياند و منزلتي برابر دارند. اما زنان و مردان با وجود اين تجارب زيسته تاريخي و درك اين نكته كه تفاوتهاي جنسي و جنسيتي در برابر مفاهيم عميق انساني به روز واقعه رنگ ميبازند. اما فرهنگ دوران به دليل سابقه طولانيمدت سلطه پدرسالاري بر روابط زن و مرد اغلب پس از واقعه و بنا بر اصل رعايت مصالح قدرت و ثروت به انواع تفكيك مبادرت ميورزند و زنان را از دايره شمول قهرمانيها و پيروزيهاي آرماني كنار ميگذارند. تفكيكي كه به منظور ابقاي فرهنگ پدرسالار صورت ميگيرد و فرهنگي كه دائما به زنان درخودمانده يادآوري ميكند كه باور كنند مردان عوامل تعيينكننده و سوژه پيامهاي بشري هستند و زنان موجوداتي ثانوي و جانبي و پيامرسان هستند و اين مظلوميتي مضاعف براي زنان و مردان آرمانخواه نهضت عاشوراست كه گفتمان تغيير را بر گفتمان گريز ترجيح داده و تحميل كردند؛ اين هم يكي از پيامهاي عاشوراست كه كمتر بدان توجه ميشود.