در صورت اخراج آقاي خاص از منچستر يونايتد
امريكاييها به دنبال مورينيو
علي كربلايي
رسانههاي انگليسي ميگويند بعد از نتايج ضعيف مورينيو با منچستريونايتد و احتمال قطع همكاري او با اين تيم، مديران فدراسيون فوتبال امريكا به دنبال جذب اين مربي پرتغالي هستند. البته اين خبر تا حدي باورنكردني است. چرا كه مورينيو در صورت اخراج از منچستريونايتد خسارت هنگفتي از اين تيم دريافت ميكند و اگر هدايت تيم ديگري را بر عهده بگيرد اين خسارت به او نميرسد. پيشنهاد مالي ايالات متحده بايد آنقدر وسوسهانگيز باشد كه مورينيو قيد استراحت و گرفتن پول مفت را بزند و سراغ سامان دادن به يك تيم ملي شكست خورده برود.
اما اگر همه مشكلات پيش روي اين همكاري از سر راه برداشته شود، آيا اين همكاري به سود دو طرف ماجراست؟ آيا مورينيو و تيم ملي امريكا ميتوانند همكاري موفقيتآميزي داشته باشند؟ پاسخ اين پرسش را بايد در گذشته دو طرف ماجرا جستوجو كرد. كيروش در سال 1996 هدايت تيم مترو استارز در ليگ فوتبال حرفهاي امريكا (MLS) را برعهده گرفت و سپس فدراسيون فوتبال امريكا او را براي مطالعه دقيق بر روي فوتبال امريكا استخدام كرد. برنامه حضور كيروش روي نيمكت تيم ملي امريكا به عنوان سرمربي بعد از جام جهاني 1998 هرگز عملي نشد. يكي از برنامههاي اصلي «پلن كيروش» در امريكا توجه ويژه به آكادمي و فوتبال پايه بود. كارلوس كيروش در تيم ملي ايران هم قرار بود همين پروژه را به سرانجام برساند، اما خيلي زود اين مساله فراموش شد تمام تمركز كيروش روي تيم بزرگسالان معطوف شد. كيروش يك بار در مصاحبهاي در مورد آن روزهايش در امريكا گفت: «هرگز اولين ملاقاتم با روتنبرگ، رييس وقت فدراسيون فوتبال امريكا را فراموش نميكنم. او به من گفت كه «كارلوس، هدف من اين است كه در 10 سال آينده قهرمان جام جهاني شويم.» فكر ميكنم او در صورت من نوعي ناراحتي و شگفتزدگي را ديد، چون گفت «نگران نباش، ميدانم كه احتمالا ما در 10 سال آينده نميتوانيم به اين عنوان برسيم، اما ميخواهم بدانم كه براي رسيدن گام به گام به قهرماني در جام جهاني به چه چيزهايي نياز داريم؟» و اين نگرش همانند يك درس براي من بود.» اين خاطره نشان ميدهد امريكاييهاي جاهطلب به دنبال قهرماني جام جهاني هستند و سالهاي سال است كه با اين رويا زندگي ميكنند.
طرف ديگر ماجرا ژوزه مورينيو است. يك مربي جاهطلب كه حاضر است براي قهرماني هر كاري انجام بدهد. تجربه ثابت كرده ژوزه در نقش سرمربي يك تيم بزرگ نميتواند موفقيت چنداني كسب كند و بايد به تيمي برود كه نياز به شوك و احيا شدن داشته باشد. پورتو، چلسي و اينتر سه تيمي بودند كه براي رسيدن به بزرگترين موفقيتهاي تاريخ باشگاهشان روي مورينيو حساب باز كردند و نتيجه فوقالعادهاي هم گرفتند. اما منچستريونايتد و رئال مادريد دو باشگاه بزرگي بودند كه در جستوجوي شكوه گذشته به مورينيو مراجعه كردند و اين مربي به جز حاشيه ارمغاني براي آنها نداشت. پس تجربه نشان ميدهد كه تيم ملي امريكا ميتواند چالش جذابي براي ژوزه مورينيو باشد. او ميداند آنجا تمام اركان فدراسيون فوتبال تحت امر او خواهند بود و ميتواند تمام نكاتي كه در سر دارد را پياده كند.
اما يك مساله وجود دارد. پلن كيروش چه ميشود؟ در پلن كيروش به وضوح گفته شده كه امريكا بايد به ستارههاي رده پايه بها بدهد. كلينزمن كاملا به پلن كيروش وفادار بود و از خطمشي فدراسيون فوتبال امريكا پيروي ميكرد. اما مورينيو هيچوقت به اين معروف نبوده كه به جوانها بها ميدهد و همواره دنبال ستارههايي بوده كه خودشان را اثبات كرده باشند. ضمن اينكه مورينيو تا امروز هيچگاه هدايت يك تيم ملي را بر عهده نداشته است. هرچند چند باري گفته كه از هدايت تيم ملي پرتغال استقبال ميكند، اما امريكا داستان متفاوتي دارد. براي يك مربي كه به نظر تاريخ انقضايش در رده باشگاهي گذشته، رفتن به رده ملي ميتواند يك انتخاب منطقي باشد. اما به اين زودي؟ خيلي بعيد است. مورينيو حداقل يك سال استراحت خواهد كرد و حاضر نخواهد شد از تعطيلاتش بگذرد. همانطور كه پيشتر هم ثابت كرده استراحت كردن و وقت گذاشتن براي يك انتخاب خوب را به سريعا به كار برگشتن ترجيح ميدهد. احتمالا شما هم بوديد انتخاب ميكرديد كه يك سال بيكار باشيد و از منچستريونايتد حقوق دريافت كنيد تا اينكه در يك كشور جديد با فرهنگ فوتبالي جديد شروع به كار كنيد. هدايت تيم ملي امريكا توسط ژوزه مورينيو از جذابترين شايعات فوتبال در ماههاي اخير بوده و اگر عملي شود، نگاه جديدي به تيم ملي امريكا در جهان خواهد شد.