• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4204 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۸ مهر

نيشتري بر پيكر سينماي آغشته به پول كثيف

قيام عليه حكومت سلبريتي‌ها

رضا صديق

چند ماه قبل كانون كارگردانان سينماي ايران در بيانيه‌اي از وجود پول‌هاي كثيف در سينما خبر داد و حالا هم سعيد خاني، تهيه كننده سرشناس سينما در مصاحبه‌اي با خبرگزاري مهر علنا درباره پولشويي در سينما خبر داده و به تندي به اين ماجرا اعتراض كرده است. به راستي در سينماي ايران چه خبر است؟ رانت نفتي سينما و پول سازمان‌هاي دولتي از يكسو و پول‌هاي كثيف كه مفسدين اقتصادي براي تطهير كردن فسادشان وارد سينما مي‌كنند از سوي ديگر، چه بلايي سر سينماي ايران آورده است؟ فيلم‌هايي كه پيش از اكران، هزينه خود را درمي‌آورند و اصلا براي‌شان اكران (يعني مردم) اهميتي ندارد، قرار است چه سرنوشت شومي را براي اين سينماي غيردموكراتيك رقم بزنند؟ سوال اينجاست كه آيا از دل اين بستر مي‌توان انتظار سينماي متعهد داشت؟ دقيقا در همين نقطه است كه سينماي ايران سر يك دوراهي قرار گرفته؛ آيا با پول‌هاي كثيف مي‌توان فيلم تميز ساخت؟ پاسخ برخي از سينماگران به اين سوال شباهت زيادي به كارمندان رسانه‌هاي استعماري دارد: «مهم نيست پول از كجا مي‌آيد، مهم اين است كه من (سينماگر) در ارايه حرفي كه مدنظر دارم خلاف باورم رفتار نكنم.» از دل همين پاسخ است كه سوالي ديگر ايجاد مي‌شود كه اصلا باور شما چيست؟ خلاف باورتان چيست؟ وقتي براي‌تان اهميت ندارد پولي كه دريافت مي‌كنيد، از طريق مفسدين اقتصادي، اختلاسگران و رانت‌خوارها كه ضدمردم هستند تامين مي‌شود، مي‌توانيد دم از باور بزنيد و از اثر وضعي اين پول بگذريد؟ اينها همان سوال‌هايي است كه بايد به صورت علني درباره‌شان بحث و جدل صورت بگيرد. اما سواي اين سوال‌ها، براي جلوگيري از ورود پول‌هاي كثيف دو امر مهم ضروري است:

نخست اينكه قانون اساسي براي كار در حيطه فرهنگي منع مالياتي قرار داده و بالطبع سبب شده تا نظارت مالياتي از فرهنگ برداشته شود؛ همين دليل نيز بسترساز جولان مفسدين اقتصادي و خائنين به ملت است تا پشت درهاي بسته و در پستوهايي كه نظارتي بر آنها نيست، در حيطه فرهنگ از سينما و تئاتر تا موسيقي و هنرهاي تجسمي پولشويي كنند. نبود نظارت از يكسو و نبود التزام به شفافيت تهيه كنندگان سينما در اين صنعت از سوي ديگر در كنار هم، همان دليلي است كه اين حيطه را مأمني براي تمام مفسدين اقتصادي كرده است. بابك زنجاني با سرمايه‌گذاري در فيلم‌هاي سينمايي و محمد امامي با سرمايه‌گذاري در سينما و شبكه خانگي، دو نمونه علني شده اين ماجرا هستند و به طور قطع نمونه‌هايي در پستوي بسياري هنوز وجود دارد كه هنوز نام‌شان سر زبان‌ها نيفتاده است. آيا اين مجال راه‌حلي نيز دارد؟ با اصلاح قانون اساسي و رفع منع ماليات از حيطه فرهنگ مي‌توان اين پستوي امن براي مفسدين اقتصادي را از بين برد. چرا بايد يك كارگر يا معلم ماليات بدهد اما صنعت سينماي ايران با آمار و ارقام نجومي از پرداخت ماليات معاف باشد؟ بايد مجلس شوراي اسلامي به امر ورود و براي جلوگيري از پولشويي در حيطه فرهنگ، اين قانون را اصلاح كند. آيا سينماگران يا اهالي فرهنگ و هنر اعتراض مي‌كنند؟ بايد پرسيد چرا خود جلوي ورود اين پول‌ها را تا امروز نگرفته‌اند و از آن ارتزاق كرده‌اند كه حال معترض هستند؟ دوم، انگشت اتهام را بايد به سمت «سلبريتي»ها گرفت. مفهومي وارداتي كه تنها در خدمت منافع خويش قدم برمي‌دارد. مصداق اين حرف را نيز در دو نكته مي‌توان جويا شد:

نخست اينكه آنها - آگاهانه يا ناآگاهانه، حلقه ربط مفسدين اقتصادي به صنعت سينما هستند و دو، آنها هيچ چارچوبي براي دريافت نكردن، كار نكردن و همدست نشدن با مفسدين اقتصادي - دريافت نكردن دستمزد و حقوق از اينان، ندارند. در مثال اخير، بازيگران سريال شهرزاد با وجود آگاهي از اتهام سرمايه‌گذار و تهيه كننده اين سريال، چرا از همكاري با او تا مشخص نشدن اتهام اين فرد دست نكشيدند؟ آنها اگر داعيه مردم دارند و عدالت - كه اين گونه نمايش مي‌دهند، مي‌توانستند به خاطر مردم و حقوق معلماني كه حق‌شان خورده شده، در يك بيانيه عمومي از همكاري با اين فرد تا مشخص شدن اتهامش دست بكشند، پس چرا چنين نكردند؟

درست در همين نقطه است كه دورويي برخي از سلبريتي‌ها خود را نمايان مي‌كند. از يكسو در فضاي عمومي با فيگور غمخوار مردم بودن براي خود وجهه و ويترين مي‌سازند و از سوي ديگر در پستو و زندگي حرفه‌اي همدست دزدها و مفسدين اقتصادي مي‌شوند. از پول‌هاي كثيف پروار مي‌شوند و در برج عاج براي مردمي كه چون رعاياي آنها دورشان مي‌چرخند نطق‌هاي مردم‌فريب مي‌كنند. چون ويروسي كه اعتماد به نفس جامعه را هدف قرار داده، فرديت خود را تبليغ مي‌كند و براي عوام خود را الگوهاي اخلاق معرفي مي‌كنند. در حالي كه جيب‌هاي‌شان با دستمزدهاي عجيب – كه به‌ واسطه پولشويي به سينما تزريق شده، پر مي‌شود و با نمايش مارك‌پوشي و سفرهاي فرنگ و زندگي‌اي كه از سطح توقع مردم بالاتر است، چون توموري بدخيم جان جامعه را مي‌گيرند و در همين بزنگاه نيز با يك پست يا توييت داعيه‌دار عدالتخواهي مي‌شوند.

تكليف چيست و يا با تمسك به سوال مهم «چه بايد كرد» چگونه مي‌توان براي مقابله با اين فضاي مسموم كاري كرد؟

بايد خطاب به بازيگران شريفي كه خود را از بيماري سلبريتي بودن دور نگه داشته‌اند، گفت كه شما بايد در يك اتحاد مبارك مقابل اين پديده شوم بايستيد. مگر نه آنكه در بزنگاه انتخاباتي يكصدا پشت يك نام مي‌ايستيد و بازيگران صحنه سياست‌زدايي مي‌شويد؟ پس امروز در يك حركت مثبت نقش خود را براي در كنار مردم ايستادن بيابيد، انتخاب كنيد كه در اين مجال شوم عليه مردم هستيد يا در كنار مردم؟ قيام كنيد و با اتحاد بيانيه صادر كنيد و وضعيت را براي همكاران خود سخت كنيد، شرايطي بسازيد كه مفسدين اقتصادي در سينما نتوانند جولان بدهند. شرايط را براي همكاران‌تان طوري رقم بزنيد كه اگر در كنار مفسدي ايستاد، خود ديگر توان سر بلند كردن نداشته باشد. به مردم بازگرديد و با مردم روراست باشيد و سلبريتي‌هايي را كه شريك دزد و رفيق قافله‌اند، خود از ساحت فرهنگ و هنر بركنار كنيد. اگر به راستي غم مردم داريد عليه پولشويي در سينما قيام كنيد و دست همكاران‌تان را از فشردن دست مفسدين اقتصادي كوتاه كنيد؛ اگر به دنبال عدالت‌خواهي هستيد، بسم‌الله.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون